مقالات
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی علل ساختاری رخداد انقلاب در ایران می پردازد که در واقع علل دراز مدت مؤثر بر وقوع آن است و تلاش می کند تا به این سؤالات پاسخ دهد که عوامل ساختاری مؤثر بر رخداد انقلاب در ایران چه بودند؟ و هر یک چگونه بر رخداد انقلاب در ایران تأثیرگذاشته اند؟برای پاسخ به این پرسش ها به بررسی تحولات ساختارهای سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی ایران در دوران تاریخی معاصر پرداخته شده و با روشی توصیفی تحلیلی ، پیامد تحولات این ساختارها در ایجاد عدم تعادل و در نهایت انقلاب تحلیل گردیده است .
پسا مارکسیسم و پسامارکسیسم
حوزه های تخصصی:
چرا امروز می بایست، به بازاندیشی پروژه سوسیالیسم بیندیشیم؟ ارنستو لاکلاو و شنتال موفه، در پاسخ به این پرسش، تلاش دارند در تاریخ معاصر، نقشی فعال و آگاهانه و نه انفعالی و کورکورانه را در پیش گیرند هدف خود را انتزاعی روشن (به طور نسبی)، از کشمکش هایی که در آن سهیم هستند و فهم تغییراتی که پیش چشمانشان رخ می دهند، قرار داده و در واپسین تحلیل، بدین نتیجه می رسند که لازم است با بهره بردن از روش واسازی دریدا، شالوده و ساخت مارکسیسم ارتدکسی را مورد چالش جدی قرار دهند.لاکلاو و موفه از یک سو، به چالشی بنیان کن علیه رویکرد های «تقلیل گرا، جوهرگرا و جهان شمول» برخاستند و از سوی دیگر، به نقد آموزهای مبتنی بر برداشتی خاص از جامعه روی آوردند: آموزه هایی که جامعه را از دریچه عناصر مستقلی و دارای هویتی خاص مورد تحلیل و تعریف قرار می دهند (جوهرگرایی عناصر) و بدین ترتیب، افقی فراسوی مارکسیسم ارتدوکسی، فراساختگرایی و هرمنوتیک گشودند. با این هدف، این دو متفکر نقطه عزیمت تئوریک خویش را بر شماری از جریان های نظری و فلسفی نظیر: واسازی دریدا، تبارشناسی و دیرینه شناسی فوکو، روانکاوی لاکان، پدیدارشناسی هوسرل و هایدگر، پراگماتیسم رورتی، زبانشناسی و نشانه شناسی مدرن (سوسور، بارتز و ...)، رهیافت فراتحلیلی ویتگنشتاین و هژمونی گرامشی بنا نهادند.
طرح برشی از عدالت در افلاطون و راولز
حوزه های تخصصی:
از جمله مباحث پایدار و نامیرای فلسفه سیاسی و اخلاق موضوع عدالت است. از این رو در این باب فلاسفه در دورا ن های مختلف و با رویکردهای متفاوت به این مهم پرداخته اند. مقاله حاضر به صورت خاص، دو فیلسوف متعلق به دو دوره متفاوت یعنی افلاطون و راولز را که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم اما مؤثر دغدغه عدالت داشته اند، برگزیده است مبنای انتخاب این دو متفکر این است که آ ن ها فراتر از فردیت خود نماینده و بیانگر دو مدل متفاوت و به تعبیر جزئی تر متقابل در عرصه فلسفیدن عدالت هستند. بر این اساس در تک نگاشت حاضر در پی آن هستیم که با تمرکز بر بخش مقایسه پذیر دو اثر «سیاست» افلاطون و «نظریه در باب عدالت» راولز به طرح برشی از اندیشه آن ها در مورد عدالت بپردازیم. با انجام این کار در می یابیم که افلاطون از درون انسان مبحث عدالت را شروع می کند، و در مقابل راولز از بیرون انسان بحث عدالت را پیش می کشد.
بازخوانی فلسفه سیاسی سقراط تاریخی / افلاطونی
حوزه های تخصصی:
تمایز سقراط تاریخی و سقراط افلاطونی را می توان مسئله و موضوعی در تاریخ فلسفه سیاسی دانست؛ که در عین ناباوری تنها در حاشیه این ادبیات به آن پرداخته شده است. اما در این مقاله این مسئله ـ موضوع به مرکز بحث آورده شده است. مسئله مقاله این است که فلسفه سیاسی سقراط و افلاطون در یک نسبت سنجی ژرف، واگرایی (سقراط تاریخی و افلاطون حقیقی) و هم گرایی (سقراط افلاطونی و افلاطون سقراطی) دارند.نقطه عزیمت این مسئله نیز این است که با بازخوانی و بازکاوی متن های گفتاری و نوشتاری سقراط و افلاطون می توان جا پای این واگرایی و هم گرایی را در لوگو(ها) و دیالوگ (های) سقراط و افلاطون پی گیری کرد. بنابر این نشانه شناسی لوگو ـ دیالوگ سقراط تاریخی و افلاطونی و لوگو ـ دیالوگ افلاطون سقراطی و حقیقی دو فلسفه سیاسی کلاسیک بنیانی را کشف خواهد کرد. این مقاله تلاشی برای تثبیت این مدعیات و مفروضات با بهره گیری از تحلیل های هرمنوتیکی و نشانه شناختی (متن، زمینه و مؤلف محور) است.
