فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۱۱۶ مورد.
۴۱.

تحلیلی کمینه گرا از اشتقاق جمله های استفهامی ساده در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: قواعد نازایا سترون استثنا

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی دستور زبان زبانشناختی
  2. حوزه‌های تخصصی زبان شناسی زبان شناسی نظری نحو
تعداد بازدید : ۱۹۶۵
این مقاله ، شیوه اشتقاق جمله های استفهامی ساده را در زبان فارسی بر اساس نظریه برنامه کمینه گرا ( minimalist program ) مبتنی بر دیدگاه چامسکی مورد بررسی قرار میدهد . در چارچوب این نظریه زبان شناختی ، اشتقاق جمله های استفهامی در زبانهای مختلف تابع مطلق فقط یکی از مشخصه های دوگانه است . لذا ، طرح اعمال اختیاری حرکت پرسشواژه در زبانها جایگاه و موضوعیتی ندارد . اما ، بررسی جمله های استفهامی زبان فارسی نشان میدهد که این جمله ها به دو طریق مشتق می شود ...
۴۴.

بازنگری در فرضیه فاعل درون گروه فعلی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی دستور زبان زبانشناختی
  2. حوزه‌های تخصصی زبان شناسی زبان شناسی نظری نحو
تعداد بازدید : ۱۹۰۲
در چند سال اخیر تعدیل ها و بازنگری های مهمی در قواعد ایکس تیره انجام شده است که تغییرات شایان توجهی را در سیمای نمودارهای درختی به دنبال داشته است. کوشش نگارنده در این نوشتار بر این است که یکی از جدیدترین فرضیه ها در درون نظریه حاکمیت و مرجع گزینی را که ناظر بر چگونگی روابط ساختاری بین عناصر موجود در جمله (بخصوص فاعل) است، مورد نقد و ارزیابی قرار دهد. اسپورتیش (1988) و به دنبال آن کوپ من و اسپورتیش (1991) در مقاله های جداگانه ای به بررسی جایگاه بنیادین فاعل در سطح درون ساخت جمله ها پرداخته و برخلاف تحلیل متعارف و معمول در نظریه ایکس تیره، برای فاعل جایگاهی در درون گروه فعلی متصور شده اند. به عقیده آنان، جایگاه مشخص گر گروه تصریفی (Spec.IP) برای فاعل، جایگاهی صرفا مشتق است که به دنبال حرکت گروه اسمی و ارتقای فاعل به آن جایگاه حاصل می شود. از این فرضیه با عنوان "فرضیه فاعل در درون گروه فعلی" یاد می شود. به نظر می رسد ادعای اسپورتیش (1988) مبنی بر وجود فاعل در درون گروه فعلی که بر پایه حرکت سورهای شناور (Floating quantifiers) در جمله های زبان فرانسه و انگلیسی مطرح شده است. با داده های زبان فارسی سازگاری ندارد. نگارنده بر این باور است در آن گونه جمله های زبان فارسی که در آنها از این سورها استفاده گردیده، فاعل در پی اعمال قاعده گشتاری حرکت گروه اسمی از جایگاه مشخص گر گروه تصریفی (Spec.IP) به جایگاه مشخص گر گروه متمم ساز (Spec.CP) منتقل می گردد و می توان آن را تنها یک فرآیند ساده مبتداساز به شمار آورد. بنابراین جایگاه روساختی فاعل را در زبان فارسی نمی توان یک جایگاه صرفا مشتق حاصل از ارتقای فاعل به آن جایگاه دانست.
۴۸.

توصیف سازه های زبانی صور خیال شعر امیر خسرو دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: تشبیه استعاره توصیف بافت روساخت محور هم نشینی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی بلاغت بیان
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی دستور زبان زبانشناختی
تعداد بازدید : ۱۷۹۴ تعداد دانلود : ۷۹۵
ادبیات حادثه ای است که در زبان روی می دهد . پس می توان گفت که زبان ناآشنا ، پایه هنرهای کلامی است . گویندگان از این زبان زیبای نمایش دهنده عواطف بهره می گیرند و سخن خود را سرشار از تصویرهای حسی می سازند تا همه عوالم درون را با این زبان بیانگر عینی بسازند . امیر خسرو دهلوی شاعر صاحب ذوق هندی نیز از این زبان قدسی آهنگدار رقصان پر تصویر در همه آثار خود بهره برده است . ...
۵۲.

