فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۲۱ تا ۱٬۹۴۰ مورد از کل ۱٬۹۶۹ مورد.
منبع:
مطالعات داستانی سال ششم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
123 - 144
حوزه های تخصصی:
مطالعات صورت گرایان و ساختارگرایان علاوه بر ایجاد تحول در بررسی شعر، دانش ادبی روایت شناسی را بوجود آورده و تحلیل ریخت شناسانه ی روایت را به عنوان رویکردی مهم مطرح کرد. کلود برمون زبان شناس و روایت شناس فرانسوی از برجسته ترین نظریه پردازان روایت شناسی ساختارگرا و از جمله افرادی است که برای ارائه ی یک الگوی مناسب در زمینه ی ریخت شناسی داستان، تلاش کرده اند. در این پژوهش،«الحرب فی برّ مصر» اثر یوسف القعید (از بزرگ ترین رمان نویسان مصر) که فئودالیسم یا نظام ارباب-رعیتی حاکم بر مصر در سال های 1954م. تا 1973م. دستمایه ی خلق آن است، بر اساس نظریه ی کلود برمون مورد بررسی قرار گرفته و اثبات می شود که نویسنده پیکره ی داستان را با ذوقی سرشار با انواع توالی ها از جمله توالی زنجیره ای و انضمامی و پیوندی خلق کرده است. بر اساس نظریه ی مذکور هر توالی دربردارنده ی سه کارکرد امکان ، فرایند و پیامد است که این کارکردهای سه گانه کاملا با داستان همخوانی و همسویی دارد. کلیدواژه: الحرب فی برّ مصر، یوسف القعید، ریخت شناسی، کلود برمون، توالی و پی رفت
بررسی عناصر داستان های کوتاه « موعدنا غداً»، « الکفاءات» و« ملک الملوک» اثر نجیب الکیلانی
حوزه های تخصصی:
داستان کوتاه به عنوان برشی از زندگی شخصیت اصلی داستان، اگرچه محدودیتهایی را در کاربرد عناصر داستان نویسی دارد، اما همان ساختار و شیوه در کاربرد این عناصر در داستان کوتاه نیز مشهود است. لذا شیوه چینش این عناصر و میزان حضور هرکدام از آنها در داستان قابل تحلیل است. «نجیب کیلانی» ادیب، داستان پرداز، شاعر و ناقد معروف مصری تبار، از جمله کسانی است که با داشتن روح دینی و تعهد به قضایای اخلاقی همراه با سبک واقع گرایانه در داستان کوتاه، از شهرتی جهانی برخوردار است. و همین امر ما را به بررسی عناصر داستان های کوتاه او واداشت. نظر به کثرت داستانهای کوتاه نجیب، سه داستان« موعدنا غداً» و« الکفاءات» و« ملک الملوک» که ارتباطی تنگاتنگ با واقعیت و زندگی مردم دارد و آمال و آلام مردم را به تصویر کشیده است، انتخاب شد و عوامل داستان در این سه به بوته نقد و بررسی نهاده شد. برخی نتایج این نقد و بررسی گواه این مطلب است که نجیب با اسلوبی ساده، روان و بی تکلف و با استفاده از توصیفات دقیق و با بهره گیری از عناصر داستان، بر تعالی و غنای داستانهای خود افزوده و توانسته است مفاهیم اخلاقی و اعتقادی و واقعیت زندگی مردم و جامعه عصر خویش را به تصویر بکشد.
