فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۲۴۱ تا ۳٬۲۶۰ مورد از کل ۴٬۷۳۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
تخریب سرزمین حاصل تأثیر منفی شرایط طبیعی و یا فعالیت های انسانی بر محیط زیست است، هنگامی که تأکید بر اثرات نامطلوب فعالیت های انسانی باشد تا خشکی و کم بارشی واژه تخریب سرزمین بر بیابان زایی ترجیح داده می شود. فرسایش شدید خاک، تغییر کاربری جنگل ها و مراتع، خشک شدن تالاب ها و کم آبی رودخانه ها از جمله نشانه های وقوع پدیده تخریب سرزمین در حوضه آبخیز کارون است. در این تحقیق اطلاعات 27 متغیر طبیعی- اقلیمی و اقتصادی– اجتماعی مرتبط با تخریب سرزمین در حوضه آبخیز کارون به وسیله تحلیل عاملی مورد بررسی قرار گرفت. مقادیر ویژه و واریانس متناظر با هر عامل نشان داد که شش عامل نخست در مجموع 270/83 درصد تغییرات را پوشش می دهند. بنابر نتایج در تعریف و وزن دهی معیارهای ارزیابی تخریب سرزمین در حوضه آبخیز کارون، خاک مهم ترین معیار است و پس از آن به ترتیب معیارهای توپوگرافی، پوشش گیاهی، اقلیم، وضعیت اقتصادی– اجتماعی و زمین شناسی در اولویت های بعدی است. معیار آب به دلیل نبود معضل شوری گسترده آب در حوضه ومساحت نسبی کم آبخوان ها نسبت به سایر معیارها نقش کمتری در تخریب سرزمین در این حوضه آبخیز دارد.
حوضه گاماسیاب، حوضه ای مناسب برای آموزش ها و پژوهش های میدانی ژئومورفولوژیک و هیدرولوژیک
حوزه های تخصصی:
بازسازی حلقه-درختی بارش شمال شرق ایران با استفاده از گاهشناسی درختان ارس منطقه لاین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق، تأثیر دما، بارش و شاخص PDSI بر پهنای دوایر سالانه درختان ارس در منطقه لاین خراسان شمالی بر مبنای داده های هواشناسی ایستگاهی و جهانی بررسی شد. سپس بر مبنای گاهشناسی درختان ارس، بارش سالانه منطقه شمال شرق ایران در دوره ۱۸۴۵-۲۰۰۰ بازسازی شد و نتایج بازسازی بارش سالانه با آمار چهار ایستگاه درازمدت بررسی و مطابقت آن با گزارش های تاریخی قحطی ها بررسی شد. نتایج نشان دادند که پهنای دوایر سالانه درختان ارس منطقه با دمای ماه دسامبر قبل از فصل رشد همبستگی معنادار مثبت ولی با دمای ماه می همبستگی منفی دارند؛ اما بارش در کل دوره رشد تأثیر مثبت بر رشد درختان دارد و بیشترین همبستگی بین بارش سالانه با رشد درختان به دست آمد؛ بنابراین با استفاده از شش نقطه از داده های شبکه جهانی، میانگین منطقه ای بارش شمال شرق کشور محاسبه و بازسازی شد. نتایج بازسازی بارش نشان دادند کمترین بارش ۱۵۰ سال گذشته در سال ۱۹۱۷ به وقوع پیوست. همچنین سه دوره خشکسالی شدید در دهه ۱۸۷۰، اوایل قرن بیستم و ۱۹۱۹-۱۹۱۵ به وقوع پیوسته است. بارش-های بازسازی شده همبستگی معناداری با آمار صد ساله ایستگاه های مشهد، اصفهان و تهران داشتند. گزارش های تاریخی قحطی های ایران تطابق بسیار خوبی با خشکسالی شدید بازسازی شده در این تحقیق داشت. مقایسه نتایج این تحقیق با نتایج محققین در مناطق همجوار نشان داد که نتایج محققین در شرق منطقه (غرب و شمال غرب چین) نسبت به تحقیقات انجام شده در غرب (ترکیه و خاورمیانه) تطابق بهتری دارد.