پارادوکس اورولی
حوزه های تخصصی:
جورج اورول، رمان نویس انگلیسی، رمان معروف «1984» را نوشت تا یوتوپیاهای عصر خود را نقد نماید. وی که در صدد بیان و هشدار در باب آینده احتمالی توتالیتری همه جا حاضر است، در رمان خود انسانی را به تصویر می کشد که ساختارهای قدرت به شدت متصلب وی را تبدیل به سوژه ای سیاسی، یعنی تابع ساخته است. سوژه ای که به نهایت خود رسیده است. بنابراین مهم نوع نگاه اورول به انسان و تبدیل کردن آن به سوژه است. این تأکید بیش از حد اورول بر سوژ گی، انسان را متافیزیکی کرده و نظام یوتوپیایی دیگری را پیش روی وی قرار داده است. نظامی که اورول در ابتدا در پی نقد آن بوده اما خود گرفتار آن می شود. در واقع پارادوکس اورولی در همین امر نهفته است، چرا که وی در عین نقد یوتوپیا، نظام یوتوپیایی بدون سلطه را به سوژه متافیزیکی خود پیشنهاد می دهد. پارادوکسی که با نوع نگاه اورول به انسان به مثابه سوژه سیاسی شروع شد.
اینترنت و توسعه سیاسی ؛ حوزه عمومی در فضای سایبرنتیک
حوزه های تخصصی:
در طی آخرین دهه قرن بیستم، همراه با توسعه و تکامل فوق العاده سریع ارتباطات رایانه ای و گسترش روزافزون دسترسی مردم جوامع مختلف به اینترنت و شبکه های رایانه ای، کوشش های نظری بسیاری صرف یافتن الگوهای مناسب برای مطالعه اینترنت و ابعاد و تأثیرات سیاسی و اجتماعی آن گردید. در جریان این تلاش ها مفهوم حوزه عمومی در چارچوب نظریات جامعه شناختی یورگن هابرماس جایگاه برجسته ای یافته است. پژوهشگران در این زمینه معمولاً درصدد پاسخگویی به این سؤال بوده اند که آیا ارتباطات رایانه ای در اینترنت می تواند زمینه توسعه سیاسی و تقویت دموکراسی را از طریق احیای حوزه عمومی فراهم سازد؟ پاسخ دادن به این سؤ ال قبل از هر چیز نیازمند آن است که بدانیم آیا اصولاً ایده حوزه عمومی مدل نظری مناسبی برای پژوهش در این زمینه است یا خیر؟ کارهای نظری و پژوهش های انجام شده طی سال های اخیر که به برخی از آن ها در این مقاله اشاره شده است هر یک بعضی از ابعاد مفهوم حوزه عمومی را مورد توجه قرار داده و آن را در بررسی رابطه اینترنت با سیاست و قدرت و تأثیرات متقابل آن ها به کار برده اند. از این بررسی ها چنین برمی آید که مفهوم حوزه عمومی از نظر اکثر محققان الگوی نظری مناسبی است ولی به جز موارد معدودی، همه نویسندگان این الگو را نیازمند جرح و تعدیل و یا تطبیق با شرایط خاص ارتباطات رایانه ای و تحولات اخیر در جوامع گوناگون می دانند.
شکل گیری همکاری بین المللی در مواجهه با تروریسم : فرصت ها ، چالش ها و راهکارها
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار بر ایده همکاری جهانی برای مواجهه با پدیده تروریسم بین المللی تأکید و ناکامی در نیل به اجماع در تعریف تروریسم از موانع عمده برای تعامل با این پدیده در سطح بین المللی محسوب می شود. این مقاله درباره نقش موثرتر سازمان ملل متحد و حقوق بین الملل برای مواجهه با تروریسم بحث می کند سازمان ملل متحد باید با فقر، حاکمیت های کارآمد وتوسعه نیافتگی به مبارزه بپردازد چه این موضوعات با پدیده تروریسم مرتبط یا نامرتبط باشند. هدف سازمان ملل در مقابله با تروریسم باید این باشد که تا حد ممکن اقدام به ارتکاب اعمال تروریستی را برای افراد بیشتری نامطلوب جلوه دهد تا انگیزه هر چه کمتری برای ارتکاب چنین اعمالی وجود داشته باشد. به عبارت دیگر سؤال اصلی مقاله این است که راهکارهای اصلی جامعه جهانی برای مقابله با تروریسم بین الملل چیست؟ ایده مقاله حاضر این است که دو راهکار حقوقی و سیاسی می توانند تکمیل کننده یکدیگر باشند و راه را برای همکاری های بین المللی هرچه بیشتری بگشایند.