تحلیل شخصیّت های مُشرف، بر اساس روایت بیهقی، با توجّه به الگوی تیپ شناسی مایرز بریگز
حوزه های تخصصی:
بررسی روانشناسانه آثار ادبی در داستان ها و روایت های گوناگون، یکی از مهم ترین و عمیق ترین شیوه های شناخت متن است. بهره گیری از اصول و مبانی روانشناختی در تحلیل شخصیّت قهرمانان داستان ها، یکی از مهم ترین تعامل ادبیات و روانشناسی است. تاریخ بیهقی، یکی از مهم ترین آثار ادبی زبان فارسی است که به دلیل تعدّد داستان ها، وقایع تاریخی و تنوع در شخصیّت قهرمانان و خلق و خوی آنان، می تواند بر اساس تحلیل روانشناسانه مورد ارزیابی قرار گیرد. در راه شناخت شخصیّت های داستانی تاریخ بیهقی ، روش های مختلفی در روانشناسی مطرح می شود که در اصل برای شناخت واقعی انسان است. مدل روانشناختی معتبری که به نام "تیپ شخصیّت" یا "تیپ شخصیّتی" مطرح می شود یکی از ابزارهای مفید برای شناخت سریع انسان است. پل. دی. تیگر و باربارا بارون. تیگر بر اساس شاخص مایرز بریگز، شناخت آسان خصایص اصلی شخصیّت و چگونگی برقراری ارتباط موثرتر و گرفتن نتایج سریع تر را مطرح می کنند. در این پژوهش شخصیّت های مُشرف (جاسوس) و شخصیّت های که رازداری را به پرده دری ترجیح می-دهند، بر اساس ابعاد شانزده گانه تیپ شناسی مایرز بریگز مورد ارزیابی قرار می گیرند. با توجّه به نتایج حاصل از این پژوهش، گرایش شخصیّت های مُشرف تاریخ بیهقی به تیپ برون گرای شهودی متفکّر دریافت گر (ب ش م ر) و تیپ برون گرای حسی متفکّر قضاوت گر (ب ح م ق) بیشتر از سایر تیپ ها است.
بررسی عناصر ایدئولوژیک در رمان «بابایار» اثر محمدرضا یوسفی
منبع:
مطالعات داستانی سال ششم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
211 - 238
حوزه های تخصصی:
ایدئولوژی به دلیل پیوستگی ناگزیر با عقاید و افکار افراد، همیشه در روند تصمیم گیری ها و جریانات زندگی مردم نقشی انکار ناپذیر داشته و دارد. نویسندگان آثار ادبی نیز از این امر مستثنی نبوده و بی تردید آن ها نیز متأثر از ایدئولوژی های خود هستند؛ علاوه بر آن گاهی نیز ایدئولوژی های نظام آموزشی مسلط بر جامعه را تبلیغ می کنند. از این رو، پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی رمان «بابایار» نوشته محمدرضا یوسفی را از منظر ایدئولوژی های آشکار و پنهان بر اساس آرای مارکس، آلتوسر، گرامشی بررسی کرده است. در این پژوهش معلوم گردید بیشتر ارزش های مورد بحث در این آثار عبارتند از راستگویی، فداکاری، دفاع از میهن و ... که در این رمان ها به صورت ایدئولوژی آشکار رخ نموده اند که این مسأله به دغدغه نوسندگان و ساختار آموزشی مسلط بر جامعه برمی گردد. از ایدئولوژی های پنهان این کتاب ها نیز می توان به تلاش نیروهای مسلط یا فرادَست برای حفظ حکومت خود بر جامعه فرودست از طریق ساختارهای آموزشی و قهریه اشاره کرد.به هر حال این ایده ها به خوانندگان اجازه می دهد تابه تفسیرتفکرنویسنده بپردازد و با متن درگیر شود.
بازخوانی شخصیت های داستانی در رمان "النهایات" از عبدالرحمن منیف
منبع:
مطالعات داستانی سال پنجم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲ (پیاپی ۱۶)
109 - 125
حوزه های تخصصی:
بازخوانی شخصیتهای داستانی در رمان "النهایات" از عبدالرحمن منیفچکیدهاین مقاله درصدد است تا شخصیتهای رمان "النهایات" و نحوه شخصیت پردازی نویسنده را از ابعاد مختلف مورد بررسی و تحلیل قرار دهد. نگارندگان برای دستیابی به این هدف از روش آمیخته کیفی- کمی استفاده کرده اند؛ نخست به روش کیفی، داده ها توصیف شده و سپس بر اساس بسامد داده ها، نمودارهایی ترسیم شده است. نویسندگان در نهایت به این نتیجه رسیده اند که بیشتر شخصیت ها، پویا و جامع هستند و رمزی و نمادین بودن شخصیّت ها سبب جذابیت و پیچیدگی رمان شده است. همچنین شیوه شخصیت پردازی در رمان بیشتر به شکل غیر مستقیم است.کلیدواژه ها: رمان، عبدالرحمن منیف، النهایات، شخصیت، شخصیت پردازی.بازخوانی شخصیتهای داستانی در رمان "النهایات" از عبدالرحمن منیفچکیدهاین مقاله درصدد است تا شخصیتهای رمان "النهایات" و نحوه شخصیت پردازی نویسنده را از ابعاد مختلف مورد بررسی و تحلیل قرار دهد. نگارندگان برای دستیابی به این هدف از روش آمیخته کیفی- کمی استفاده کرده اند؛ نخست به روش کیفی، داده ها توصیف شده و سپس بر اساس بسامد داده ها، نمودارهایی ترسیم شده است. نویسندگان در نهایت به این نتیجه رسیده اند که بیشتر شخصیت ها، پویا و جامع هستند و رمزی و نمادین بودن شخصیّت ها سبب جذابیت و پیچیدگی رمان شده است. همچنین شیوه شخصیت پردازی در رمان بیشتر به شکل غیر مستقیم است.کلیدواژه ها: رمان، عبدالرحمن منیف، النهایات، شخصیت، شخصیت پردازی.
