فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۵۸۰ مورد.
نگره ی ماکسگرای دولت
وضع بشری
سورن کی یرکگور
جایزه هانا آرنت
پارادوکس اورولی
حوزه های تخصصی:
جورج اورول، رمان نویس انگلیسی، رمان معروف «1984» را نوشت تا یوتوپیاهای عصر خود را نقد نماید. وی که در صدد بیان و هشدار در باب آینده احتمالی توتالیتری همه جا حاضر است، در رمان خود انسانی را به تصویر می کشد که ساختارهای قدرت به شدت متصلب وی را تبدیل به سوژه ای سیاسی، یعنی تابع ساخته است. سوژه ای که به نهایت خود رسیده است. بنابراین مهم نوع نگاه اورول به انسان و تبدیل کردن آن به سوژه است. این تأکید بیش از حد اورول بر سوژ گی، انسان را متافیزیکی کرده و نظام یوتوپیایی دیگری را پیش روی وی قرار داده است. نظامی که اورول در ابتدا در پی نقد آن بوده اما خود گرفتار آن می شود. در واقع پارادوکس اورولی در همین امر نهفته است، چرا که وی در عین نقد یوتوپیا، نظام یوتوپیایی بدون سلطه را به سوژه متافیزیکی خود پیشنهاد می دهد. پارادوکسی که با نوع نگاه اورول به انسان به مثابه سوژه سیاسی شروع شد.
قدرت در اندیشه فوکو
پس از سعید
دمکراسی و جامعه مدنی در خاورمیانه
حوزه های تخصصی:
در فهم و تبیین مسایل خاورمیانه عامل و متغیر فرهنگ سیاسی نقشی تعیین کننده دارد.این عامل در چارچوب مسایل فرهنگ سیاسی نیز، ماهیت و نوع ارتباط میان جامعه و دولت، سرنوشت توسعه یافتگی و یا توسعه نیافتگی را مشخص خواهد نمود. در متون خاورمیانه شناسی، عموماً تبیین مشکلات و نارساییها به حوزه فرهنگ، فرهنگ سیاسی، دولت سالاری، اقتدارگرایی دولت، فقدان تفکر و اعتقاد به دمکراسی اشاره دارد. هرچند مردم منطقه خاورمیانه در پذیرش اصول فعالیت اقتصادی رایج در سطح بین المللی پیشگام تر بوده اند ولی در عرصه های فرهنگی و سیاسی عموماً محلی و بومی باقی مانده اند. این ترتیب پذیرش اصول تحول در اقصی نقاط مناطق در حال توسعه قابل مشاهده می باشد. در مقایسه با مناطق مختلف جهان، خاورمیانه در سطح نازل تر و ابتدایی تری از توسعه سیاسی و بسط جامعه مدنی قرار دارد. دو نکته ی اساسی در تبیین وضعیت عمومی خاورمیانه قابل طرح می باشد : اول آنکه فرهنگ جایگاهی خاص در وضعیت فعلی این منطقه دارد بطوریکه تحولات عمومی در سایه تحولات فرهنگی رخ خواهد داد. دوم بررسی اینکه چه مشکلات و موانعی پیش روی تحول فرهنگی در این منطقه خواهد بود. هر چند که کشورها و جوامع خاورمیانه را باید تابع تقسیم بندیهای متعددی دانست، ولی عنصر فرهنگ در همه آن ها جنبه متغیر مشترک و فراگیر دارد. به هر حال آنچه مشخص است، اینست که مفهوم دمکراسی و جامعه مدنی، غربی می باشند و ریشه در تجربیات و تحولات اروپا و کشور آمریکا داشته اند. بنابراین باید بپذیریم که این مفاهیم هر چند انسانی هستند ولی برای منطقه خاورمیانه وارداتی محسوب می شوند.
بازخوانی آراء و اندیشه های سید جواد طباطبایی پیرامون جامعه ی مدنی در ایران
حوزه های تخصصی:
در آستانه قرن بیست و یکم، بحث جامعه مدنی به گفتمان جهانی تبدیل شده است. اگر اندکی به عقب باز گردیم و نگاهی به تاریخ و نقشه های جهان بیندازیم بی درنگ در می یابیم که در این زمان، نظام های دموکراتیک و جوامع مدنی، پدیده هایی استثنای بوده اند. امروزه تاریخ و نقشه جهان به کلی دگرگون شده است. در آمریکای لاتین، اروپای شرقی، آفریقا، آسیا و تقریباً در تمامی کشورها نظام های دموکراتیک بر سر کار آمده اند و یا در حال شکل گرفتن هستند. نظام های توتالیتر و دیکتاتوری به پدیده های کمیابی بدل شده اند و آخرین دیکتاتورها هم تلاش می کنند به نظام های خود شکل و شمایل دموکراتیک بدهند. بدین سان امروزه بحث جامعه مدنی بخش عظیمی از جهان را در برگرفته و توجه محافل روشنفکری را از جمله در ایران به خود معطوف نموده است.
جامعه ی مدنی ، دموکراسی و خاورمیانه
حوزه های تخصصی:
شرایط و بسترهای «جامعه مدنی» در حال حاضر بعنوان یک عامل مهم مرتبط با دموکراتیزه شدن در کشورهای در حال توسعه از جمله خاورمیانه، در نظر گرفته می شود. جامعه مدنی در مواردی گروهها یی را شامل می شود که متفاوت از دولت هستند و وجود و کارکرد آنها صرفاً جهت جلوگیری از قدرت دولت وتلاش برای افزایش دموکراتیزه شدن است. گستردگی کاربرد این مفهوم در بعضی مواقع موجب عدم مجزا نمودن جامعه مدنی از جامعه بعنوان یک کل می شود. بعلاوه بخشهای جامعه مدنی در واقع با ظهور دموکراسی همبستگی دارد که نیازمند بررسی واندیشیدن است(1). همچنین کم اهمیت دانستن چگونگی تباه کردن شانسها و موفقیتهای دموکراتیزه شدن از طرف دولت، در حالیکه تاثیر ونفوذ دولت بر جامعه به مراتب قوی تر ومهم تر از تاثیر ونفوذ جامعه بر دولت است، از دلایل بررسی موضوع جامعه مدنی است(2). این مقاله استدلال می کند که عملکرد دموکراسی بیشتر در جهت تقسیم منابع اقتصادی، اجتماعی وسیاسی در بین گروههای سازمان یافته-از جمله دولت- می باشد. همچنین این مقاله برخی متغییرهای تبیینی را برای کمک به سنجش شانسهای دموکراتیزه شدن این کشورهای در حال توسعه ی خاورمیانه از طریق رویکرد بازدهی مطلوب آنها در جاهای دیگر، پیشنهاد می کند.