پیش بینی نیاز سرمایش استان فارس با کاربست داده های EH5OM(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انرژی مصرفی نه تنها خود تولیدکنندة گازهای گلخانه ای است؛ بلکه میزان مصرف آن جهت گرمایش و سرمایش محیط نیز تحت تأثیر تغییرات اقلیم و گرمایش جهانی ناشی از گازهای گلخانه ای است. هدف از این پژوهش پیش بینی نیاز سرمایش استان فارس در دهه های آینده است. این پژوهش با استفاده از داده های گردش کلی جوّ EH5OM واکاوی شد. داده ها تحت سناریو A1Bکمیتة بین المللی تغییر اقلیم و با تفکیک 75/1 درجة طولی و عرضی اجرا شده اند. با مدل ریزمقیاس نمایی RegCM4، داده های میانگین دمای روزانه به تفکیک 27/0 × 27/0 درجة طول و عرض جغرافیایی که حدوداً نقاطی با ابعاد 30 × 30 کیلومتر مساحت استان را پوشش می دهند تبدیل شدند. جهت محاسبة فراسنج سرمایش نیز از آستانة دمایی 9/23 درجة سانتی گراد استفاده شد. سرانجام میانگین ماهانة درجة ساعت سرمایش در ماتریسی به ابعاد 13140 ×12 محاسبه و نقشه های آن ترسیم گردید؛در مرحلة بعد رابطة عرض، ارتفاع و طول جغرافیایی با درجة روز سرمایش نیز محاسبه و نگاره های آن ترسیم شد. بیشترین نیاز سرمایش در بخش های جنوبی استان در ماه های ژوئن و ژولای به ترتیب با نیاز سرمایش 4200 و 3800 درجه ساعت بیشینه را در استان دارا می باشند. کم ترین میزان نیاز این فراسنج نیز در نوار شمالی به ویژه شهرستان آباده نمایان است. وجود روند مثبت و افزایشی دما در فصل بهار، به ویژه در ماه های می و ژوئن در بیشتر نقاط استان، گرم شدن هوا را در این فصل نسبت به تابستان گویاست که نوید دهندة استفادة بیش از حد از وسایل سرمازا در آینده در فصل بهار است. بیشترین ضریب همبستگی نیاز سرمایش با عرض جغرافیایی را ماه می به میزان 878/0 درصد داراست. نقش عرض جغرافیایی بیش از طول در تغییرات میزان نیاز سرمایش استان می باشد.
داده کاوی گردش های جوی برای بررسی نقش الگوهای بندالی در ایجاد بارش های شمال شرق ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی نقش الگوی بندالی در وقوع بارش های شمال شرق ایران، هدف اصلی مطالعه ی پیش رو است. برای این کار از میان داده های روزانه ی بارش 20 ایستگاه همدیدی، اقلیمی و باران سنجی منطقه ی مورد مطالعه، رخدادهای بارشی با شدّت متوسّط و زیاد بر اساس معیار تعیین شده، بین دوره ی زمانی 11 ساله (1995- 2005) شناسایی و ویژگی های آنها در مقیاس های زمانی متفاوت بررسی شد. در ادامه با استفاده از داده های ارتفاع ژئوپتانسیل سطح 500 هکتوپاسکال، گردش های جوّی در دو مقیاس همدید و نیمکره ای، به ترتیب با دو روش چشمی و کمّی شناسایی و ویژگی های آماری آنها با استفاده از روش های آماری استخراج و تجزیه و تحلیل شدند. واکاوی آماری گردش های جوّی در مقیاس همدید، بازگو کننده ی این واقعیّت است که (مطابق انتظار)، تنها الگوی همدیدی هم زمان با بارش های شمال شرق کشور خواه شدید و خواه متوسّط الگوی ناوه بادهای غربی است. نتایج حاصل از تفکیک الگوی بندالی از گردش های جوّی دیگر بر اساس روش کمّی مربوطه و مطالعه ی ویژگی های آماری آنها نیز، بر نقش انکارنکردنی الگوهای بندالی در ایجاد بیش از نیمی از (کمابیش 65 درصد) رخداد های بارشی منطقه (شامل بارش متوسّط و شدید) از طریق تأثیر در ایجاد و مکان گزینی الگوی همدیدی یادشده تأکید دارد. از نظر توزیع مکانی، الگوی بندالی اطلس و غرب اروپا دارای بیشترین فراوانی در هم زمانی با بارش های شدید و متوسّط است. از نظر توزیع زمانی نیز، عمده فعّالیّت الگوهای بندالی، به بارش شدید در اواخر دوره ی سرد سال و فصل بهار منجر شده، در حالی که الگوهای بندالی هم زمان با بارش متوسّط به طور عمده در دوره ی سرد سال رخ می دهند.
