فرار فروهر
رمان شگفت انگیز فرار فروهر (1372) با ساختاری بسیار بدیع و کم نظیر بیانگر شیفتگی اسماعیل فصیح به پیام های دین زردشت است که، پیش از این، در داستان جاوید به وضوح و در جای جای دیگر آثارش، در قالب اشارات کوتاه و غیرمستقیم، مشهود بوده است.
نویسنده نه تنها به ستایش روح و جوهره دین زردشت می پردازد بلکه، با نگاهی جهان شمول و از منظری تاریخی و فرهنگی، سیر رشد و بالندگی و سپس تضعیف این تعالیم را پی می گیرد و تاثیرات آن را در فرهنگ و ادب ایران و جهان عجین می داند. بستر تاریخی رمان نشان از پژوهشی مشتاقانه دارد و مطابقت آن با داستان زندگی قهرمان رمان به شیوه ای طنزآمیز از خلاقیت نویسنده حکایت می کند...
موضوع این مقاله دربارهء یکى از شیوه هاى بلاغى یا ساختارهایى است که در متون ادبى و هنرى به چشم مى خورد. در این شیوه، هماهنگى و توازن آوایى مرجود در میان کلمات، معنى تازه مى آفریند, بدین معنى که موسیقى ایجاد شده از رهگذر وحدت یا تضاد صامتها و مصوتهاى کلمات با مفهو م مورد نظر شاعر هماهنگى و مطابقت دارد. بنابراین در این ساختار هنرى، موسیقى کلمات موجب تقویت معنى مى گردد، معانى متضادو دور از هم را بهیکدیگر نزدیک ساخته وحدت مى بخشد، گاهى با ایجاد ابزار بلاغى تازه معناى نو مى آفریند. نکته مهم دیگرى که باید به آن توجه نمود، این است که قلمرو این ساختار وسیعتر از انواع جناس مى باشد چراکه تجنیس تنها جنبهء لفظى وصو رى دارد اما این شیوه بلاغى هنگامى خودنمایى مى کندکه موسیقى صو رى کلمات معناى نو بیافریند، در نتیجه اگر به جاى کلماتى که از چنین ویژگى برخوردارند، از معادلهایى استفاده شود که فاقد این قابلیت هستند، در این صورت هماهنگى، توازن، وحدت و تأثیرى که قبلأ در انتقال معنى وجود داشت کاملأ محو خواهد شد.