تحرک اجتماعی در رمان فارسی از سال 1300 تا 1350 شمسی (مطالعه در چهار رمان نمونه)
حوزه های تخصصی:
اصطلاح تحرک اجتماعی (Social Mobility) به جابه جایی افراد از پایگاهی اجتماعی به پایگاه اجتماعی دیگر اطلاق می شود. این تحرک به دو شیوه عمودی و افقی اتفاق می افتد. پرسش اصلی این پژوهش بازتاب چگونگی تحرک طبقات اجتماعی در رمان فارسی در دوران مورد بحث است. روش پژوهش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و با در نظر گرفتن نمونه های موفق رمان های این دوره بوده است. نتیجه پژوهش نشان می دهد که از سال های1300تا 1325 شمسی، طبقه اجتماعی اشراف و کارمندان و طبقه اداری و شهرنشین در رمان فارسی بیشترین بازتاب را داشته است. در این دوره انتقاد از فاصله طبقاتی و تحرک اجتماعی ناسالم، از مهم ترین مسائل طرح شده در رمان هاست. طبقه متوسط در حال شکل گیری و تحرک اجتماعی بیشتر از نوع تحرک عمودی است. از سال های 1325 تا 1350ش. طبقه اجتماعی متوسط شهرنشین و به ویژه طبقه محروم روستانشین، کارگران و دهقانان در رمان بیشتر بازتاب داشته است. در این دوره، تحرک اجتماعی اغلب در میان طبقات متوسط و محروم و از نوع تحرک افقی است، یعنی جابه جایی در مشاغل فرودست مثل تبدیل روستایی و کشاورز بی زمین به حاشیه نشین شهری را شاهد هستیم. مسئله استفاده تکنیکی از تجدد در سطح صنعتی مانند استفاده از ابزارهایی چون ماشین و تراکتور و در سطح فرهنگی مانند استفاده از کفش، کلاه و لباس فرنگی بدون زیرساخت مناسب و فرهنگ مصرف آن، تبعاتی در ایجاد فاصله طبقاتی و تحرک اجتماعی به وجود آورد که در رمان های این دوره بازتاب یافته و تحلیل شده است.
عناصر داستانی موجود در قصه های عامیانه و قابلیت آن برای پویانمایی (با تأکید بر قصّه های مشدی گلین خانم)
منبع:
مطالعات داستانی سال ششم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
145 - 162
حوزه های تخصصی:
قصه های عامیانه، مملو از ماجرا هایی است که ساختار روایی و داستانی مناسبی دارند و بیشتر عناصر دراماتیک و نمایشی مناسب جهت تبدیل به فیلم نامه و ساخت پویانمایی را نیز دارا هستند. در این پژوهش، با روش تحلیل محتوا، عناصر روایی و داستانی موجود در قصّه های عامیانه و متن منتخب یعنی قصّه های مشدی گلین خانم نشان داده شده-است؛ در این قصه ها انواع خاصی از شخصیت دیده می شود و عناصری از قبیل کشمکش، گفت وگو، بحران، گره-افکنی، تعلیق و فضاسازی های فانتزی و خیالی، نمود بارزی دارد و زمینه مناسبی را برای اقتباس فیلم نامه از آن فراهم می نماید؛ علاوه بر آن در مبحثی جادو و فانتزی و ارزش آن برای پویانمایی مطرح شده است. نیز دریافته ایم که عناصر فانتزی در این قصه ها فراوان است که باعث استفاده بهتر فیلم نامه نویس از این گونه خاص می شود و می توان با اقتباس از این قصه ها که مملو از مایه های فرهنگ کهن ایرانی است، بین پویانمایی و فرهنگ ایرانی ارتباط برقرار نمود.