در زبان فارسی جمله ساخت ثابتی ندارد

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی دستور زبان زبانشناختی
  2. حوزه‌های تخصصی زبان شناسی زبان شناسی نظری نحو
تعداد بازدید : ۱۷۶۵
عنوان مقاله پیام مقاله را باصراحت تمام بیان می کند.مساله این است که ما امروز همگی به طور ضمنی این اصل را پذیرفته ایم که درفارسی فعل باید درپایان جمله بیاید و ساختارهای استاندارد همان : فاعل+مفعول+فعل و مسندالیه+ مسند+ و رابطه می باشند. ما در این مقاله روشن کرده ایم که باتوجه به اوستا، فارسی باستان، فارسی میانه، فارسی دری تا فارسی امروز و زبان گفتار و آثاری چون مقدمه ابومنصوری،تاریخ سیستان، بلعمی، ناصرخسرو، تذکره الاولیاء، فیه مافیه، گلستان سعدی، تا آل احمد و دولت آبادی، زبان فارسی ساختاری آزاد داشته و روشن کرده ایم که ساختار متحجر کنونی چگونه بر زبان تحمیل شده و به تدریج به صورت قاعده درآمده است. با توجه به این نکته حرف ما این است که با یک ساختار متحجر بی انعطاف همه حرفها به راحتی گفتنی نیستند، و اگر می خواهیم زبان فارسی توانمندتری داشته باشیم، باید با الهام از ساختار آزاد زبان در دوره هایی مورد بحث، دوباره در زبان وحی تازه بدمیم و تفصیل این نکته راباید در اصل مقاله دید. در ضمن این جانب این مساله را در کار ناصر خسرو و بیهقی نیز با جدیت پی گرفته ام و امیدوارم که این کارها و این پیشنهاد در نهایت به نتیجه دلخواه بینجامد.
۵۳.

تکرار مقوله ها ی زبانی (در غزلیات شمس)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: فعل جمله دستور زبان صوت مکرر متباین

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی سبک شناسی مفاهیم کلی سنتی سطح زبانی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی دستور زبان زبانشناختی
تعداد بازدید : ۱۷۶۱ تعداد دانلود : ۱۱۰۷
کنش زبانی دو وجه دارد: یکی وجه معمول و عاری از نمودهای هنری و دیگری وجه هنری که با داشتن نقش غیرارجاعی اشکال و گونه های مختلفی پیدا می کند. در زبان هنری شگردهای فراوانی به کار گرفته می شود. یکی از این شیوه ها، تکرار آواها و واژگان و جمله هاست. نوع نخست در واژگان و نوع دوم در سطح جمله و نوع سوم در سطحی وسیع تر و کلی تر به نام زنجیره گفتار. تکرار آوایی و واژگان، رایج ترین مکررها به شمار می آید اما در میان شاعران فارسی گوی، به گونه-های متفاوتی بدان پرداخته شده است. برخی سهمی اندک و برخی دیگر سهم بیشتری از دیگران دارند. مولوی در میان شاعران این شیوه را بسیار برجسته به کار برده است؛ شگردی که موجب موسیقی دلکش زبان و تقریب آن به مخاطب و در مواردی فراوان به سادگی زبان منجر شده است. این مقاله برآن است که فقط از حیث زبانی (نه هنری) تنوع تکرار در مقوله ها ی زبانی هفتگانه فارسی را در غزلیات شمس، مورد بررسی قرار دهد و شیوه ها ی ظهور آنها را بررسی کند. شگردی که خاص مولوی و از خصایص عمده شعری وی به شمار می-رود.
۵۴.

پژوهش در گویش تاتی شمال خراسان و کاربرد آن در تصحیح و شرح متون ادب فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: تصحیح متون گویش تاتی شمال خراسان گویشهای ایرانی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی دستور زبان زبانشناختی
  2. حوزه‌های تخصصی زبان شناسی زبان شناسی کاربردی گویش شناسی
تعداد بازدید : ۱۷۴۸ تعداد دانلود : ۸۶۳
گویش تاتی رایج در شمال خراسان از سلسله گویشهای ایرانی قدیم است که با گونه های دیگر خود به لحاظ ساختاری تفاوتهایی دارد. وجود واژگان مشترک با گویشهای تاتی سایر نقاط از جمله آذربایجان و قزوین بیانگر این واقعیت است که این گویش نیز همچون سایر گونه های تاتی حسب نظر محققان از گویشهای پیش از ظهور اسلام و مربوط به دوران حکومت مادها بوده است. وجود واژگان مشترک این گویش با متون کهن ادب فارسی و کاربرد معنایی هر یک از این کلمات در عرصه تصحیح و تفسیر شعر و نثر پیشینیان ضرورت توجه به گویش را توجیه می کند، بدون شک در آثار تحقیقی بسیاری از محققان و مفسران متون کهن فارسی به نکاتی بر می خوریم که درک مفهوم عبارت، بدون بهره گیری از کاربرد لغوی واژگان گویشهای مختلف زبان فارسی دشوار و بعضا غیر ممکن می شود (در متن مقاله به نمونه های پراکنده ای از لغات نادر موجود در آثار متقدمان اشاره شده است). عدم توجه به معنای گویش پاره ای از لغات، بعضی از شارحان و مصححان و محققان را به اشتباه افکنده و این اشتباه در تصحیح متون و شرح ابیات موثر اخلال ایجاد کرده است. گویش تاتی رایج در شمال خراسان از جمله گویشهایی است که لغات مشترک فراوانی از آن را می توان در متون کهن فارسی یافت و از این طریق بسیاری از دشواریهای معنایی و رسم الخطی متون گذشته را حل کرد. در این مقاله به نمونه هایی از این موارد پرداخته شده است. توجه شارحان و محققان بدین نکته رهگشاست.
۵۶.

