افضل الدین بدلیل ابراهیم بن علی معرو ف به خاقانی شروانی نویسنده و شاعر بزرگ قرن ششم ، جز بزرگترین قصیده سرایان زبان و ادبیات فارسی است که به زبان عربی نیز شعر گفته . عمده شهرت خاقانی به خاطر قصاید پرهیمنه و مطنطن اوست که به زبان دشوار و صور خیال عالی و دور از ذهن سروده شده است . تسلط شاعر بر دانشهای زمان خود و اشرافش بر احادیث و علوم اسلامی و نسطور و اساطیر و تلمیحات سامی – ایرانی – عبری - ... درک شعر او را دشوار کرده است . دیوان خاقانی چند نوبت تصحیح و چاپ شده است ولی بخاطر عدم اصالت نسخه و بدخوانی مصححان ، فهم شعر شاعر دوچندان مشکل شده است . با وجود مقالات و پایان نامه های متعدد در این زمینه همچنان مواردی در دیوان وجود دارد که به تصحیح مجدد با دقت بیشتر نیازمند است . این مقاله به تصحیح و توضیح یکی از آن ابیات پرداخته . بیت مورد نظر و ابیات قبل و بعد آن که همگی به هم مرتبطند شرح و تحلیل شده است .
صادق چوبک یکی از نویسندگان چیره دست معاصر ایران است که پس از شهریور 1320 با تاسی از صادق هدایت و همچنین تحت تاثیر شیوه های نویسندگان آمریکایی به نوع آوری در ادبیات داستانی ایران دست زد . وی در شمار واقع بین ترین داستان نویسان معاصر ایران است که با نگاه بیطرفانه و بی ترحم به فساد و زشتی ، واقعیت زمانه خود را به نمایش گذاشته و زندگی رقت بار مردم جنوب ایران را توصیف می کند . نویسندگی چوبک را می توان به دو دوره مستقل تقسیم نمود . شهرت چوبک به سبب آثار نخست اوست که ویژگی های ممتاز و منحصر به فردی دارد . ساختمان و شکل پرداخت داستانهایش در این دوره قوی و سنجیده و سرشار از وصفهای تازه و همراه با ایجاز و فشردگی است . اما آثار دوره دوم او علی رغم ارائه دیدگاه فردی از معنای زندگی و استفاده از شخصیتهای سطوح پایین جامعه و بکارگیری زبان عامیانه و تصویرگری هنرمندانه از جامعه ایران ، نتوانسته است خوانندگان دوره نخست را قانع و راضی کند . نگارنده در این مقاله کوشیده است نقاط ضعف و قوت آثار چوبک را مورد بررسی قرار دهد .
مولانا حکیم زلالی خوانساری از شاعران بنام اواخر قرن دهم و اوایل قرن یازدهم هجری است که در سرودن انواع شعر بویژه، قصیده، غزل و مثنوی مهارت و چیرگی خاصی داشت، بیشترین شهرت او به واسطه مثنویهایی است که تذکره نویسان از آنها با عنوان «هفت گنج» یاد می کنند. دلبستگی شاعر به وطنش – خوانسار - در اشعارش بوضوح پیداست، پیروی او از نظامی گنجوی و ملای روم در سرودن شعر و نظم مثنویها مسلم است حتی گاه مضمونها و مفهومهایی را از آنها گرفته است، زلالی به دربار شاه عباس صفوی منسوب و از مریدان میر محمد باقر داماد است. وی شاعری نوآور، خلاق و خوش قریحه است که در بیان اندیشه های خود، سبکی خاص دارد و در فرهنگ واژگانی او کلمات نادر و ترکیبات تازه و شگفت انگیز فراوان است. تصویرهای زیبا، تشبیه ها و مجازها در کلام او جایگاهی ویژه دارد و به سخنش زیبایی خاصی می بخشد. مثنوی محمود و ایاز مهمترین و مفصل ترین مثنوی اوست که در آن نکات معنوی و عرفانی در قالب عشقی شگفت انگیز بازگو شده است.
اوحدالدین کرمانی، صوفی جنجال برانگیز و شاعر بلند آوازه قرن های ششم و هفتم هجری، بنیانگذار و رهبر طریقتی نیمه سیاسی و نهضتی تاثیرگذار در آسیای صغیر است که مشرب او در عراق، آذربایجان، قفقاز، سوریه و مصر آن روز گسترش یافته و پیروانی پیدا کرده است )ص 9 (. اوحدالدین در عصر خود از ارزش و اعتباری والا برخوردار بوده چندان که سهروردی، به هنگام مرگ، او را بر بالین خود طلبیده و، پس از درگذشت سهروردی، خلیفه رهبری خانقاه مرزبانیه و شیخ الشیوخی بغداد را بدو سپرده است )ص (45-43. وی، با همه این اوصاف، کمتر مورد توجه نویسندگان کتب تذکره و طبقات قرار گرفته، و جایگاهی فروتر از همعصران نامدارش چون شهاب الدین ابوحفص عمر سهروردی، ابن عربی، شمس تبریزی و مولوی برای او قایل شده اند.شاید بتوان مهم ترین دلیل این بی توجهی گاه عامدانه را مشرب خاص عرفانی او دانست - جمال پرستی یا به تعبیر اصطلاحی آن شاهد بازی - که بی پروا در رباعیات خویش و بر سر کوی و برزن به تبلیغ آن می پرداخته و جنبه های دیگر شخصیت او را در سایه قرار داده است.