بررسی مؤلفه های پست مدرن در رمان «نوشدارو» از علی مؤذنی
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به بررسی ویژگی های پسامدرنیستی در رمان «نوشدارو» از علی مؤذنی پرداخته است. با بررسی داستان نوشدارو می توان گفت که برخی از ویژگی های داستان های پست مدرن، همچون فراداستانی بودن، شکست خط روایت در داستان، اتصال کوتاه و بینامتنیت در آن دیده می شود. فراداستانی بودن یکی از اصلی ترین ویژگی های این داستان است که نویسنده در آن، با ایجاد تمهیداتی چون، تأکید نویسنده بر نوشتن داستان و غیرواقعی بودن آن، مخاطب قرار دادن خوانندگان توسط نویسنده، بردن خوانندگان به درون داستان، دخالت شخصیت ها در نحوه بازگویی داستان و یا اعتراض به آن، سعی در رشد و توسعه بعد فراداستانی «نوشدارو» داشته است. از سویی، با دادن نقش های جدید به شخصیت های اساطیری، چون رستم و سهراب و به چالش کشیدن وقایع اساطیری و در نهایت، تغییر سرگذشت شخصیت های اساطیری در داستانش، به خلق فراداستانی تاریخ نگارانه دست زده است. بنابراین پس از بررسی این داستان می توان گفت که رمان نوشدارو از علی مؤذنی، رمانی پست مدرن آن هم از نوع فراداستان تاریخ نگارانه است.
استعمار در دهه بیست و سی و بازتاب آن در رمان های منتخب معاصر فارسی
منبع:
مطالعات داستانی سال ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۱۸)
111 - 129
حوزه های تخصصی:
در این جستار، به بررسی مسئله استعمار در دهه بیست و سی، رویکردها و گفتمان های شکل گرفته در این زمینه و شیوه بازنمایی آنها در رمان های منتخب معاصر فارسی با روش توصیفی- تحلیلی پرداخته شده است. بدین منظور ابتدا مسئله استعمار و حضور استعمارگران در دهه بیست و سی در ایران بررسی و سپس بازنمایی این حضور در رمان های منتخب فارسی واکاوی شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد در این رمان ها، بیشتر به تأثیر سیاسی و سپس اقتصادی حضور استعمار در ایران پرداخته و به مسائل فرهنگی و اجتماعی کمتر توجه شده است. سه گفتمان در این رمان ها برجسته شده است: گفتمان ضد استعماری که با «خوب»نمایی همراه و صدای غالب در این رمان ها بوده و گفتمان سلطنت طلبان و وابستگان به استعمارگران که بازنمایی این دو گفتمان، به صورت «بد» نمایی بوده است.
نقد کهن الگویی «شرق بنفشه» در راستای تبیین کهن الگوی فردیت براساس دیدگاه «یونگ»
حوزه های تخصصی:
تحلیل کهن الگویی متن ادبی، یکی از تحلیل های رایج در ادبیات و هنر است؛ زیرا کهن الگوها نشانه هایی هستند که بخش های ناشناخته ی ناخودآگاه را برای تحلیل گر آشکار می سازند. البته کشف کهن الگوها به تنهایی راه به جایی نمی-برد؛ کهن الگوهای یک متن باید تحلیل شوند و به نقد کشیده شوند تا بتوانند رازهایی از ذهن نویسنده و اثرش را برای مخاطب برملا سازند. در این کنکاش تلاش شده تا با کشف و تحلیل کهن الگوهای شرق بنفشه ی مندنی پور، به این سوال پاسخ داده شود که نویسنده چه هدف و مقصودی داشته که داستان هایی تا این حد پر رمز و راز و نمادین را به تصویر کشیده است. در نهایت این یافته فراهم شد که مندنی پور از تمام کهن الگوهای طبیعی و مضامین اسطوره ای بهره جسته و همه چیز را به کار بسته تا قصه هایش را ختم به جاودانگی کند. برای رسیدن به این ابدیت، نه تنها کهن الگوهای طبیعی را فدا کرده، بلکه کهن الگوهای با ارزشی چون عشق، مرگ و قدرت را نیز قربانی کرده تا تک تک داستان-هایش را به کمک تمام این کهن الگوها، به کهن الگوی جاودانگی پیوند زند. البته این همه رمزگونگی در داستان ها ناشی از عشق نویسنده به بازی های کلامی و هنری هم هست؛ چرا که به اقرار خودش همیشه دوست داشته نویسنده ای نقاش و تصویرگر و بی بدیل باشد؛ این علاقه هم نشانه ای از بروز فردیت در ناخودآگاه و ظهور آن در خودآگاه وی است.