آتشفشان ها و مراکز آتشفشانی جدید
حوزه های تخصصی:
مقایسه ی مدل استنتاج فازی و شبکه ی عصبی مصنوعی در برآورد عمق سنگ کف آبخوان مطالعه ی موردی: خراسان جنوبی- آبخوان بیرجند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آب زیرزمینی یکی از مهمترین منابع آب در مناطق خشک و نیمه خشک است. با توجه به کاهش سطح آب زیرزمینی بر اثر برداشت غیرمجاز در بیشتر دشت های ایران، دبی چاهها پس از مدت کوتاهی به میزان زیادی کاهش یافته و این مهم لزوم برنامه ریزی منابع اب را مورد توجه قرار می دهد. تعیین ضخامت آبرفت و نوع مصالح تشکیل دهنده ی آبخوان ها یکی از موارد ضروری جهت برنامه ریزی برای توسعه ی شهر و طراحی زیرساخت های آن می باشد. با توجه به اهمیّت عمق برآورد سنگ کف آبخوان ها جهت برآورد حجم و برنامه ریزی منابع آب در این تحقیق کارایی مدل های شبکه ی عصبی مصنوعی و سیستم های استنتاج فازی عصبی در میزان عمق سنگ کف و پهنه بندی آن در بخش های مختلف آبخوان مورد بررسی قرار گرفت. در این تحقیق از پارامترهای طول و عرض جغرافیایی، شوری، تراز سطح آب و زمین به عنوان ورودی ها استفاده شد و تلاش شد تا مدل مناسب برای پیش بینی سنگ کف تعیین گردد. نتایج این مطالعه نشان داد که مدل شبکه ی عصبی مصنوعی با ضریب تبیین 835/0 و میانگین مجذور خطای 88/49 متر با ورودی های تراز آب زیرزمینی، طول و عرض جغرافیایی دقت بالاتری نسبت به مدل های نروفازی در برآورد عمق سنگ بستر دارد
شهاب سنگها و راز دهانه های ماه
حوزه های تخصصی:
معرفی کتاب «جغرافیای طبیعی کاربردی»
حوزه های تخصصی:
بررسی آسایش اقلیمی با استفاده از شاخص درجه سختی هوا (مطالعه موردی: شمال غرب ایران)
حوزه های تخصصی:
در این مطالعه از شاخص درجه سختی هوا، به منظور بررسی شرایط زیست اقلیمی منطقه شمال غرب(استان های آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی، اردبیل، زنجان و کردستان) در دوره سرد سال استفاده شد. بدین منظور از داده های میانگین دمای روزانه طی یک دوره زمانی 10 ساله در 22 ایستگاه سینوپتیک که دارای دوره آماری کامل تری بودند استفاده گردید. ماههایی که میانگین دمای آن ها کمتر از 18 درجه سانتی گراد بود، به عنوان ماه سرد در نظر گرفته شدند. بر طبق این معیار، 7 ماه از سال(سه ماه پاییز، سه ماه زمستان و ماه اول بهار) در منطقه به عنوان ماه سرد شناخته شد. با استفاده از نتایج شاخص درجه سختی هوا، نقشه های پهنه بندی آسایش برای منطقه شمال غرب تهیه گردید. نتایج نشان داد که، منطقه به طور کلی در بخش اعظم سال با شرایط سردی روبرو است. همچنین مشخص شد که شرایط سختی هوا با ارتفاع رابطه مستقیم دارد زیرا که هر چه ارتفاع از سطح دریا بیشتر باشد شرایط دمایی سردی بر منطقه حاکم می گردد. به نحوی که مناطقی مانند بیجار و زرینه اوباتو تقریباً در تمامی سال از آسایش اقلیمی به دورند. نتیجه این بررسی نشان می دهد که 13 درصد از کل منطقه در دوره سرد سال از شرایط سختی هوا به دور است و یا به عبارت دیگر از حالت اعتدال برخوردار است. در حالیکه در 87 درصد دیگر شرایط سختی در ماههای سرد حاکم است که درجات کمی سخت تا خیلی سخت مشاهده می شود.
