نویسنده معتقد است که سعدی در غزلیات خود، مفاهیم و گزار ه های دینی را ابتدا می فهمد و سپس عمیقاً با آنها درمی آمیزد و در نهایت ساخت و صورتی دیگرگون به آنها می دهد که در عین حالی که کاملاً امری دینی و مذهبی است، اما ساخت و صورتی تازه یافته است. در ادامه نیز بر اساس شاهد مثال هایی از غزلیات سعدی، به تبیین مدعای خویش می پردازد.
در این مقاله کوشیده شده تا تشنیعهای ناروایی که بر آثار سعدی گرفته شده است، مورد بررسی و کنکاش قرار گیرد. در باب کلیت خردههایی که از حدود یکصد و بیست سال پیش تاکنون بر سعدی و به ویژه گلستان گرفتهاند، کمتر سخن مستدل و مستند و همراه با بحث و دقت کافی عنوان شده. از این رو بسیاری از این سخنان بیپایه و به دور از استدلالهای علمی است که در این مقاله کوشش شده تا بدین موارد پرداخته شود.
نویسنده کوشیده است تا به معرفی بوستان سعدی به عنوان شاهکار و یکی از سه حادثة بینظیر ادب فارسی بپردازد و آنرا اثری یکدست، پخته، فصیح و نمونة عالی بلاغت معرفی نماید. او بوستان را از استواری یکنواخت برخوردار میداند و عواملی چون لفظ، پختگی بیان، ترکیبات منسجم، استحکام جملهبندی و روانی را مهمترین شاخص برتری این اثر بر دیگر آثار میداند. در ادامه نیز به بررسی محتوایی اشعار بوستان میپردازد و بر آن است که بوستان به طور مطلق به پند و نصحیت روی نمیآورد، بلکه در هدایت مردم به نیکی، به آنها نشان میدهد که خیر و مصلحت آنها در رفتار خوب آنهاست.
رنگ و بویی تازه داده و ادبیات فارسی بعد از سعدی رویکرد دیگری از شعر و ادب ایرانی را در پیش گرفته که تجربیات و ارمغانهایی از مرکز و غرب دنیای اسلام آن را سرشار و اعتقادی و آسمانی کرده است. این مقاله به بررسی خراسان و واژههای مرتبط با آن در اشعار سعدی پرداخته و تاثیر آن و افراد برخاسته از آن سرزمین را در اشعار سعدی بررسی نموده است.