بررسی مؤلفه های ناتورالیستی من یک سایه ام و چند داستان دیگر از فیروزه گل سرخی
حوزه های تخصصی:
نات ورالیسم ادب ی ب ه تشری ح اوضاع کلی شخصیت در رمان، در بستر شرایط جبری «زمان» و «مکان»، «وراثت» می پردازد. این مکتب یکی از مکاتب مهم ادبیات داستانی ایران به شمار می رود. فیروزه گل سرخی از نویسندگان دهه های متأخر است که به شی وه ناتورالیستی و عینی به روایت داستان می پردازد. برخی از آثار او به جهت بیان بی پرده زشتی ها، تأثیر محیط و لحظه، توصیف مشمئز کننده فقر، وجهه ناتورالیستی دارند. بنابراین، نگارندگان با توجه به این خصوصیات بر خود ضرورت دیدند که کتاب من یک سایه ام و چند داستان دیگر او را به شیوه تحلیلی - استنباطی مورد بررسی قرار دهند. پس از بررسی مشخص شد که مضمون سه داستان کوتاه، رؤیای بعد از ظهر نیمه تابستان، من یک سایه ام و مستأجر، مطابق با مضامین داستان های ناتورالیستی بوده و مؤلفه ها ی آن در این سه داستان حضور گسترده ای دارد. معرفی هجده مؤلفه ناتورالیستی به همراه تحلیل شاهد مثال هایی از داستان های مذکور و تشخیص مؤلفه های پربسامد از مهم ترین دستاوردهای این پژوهش است. همچنین گل سرخی توانسته است که از طریق همسو کردن مؤلفه های «عنوان بی پرده مسائل جنسی» و «زشت نگاری» با فرهنگ و معیارهای جامعه اسلامی، آنها را بومی سازی کند.
«تنیدگی» و راهکارهای مقابله با آن و تحلیل آن در رمان سووشون سیمین دانشور
حوزه های تخصصی:
طرح مباحث میان رشته ای و نوشتن مقالات علمی درباره آنها از علائق پژوهشگران در سال های اخیر بوده است. یکی از این مباحث، انعکاس علم روان شناسی در آثار ادبی و انطباق آن با تئوری های نوین روان شناسی است. در ادبیات فارسی، با توجه به مقام استثنایی و غنای آن، نکته های اخلاقی و روان شناسی بسیاری نهفته است که مقایسه و تطبیق آن با یافته های روان شناسی نوین امری ضروری است. «تنیدگی» از جمله مفاهیمی است که به رغم کاربرد وسیع آن، هنوز مفهوم واحد و روشنی ندارد. واژه تنیدگی از روی آورد مهندسی وارد علوم پزشکی و روان پزشکی شده است. در دیدگاه مهندسی، تنیدگی هر عامل بیرونی است که بر شیء یا جاندار وارد و باعث تغییراتی در آن می شود. مفاهیم، عوامل و پیامدهای تنیدگی، به عنوان یک موضوع پیچیده علمی همواره نظر پژوهشگران علوم رفتاری را به خود جلب کرده است. گستردگی دامنه عوامل تنیدگی، پیامدهای مخرب آن بر کنشوری و سلامت فرد و نیز جذابیت علمی- پژوهشی آن، می تواند دلایلی برای بیان اهمیت و ضرورت توجه روان شناسان نسبت به تنیدگی باشد. سووشون نوشته سیمین دانشور آغازگر فصلی تازه در تاریخ داستان نویسی ایران به شمار می آید. نویسنده در این رمان اجتماعی- سیاسی، حوادث و پیامدهای زمان اشغال ایران از سوی انگلیسی ها را به زیبایی به نگارش درآورده است. دانشور در این داستان پرحرکت و ماجرا با نثری شاعرانه، دقیق و محکم، تصویری درونی و هنرمندانه از تحولات منطقه فارس در سال های جنگ دوم جهانی به دست می دهد. در این رمان هر کدام از شخصیت ها با مسائل و مشکلاتی روبه رو می شوند و در برابر هر کدام از این وقایع و حوادث متناسب با شخصیت های درونی واکنش هایی نشان می دهند. این پژوهش در زمینه شناسایی عوامل تنش زا (استرسورها) در رمان سووشون دانشور و راه های مقابله شخصیت ها با این عوامل مورد بررسی قرار می گیرد.