بهره گیری از سری زمانی داده های ماهواره ای به منظور اعتبارسنجی کانون های شناسایی شده تولید گرد و غبار استان البرز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وسعت بسیار زیاد مناطق خشک و بیابانی در کشور و فرکانس بالای پدیده های گرد و غبار در آن باعث شده است، شناسایی دقیق کانون های تولید گرد و غبار همواره یکی از اهداف اصلی پیش نیاز عملیاتهای احیائی و بیابان زدایی به شمار آید. هدف از مطالعه حاضر، اعتبارسنجی کانون های شناسایی شده تولید گرد و غبار در استان البرز با استفاده از سری زمانی داده های ماهواره ای و داده های ایستگاه های هواشناسی می باشد. بدین منظور داده های TRMM سنجنده TMI، داده ی 16 روزه پوشش گیاهی، داده ی 8 روزه درجه حرارت سطح زمین و عمق اپتیکی هواویز مودیس و همچنین اطلاعات زمینی گرد و غبار ایستگاه های سینوپتیک و پایش آلودگی هوا دریافت شدند. تجزیه و تحلیل روند تغییرات رطوبت خاک، درجه حرارت و پوشش گیاهی در یک دوره زمانی 15 ساله صورت پذیرفت. همچنین عمق اپتیکی هواویز در رویدادهای ریزگرد با غلظت بالا برای کانون های محتمل مورد بررسی قرار گرفت. علاوه بر این مناطقی که در طی دوره زمانی، عمق اپتیکی گرد و غبار بالاتری نسبت به نواحی دیگر داشتند، مشخص شدند. درنهایت با استفاده از اطلاعات زمینی گرد و غبار، عمل واسنجی برای کانون های شناسایی شده انجام گرفت. نتایج تجزیه و تحلیل روند تغییرات، نشان دهنده کاهش معنی دار پوشش گیاهی، رطوبت خاک و دمای سطح زمین در محل کانون های محتمل تولید ریزگرد در طی دوره زمانی مورد مطالعه بود. کاهش درجه حرارت در بخش جنوبی استان البرز و غرب تهران با فرکانس بالای غبار در ناحیه در ارتباط بود که این تکرار رویداد گرد و غبار در بررسی سری زمانی داده های عمق اپتیکی هواویز نیز نشان داده شد. بررسی سری زمانی عمق اپتیکی هواویز نشان داد که تمرکز ریزگرد در نزدیکی یا بر روی کانون های شناسایی شده وجود دارد و بالا بودن مقدار غلظت در این نواحی، نشان دهنده صحت کانون های شناسایی شده گرد و غبار می باشد. همچنین بررسی عمق اپتیکی در رویدادهای با غلظت بالا و بررسی همزمان جهت حرکت هوا نشان داد کانون های شناسایی شده به درستی انتخاب گردیده است. تلفیق اطلاعات زمینی گرد و غبار با جهت حرکت باد نیز صحت کانون های ریزگرد شناسایی شده را تایید نمود. در کل یافته های تحقیق نشان دهنده قابلیت بالای سری های زمانی داده های سنجش از دور در اعتبارسنجی کانون های شناسایی شده تولید ریزگرد می باشد. نتایج تحلیل سری های زمانی داده های ماهواره ای نشان داد که درجه حرارت سطح زمین به عنوان یک پارامتر اقلیمی مهم در شناسایی و اعتبارسنجی کانون های گرد و غبار به شمار می رود. بر اساس نتایج تحلیل در جایی که فرکانس وقوع گرد و غبار بالا است، کاهش معنی دار درجه حرارت سطح زمین مشاهده می شود.