بازاندیشی در اصطلاح و تقسیم اضافه های مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تشبیه خودکاری اضافه تشبیهی اضافه اضافه های مجازی برجسته سازی زبان نقش ادبی اسم ِذات اسم معنا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۰۳ تعداد دانلود : ۱۱۹۲
در این مقاله در آغاز به تعریف «اضافه» اشاره شده است و سپس به تقسیم بندی انواع اضافه ها -اضافه های حقیقی و مجازی- در دستورِ سنتی. پس از آن در اصطلاح «اضافه های مجازی» بازاندیشی شده و تقسیم بندی دیگری برای انواع اضافه ها پیشنهاد شده است. این تقسیم-بندی بر اساس «برجسته سازی»، «خودکاری» و «نقش ادبیِ» زبان صورت گرفته است. در پی تبیینِ این تقسیم بندی تازه، برخی ویژگی های «تشبیه» مورد بحث قـرار گرفته و نمـونه هایی از متونِ کهن نقـل شـده است که -با توجـه به ویژگی های اساسی «تشبیه»- در شمارِ اضافه های تشبیهی قرار نگرفته اند. این اضافه ها که از پیوند یک اسم ِذات و یک اسم ِمعنا پدید می آیند، گونه ای دیگر از «اضافه های زبان ادبی» به-شمار آمده و «اضافه ی تعیُنی» نام گرفته اند. در بخش دیگر نمونه هایی از تعیُن بخشی در زبانِ معیار نقل شده است. مطالبِ مطرح شده در بخش نتیجه گیری جمع بندی شده-اند.
۵۹.

گذرایی در زبان فارسی بر مبنای برنامة کمینه گرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مجهول نامفعولی ناکنشی گذرایی مقوله نقشی ساخت های میانه

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای زبان شناسی دستور زبان و زبان شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی دستور زبان زبانشناختی
تعداد بازدید : ۱۶۶۳ تعداد دانلود : ۸۶۴
در این مقاله مقوله نقشی گذرایی موجود بین مقوله نقشی اسناد و فعل مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش که در چارچوب برنامه کمینه گرای بوورز[1] (2002) صورت گرفته، نگاهی متفاوت به ویژگی گذرایی در زبان فارسی دارد. طبق این رویکرد، گذرایی مقوله ای جهانی است که در ساخت هایی از قبیل ساخت های متعدی معلوم، مجهول و میانه وجود دارد. اگرچه هسته این مقوله نقشی، که می تواند به صورت یک فرافکن بیشینه (گروه گذرایی) نمود یابد، قابلیت اعطای نقش تتایی[2] به جایگاه مشخصگر خود را ندارد، اما در صورت داشتن مشخصه های فی[3] توانایی اعطای حالت مفعولی به مفعول صریح را دارا خواهد بود. طبق تحلیل حاضر و با استناد به داده های زبان فارسی (همانند زبان های انگلیسی، آلمانی، ایسلندی، اسکاتلندی، روسی و اوکراینی) عملکرد فعل سبک (فعل پوسته ای) لارسن (1988) در زبان فارسی را می توان به دو گروه نقشی گذرایی و اسناد واگذار نمود
۶۰.

نمود دستوری و تصویرگونگی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۴۹ تعداد دانلود : ۸۴۰
استفاده از امکانات تحلیلی یا کلمات نقشی آزاد، یکی از روش های بیان مفاهیم دستوری در زبان های دنیاست. افعال معین از اجزای مهم دستوری هستند که می توانند به صورت کلمات نقشی آزاد در بیان مفهوم دستوری «نمود» استفاده شوند. این افعال همگی از رهگذر دستوری شدگی پا به عرصه وجود می گذارند. دستوری شدگی فرآیندی تدریجی است که طی آن واحدهای واژگانی زبان با از دست دادن بعضی مؤلفه های معنایی خود، خصوصیات دستوری کسب می کنند و به صورت کلمات نقشی درمی آیند و یا کلمات دستوری، دستوری-تر می شوند. هدف این مقاله بررسی تحول فعل واژگانی «رفتن» به افعال معین نمودنمای آغازی و تکمیلی یا فرایند کلی «معین شدگی» این فعل است. این بررسی، با پذیرش مفاهیم بنیادی انگاره هاینه یعنی «زنجیره دستوری شدگی فعل به نشانه نمود» و «طرحواره رویداد زنجیری» به انجام رسیده است. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که مفاهیم پیشنهادی هاینه، در بررسی همه جانبه معین شدگی فعل «رفتن» برای کسب نقش دستوری «نمود» تا حدودی ناکارآمد است و در تکوین عناصر دستوری مذکور، «تصویرگونگی خطی» نقشی اساسی دارد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان