نوشتار پیش رو به معرفی و نقد مقاله «جنسیت، قدرت و کاربرد زبان از دیدگاه تاریخگرایی نوین در گلنگری گلن راس اثر دیوید مَمِت» نوشته فاضل اسدی امجد و یاسر ذوالفقاری (فصلنامه نقد ادبی، سال دوم، شماره هفتم، پاییز 1388) می پردازد و تلاش می کند از این طریق به برخی از چالش های پژوهش های نقد ادبی به طور کلی و رویکرد تاریخ گرایی نو به طور خاص اشاره کند. گرچه این رویکرد چندان نو نیست و زمان قابل توجهی از پیدایش آن می گذرد اما در ایران رویکرد تازه-ای به شمار می رود و برای بسیاری از پژوهشگران پدیده ناآشنایی است. یکی از دلایل این ناآشنایی عدم وجود منابع فارسی –اعم از تالیف و ترجمه- در این حوزه است که همت اساتید و خبرگان فن را می طلبد. این ناآشنایی به همراه برخی پژوهش های غیراصولی به برخی کج فهمی ها در مورد این رویکرد دامن می زند. در این نوشتار، مقاله مذکور از چهار دیدگاه نقد شده است: نظری، کاربردی، ارتباط عنوان مقاله با موضوع مورد پژوهش و معادل گزینی واژگان.
شاعران اردو زبان که آثار شاعران بلند مرتبه فارسی زبان را چه در شکل و چه در محتوای اغلب قالب های شعری اردو سرمشق خود قرار دادند، پس از گذشت سال های زیاد و کسب مهارت، نمونه های قابل تأمل و پر مغز و نغزی را از خود به یادگار گذاشتند. در قصیده سرایی هم از همان آغاز عده زیادی از این شاعران طبع آزمایی کردند. در این بین، میرزا محمد رفیع سودا، علاوه بر دیگر موضوعات این قالب شعری چون مدح، ذم، هجو، در تشبیب های بهاریه و عاشقانه، موضوع نعت رسول خدا، حضرت محمد(ص)، و منقبت ائمه اطهار(ع) را هم به طور ویژه سر لوحه کار خود قرار داده و قصیده های ارزش مندی با آرایه های ادبی مناسب و به جا با محتوای بسیار خوب و جذاب از خود به یادگار گذاشته است. در این مقاله، با روش توصیفی و تحلیلی، اجزای چند قصیده نعتیه و منقبتیه او و مهارتش در پرداختن به اجزای گوناگون یک قصیده، از قبیل مطلع، تشبیب، تخلص، تجدید مطلع و مقطع توصیف و تحلیل شده است و مشخص شده که او در مدح ممدوحِ مقدس و دینی به جایگاه و اهمیت او وقوف کامل داشته و اغلب با در نظر گرفتن همین قداست و اهمیت، به خوبی از عهدة ستایش و تعریف او برآمده است. انکسار و خضوع او در تمام قصیده ها در مقابل این بزرگواران و انتظار کرم و بخشش و شفاعت از آن ها به جای چشم داشت مادی، که عموماً از یک ممدوح غیر دینی متصور است، از ویژگی مهم شعر سودا به شمار می رود.