بررسی تغییرات زمانی غلظت PM10 و ارتباط آن با عناصر هواشناختی محلی و منطقه ای در شهر سنندج
حوزه های تخصصی:
رخدادهای گرد و غبار و تولید ذرات معلق در ارتباط مستقیم با فرآیندهای آب و هوایی و فرآیندهای زمینی هستند، از این رو در این تحقیق، به بررسی ارتباط بین داده های هواشناختی محلی و منطقه ای با غلظت ذرات معلق در ایستگاه سنندج پرداخته شده است. همچنین با استفاده از شاخص ذرات معلق استخراج شده از مدلDREAM و گزارش های ایستگاه هواشناسی سنندج و نیز داده های هواشناختی منطقه ای (داده های هواشناسی در خاورمیانه) از طریق بررسی نقشه های سینوپتیک ترازهای مختلف جوی و تصاویر ماهواره ای مودیس، سیستم های انتقال گرد و غبار به داخل استان کردستان مورد بررسی قرار گرفته اند. نتایج تحلیل همبستگی میانگین دمای ماهیانه با شاخص ذرات معلق نشان داد که همبستگی مستقیمی بین این دو پارامتر وجود دارد، به طوری که در دوره مطالعه، بیشترین میزان ذرات معلق، مربوط به ماه های می تا جولای بوده است. همچنین یک همبستگی معکوس بین میانگین رطوبت نسبی ماهیانه و شاخص ذرات معلق دیده می شود. نتایج کلی در این تحقیق، حاکی از ورود منطقه به یک روند خشکی زیست محیطی در سال های اخیر است. در واقع می توان گفت کمبود بارندگی و رطوبت هوا همراه با الگوهای فصلی باد در منطقه ی خاورمیانه، شرایط آلودگی ذرات معلق را در سنندج، به ویژه در فصل های گرم سال، ایجاد کرده اند.
بررسی و پیش بینی تغییرات دمای ایستگاه اراک براساس مدل ریزمقیاس نمایی آماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افزایش جمعیت و نیز افزایش مصرف انرژی از یک سو و گرمایش جهانی از سوی دیگر باعث تغییرات دمایی و اغلب افزایش دما در شهرها شده است. در چند دهة اخیر، رشد شهرنشینی در ایران شدت بالایی داشته و جمعیت مراکز استان ها به شدت افزایش یافته است. شهر اراک، به عنوان یکی از مراکز صنعتی کشور، با این پدیده مواجه بوده است. در این نوشته رفتار دمایی شهر اراک با استفاده از آزمون آماری و ترسیمی مان- کندال و نیز با به کارگیری رگرسیون خطی و غیرخطی بررسی شد. یافته ها نشان داد که روند دمای ایستگاه اراک غیرخطی است؛ یعنی، آماره های دمایی اراک از سال 1961 تا 1990 با نوسان هایی، روندی کاهشی و از سال 1991 تا 2010 روندی افزایشی توأم با نوسان داشته است. به منظور آشکارسازی وضعیت دمایی اراک در آینده از مدل ریزمقیاس نمایی آماری (SDSM) استفاده شد. یافته های این بخش از پژوهش نشان داد که دمای اراک روندی افزایشی خواهد داشت، به گونه ای که دمای میانگین، کمینه و بیشینة اراک به ترتیب از 98/13، 11/7 و 83/20 تا سال 2030 به حدود 5/14، 8/7 و 2/23 درجة سلسیوس خواهد رسید.
رفتارسنجی اثر گرمایش جهانی بر پُرفشار جنب حاره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی اثر گرمایش جهانی بر رفتار پُرفشار جنب حاره به انجام رسید. بدین منظور، از داده های حداکثر دمای روزانه 49 ایستگاه سینوپتیک طی 1977 تا 2016 استفاده شد؛ با توجه به روند دماهای بالای صدک 95، سال 1996 مرز بین دو دوره قبل و بعد از تشدید گرمایش انتخاب شد. نتایج حاصل از تحلیل ها نشان داد در دوره اول مقدار دما به 39.5 درجه رسیده است؛ درحالی که در دوره دوم این مقدار به 40.5 درجه رسیده است و فراوانی دماهای آستانه در دوره اول بسیار کمتر از دوره دوم بوده است. به عبارت دیگر، رفتار گرمایش جهانی ثابت شد و فراوانی دماهای بالای 40.5 درجه در بیشتر ایستگاه ها فراگیر و به حالت عادی و نرمال درآمد. نتایج تحلیل سینوپتیک نشان داد میانگین بلندمدت ارتفاع هسته پُرفشار جنب حاره طی دوره اول نسبت به دوره دوم افزایشی دَه متری داشته است؛ اما میانگین بلندمدت اختلاف ارتفاع هسته پُرفشار جنب حاره در دوره دوم، نسبت به دوره اول، در ماه جولای، در طول 52.5 درجه شرقی به بیش از 100 متر رسیده است. همچنین، نتایج حاصل از رابطه متقابل دما و ارتفاع جو نشان داد که دلیل افزایش ارتفاع هسته پُرفشار جنب حاره افزایش دما در لایه های پایین اتمسفر است.
مطالعه مورفولوژی گنبد نمکی دشتی در جنوب بوشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گنبد نمکی، دشتی حد فاصل دو گسل پی سنگی کازرون (شمال) و برازجان (جنوب) است. این دو گسل بخشی از سیستم گسلی راستالغز راستگرد قطر- کازرون هستند که بخش شمالی این سیستم گسلی در خشکی ایران زمین واقع است. هدف از این پژوهش، بررسی مورفولوژی کوه نمک دشتی با استفاده از روش های میدانی، عکس های هوایی، ماهواره ای، نقشه توپوگرافی و تهیه نقشه 1:50000 زمین شناسی و سپس بررسی و شناخت پدیده های درونی و بیرونی مؤثر در شکل دهی مورفولوژی گنبدنمکی دشتی است.تعدادی از ساختارهای مورد مشاهده در منطقه، مرتبط با فرایند گنبدزایی به وجود آمده اند و در مقابل برخی از مورفولوژی ها ربطی به فرایندهای تکتونیکی تشکیل گنبد ندارند. از جمله ساختارهای مرتبط با گنبد نمکی می توان به انواع مختلف کارست ها، نمک شارها، گسل های معکوس محیطی که دور تا دور محدوده گنبد دیده می شوند، ساختار سفره (Nappe)، چین های روده ای که در داخل لایه های ژیپسی تشکیل شده اند، چین های در ارتباط با گسل و دیگر ساختارها اشاره کرد و همچنین تعدادی از ساختارها در ارتباط با گنبدزایی نیستند؛ مانند چشمه های نمکی، آبشارها، دره های گل کلمی، ستون های فرسایشی، تنگه ها و... . تعدادی از این مورفولوژی ها در اثر انحلال و تعدادی در اثر تکتونیک منطقه ایجاد شده اند و دلیل تشکیل گروهی دیگر از این مورفولوژی ها هر دو پارامتر انحلال و تکتونیک منطقه است.
تحلیل وضعیّت پایداری مجرای رودخانه ی قزل اوزن با استفاده از روش های تنش برشی، شاخص مقاومت نسبی بستر و مطالعات صحرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ناپایداری مجرای رودخانه، نقش به سزایی در ایجاد فرسایش، تخریب سواحل و تأسیسات کناره ی رودخانه دارد. این نقش به ویژه هنگامی تشدید می شود که مجرا و بستر رودخانه آبرفتی باشد. رودخانه ی قزل اوزن یکی از مهم ترین رودخانه های ایران است. این رودخانه اثریافته از عوامل مختلفی چون، زمین شناسی منطقه، ویژگی های تشکیلات آبرفتی و شرایط هیدرولیکی جریان، رفتار مورفولوژیکی پویایی دارد. هدف این پژوهش، بررسی وضعیّت پایداری رودخانه با استفاده از روش های تجربی و ریاضی و مقایسه ی نتایج این روش ها با نتایج مطالعات صحرایی و ویژگی های مورفولوژیک هر کدام از بازه های مورد مطالعه در طبیعت است. برای رسیدن به این هدف، در این پژوهش با استفاده از روش های تنش برشی و شاخص مقاومت نسبی بستر، وضعیّت پایداری رودخانه تحلیل و سپس نتایج روش های گفته شده با مطالعات و اندازه گیری های صحرایی مقایسه شدند. نتایج نشان داد که در بازه ی اوّل محدوده ی مورد مطالعه، نتایج روش های تجربی با مطالعات صحرایی هم خوانی دارد؛ ولی در بازه های دوم و سوم نتایج روش های تجربی با مطالعات صحرایی هم خوانی ندارد. این بررسی نشان داد که روش های تنش برشی و شاخص مقاومت نسبی بستر، تنها در مجراهای آبرفتی اهمّیّت داشته و به نتایج آنها می توان استناد کرد. به کارگیری این روش ها در بازهای غیرآبرفتی، نتایج غیرواقعی و دور از انتظار خواهد داشت و با ویژگی های مورفولوژیک رودخانه ی مورد مطالعه هم خوانی نخواهد داشت.
برآورد فرسایش خاک و تولید رسوب در حوضه آبخیز رودخانه زال با استفاده از روش های پسیاک، پسیاک اصلاح شده و GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حوضه آبخیز رودخانه زال در جنوب شهرستان خلخال و جنوب استان اردبیل واقع شده است و یکی از زیر حوضه های حوضه آبریز رودخانه قزل اوزن است. هدف پژوهش پیش رو، ارزیابی و مقایسه فرسایش خاک و حجم رسوب تولیدی حوضه آبخیز رودخانه زال با استفاده از مدل های پسیاک و پسیاک اصلاح شده (ام. پسیاک) است. در این پژوهش با تفکیک حوضه به چهار زیرحوضه لرد، زال، کلبندرود و دره چای، میزان فرسایش خاک و تولید رسوب کل حوزه آبخیز و زیرحوضه های آن با استفاده از روش های پسیاک و پسیاک اصلاح شده مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بررسی نشان داد که در مدل پسیاک کل حوضه آبخیز و زیرحوضه های کلبندرود، دره چای و لرد، از نظر شدت فرسایش، در کلاس و شدت رسوب دهی متوسط و زیرحوضه زال در کلاس و شدت رسوب دهی زیاد قرار دارند. رسوب ویژه به وسیله مدل پسیاک در کل حوضه 6/388، زیرحوضه زال 9/520، زیرحوضه کلبندرود 8/409، زیرحوضه دره چای 1/357 و زیرحوضه لرد 1/311 متر مکعب در کیلومتر مربع در سال برآورد شده است، در حالی که در مدل ام. پسیاک کل حوضه آبخیز و زیرحوضه های کلبندرود، دره چای و لرد، از نظر شدت رسوب دهی، در کلاس و شدت رسوب دهی کم و زیرحوضه زال در کلاس و شدت رسوب دهی متوسط قرار گرفت و رسوب ویژه در کل حوضه 1/195، زیرحوضه زال 1/263، زیرحوضه کلبندرود 206، زیرحوضه دره چای 179 و زیرحوضه لرد 5/155 متر مکعب در کیلومتر مربع در سال برآورد شد.
راهکارهای سازگاری با تغییرات اقلیمی در کنترل مصرف انرژی ساختمانها، با تمرکز بر بهره گیری از نفوذ هوا در اقلیم های مرطوب، نمونه موردی: شهرگرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشهای تغییرات آب و هوایی سال اول بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
33 - 55
حوزه های تخصصی:
پارامترهای هواشناسی مبنای طراحی صرفه جویی در مصرف انرژی ساختمانها و بهره برداری از سیستم های مکانیکی و تهویه هوا است. در دهه های اخیر، عناصر هواشناسی و اقلیمی دچار تغییرات عمده ای شده و برنامه ریزی مدیریت مصرف انرژی در ساختمانها باید متأثر از داده های جدید و تغییر یافته آب و هوایی باشد. با توجه به نیاز روزافزون افراد به مسکن و افزایش مصرف سوخت های فسیلی، نیاز به مسکن متناسب با اقلیم و ایجاد آسایش محیطی اهمیت یافته و به کارگیری روش های طراحی غیرفعال، از ارزان ترین راه حل ها جهت رسیدن به ساختمان های کم انرژی است. این مطالعه در جهت شناخت پتانسیل های تهویه طبیعی در گرگان برای تأمین سرمایش مجتمع های مسکونی می باشد. راهکارهای استفاده از تهویه طبیعی در طراحی یک مجتمع مسکونی عبارتند از تراس، فضای ارتباطی عمودی ، تهویه مستقیم برای راهروها، تهویه عبوری داخلی، نحوه چیدمان واحدها برای دریافت مناسب ترین تهویه. به منظور کنترل تأثیر راهکارها، میزان مصرف انرژی طی دوره گرم سال در قالب یک پروژه کاربردی شبیه سازی شد. در این پژوهش، یک الگو با تهویه مکانیکی و 4 الگودر 22حالت با بهره گیری از تهویه طبیعی طراحی و از نظر مصرف انرژی با یکدیگر مقایسه شدند. نتایج نشان داد که تنها ساختمانی دارای صرفه جویی قابل توجه در انرژی است که نفوذ هوای زیادی از طریق فضاهای مشاع میانی واحدهای طبقات داشته باشد و هرچه موانع بیرونی و داخلی در هدایت هوا کاهش یابند، میزان مصرف انرژی نیز کاهش می یابد.
مطالعه الگوی دمای سطوح فیزیکی در شرایط جوی متفاوت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الگوی رفتاری دمای سطوح در طول شبانه روز و نیز در شرایط آب وهوایی گوناگون در محیط های شهری، شاید در زمینه مدیریت و برنامه ریزی شهری کارآمد باشد. در این پژوهش، روند تغییرات دمای اندازه گیری شده چهار پوشش آسفالت، سیمان، خاک و سنگ، در محدوده ایستگاه هواشناسی ژئوفیزیک در شرایط جوی گوناگون واکاوی شد. با توجه به ارتباط بین دمای سطح و دمای هوا، مدل رگرسیونی محاسبه دمای سطوح با دمای هوا انتخاب و دمای برآوردشده با دمای اندازه گیری شده در ایستگاه، واسنجی شد. نتایج روش های آماری نشان داد اختلاف دمای کمینه و بیشینه سطوح (به جز آب به دلیل تأثیر تبخیر) در شرایط آفتابی، حدود 30 درجه سلسیوس است؛ در حالیکه اختلاف آنها در شرایط بارانی، ابری و بادی، به ترتیب به حدود 6، 10 و 20 درجه سلسیوس می رسد. همچنین، در شرایط جوی همراه با بارندگی، علاوه بر وقوع کمترین دامنه دمایی، رفتار دمایی سطوح نسبت به یکدیگر نیز دچار تغییر می شود. نتایج مدل رگرسیونی نشان داد که بیشترین همبستگی بین میانگین دمای هوا و میانگین دمای سطوح وجود دارد. براساس ضرایب همبستگی و ضریب کارایی ناش ساتکلیف، رابطه رگرسیونی مورد استفاده برای تخمین میانگین دمای سطوح، از کارآیی مناسبی برخوردار است.
شناسایی تغییرات ارتفاع ژئوپتانسیل، تاوایی و فشار تراز دریای الگوهای گردش جوی غالب مؤثر بر اقلیم ایران زمین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای انجام این پژوهش، از داده های میانگین روزانه فشار تراز دریا (SLP)، مؤلفه مداری باد (UWND)، مؤلفه نصف النهاری باد (VWND) و ارتفاع ژئوپتانسیل (HGT) مربوط به پایگاه داده NCEP / NCAR طی بازه زمانی 2013- 1960 استفاده شد. به کمک آزمون من کندال، وردایی میانگین وزنی ارتفاع ژئوپتانسیل، چرخندگی و فشار تراز دریای کرنل فعالیت سامانه ها در سطح اطمینان 95درصد آزمون شد. برای برآورد میزان تغییرات، از تخمین گر شیب سن بهره گرفته شده است. یافته ها نشان داد که بیشترین وردایی در ترازهای 500 و 700 هکتوپاسکال رخنمود داشته است. افزایش فشار تراز دریا و ارتفاع ژئوپتانسیل روی سامانه های چرخندی سودان و منطقه مدیترانه ، به ویژه در فصول بارشی ایران زمین (پاییز و زمستان) کاهش کنش چرخندی سامانه ها و کاهش شیو فشار و در نهایت کاهش ناپایداری و بارش در منطقه را درپی خواهد داشت. همچنین در فصل گرم سال (تابستان و بهار) کاهش چرخندگی، افزایش فشار تراز دریا و ارتفاع ژئوپتانسیل، به کاهش بارش ها و افزایش پایداری منجر خواهد شد.