گذر از یأس به امید در داستان های کوتاه غسان کنفانی (با تکیه بر گزینش های هدفمند در ارائه دو تصویر از اردوگاه)
منبع:
مطالعات داستانی سال هفتم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۹)
123 - 140
حوزه های تخصصی:
نشانه شناسی اجتماعی به عنوان رویکردی نوین در بررسی متون مختلف نوشتاری و دیداری، زبان را جامع رمزگان و حاصل تعامل کارگزاران اجتماعی در کُنش متقابل محسوب می کند که با گزینش هایی هدفمند، معنا را به مخاطب القا می کند در این مجال سعی شده است، با خوانش دو تصویر متفاوت از اردوگاه در دو داستان «الصغیر یذهب الی المخیم» و «البنادق فی المخیم»، به روش توصیفی- تحلیلی و تکیه بر مطالعات نشانه شناختی اجتماعی هلیدی، به این سوال پاسخ داده شود که گزینش های زبانی در داستان های مذکور، چگونه در کشف لایه های زیرین معنا و گفتمان شناسی تصاویر ارائه شده از اردوگاه عمل می کند؟ بر این اساس، جمله واره های این دو داستان در حوزه اندیشگانی، بینافردی و موقعیتی واکاوی شد. مهمترین نتیجه حاصل از کاربست این رویکرد در بررسی داستان های مذکور، تلاش کنفانی برای بازنمود روند عبور از تیرگی یأس به روشنای امید است که واقعیت تاریخی زندگی در اردوگاه های فلسطینی نشین را با گزینش های زبانی جهت دار، رمزگزاری و به نمایش می گذارد.
بررسی سرگشتگی و تصمیم در رمان جزیره سرگردانی براساس اصول روان شناسی وجودی (آراء اروین یالوم)
منبع:
مطالعات داستانی سال هفتم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۹)
251 - 272
حوزه های تخصصی:
روان شناسی وجودی جریانی در مطالعات روان شناختی است که تحت تأثیر آموزه های فکری اگزیستانسیالیسم در نیمه دوم قرن بیستم شکل گرفت و به زودی به یکی از مهم ترین شاخه های تحلیل روان تبدیل شد. از نظر این رویکرد روان شناسانه، مرگ، آزادی (مسئولیت)، تنهایی و پوچی (بحران معنا) مهم ترین دغدغه های انسان معاصر به شمار می آیند که کیفیت مواجهه با این دغدغه ها زمینه ساز سلامت یا اختلال در روان افراد است. رمان جزیره سرگردانی از سیمین دانشور یکی از مهم ترین آثار داستانی معاصر فارسی محسوب می شود که مضمون اصلی آن سرگشتگی و حیرت سوژه های انسانی در جامعه نیمه مدرن ایران است. نویسنده رمان در کنار توجه به مسائل مرگ، تنهایی و معنای زندگی، به شکل ویژه موضوع مسئولیت و تصمیم را دست مایه داستان پردازی قرار داده است. این مقاله در پی آن است تا با روش توصیفی – تحلیلی و با رویکردی بینارشته ای موضوع سرگشتگی، مسئولیت و تصمیم را در رمان جزیره سرگردانی براساس مبانی فکری روان شناسی وجودی بررسی نماید و به این پرسش پاسخ دهد که تصمیم های شخصیت های رمان یادشده ذیل کدام نوع از انواع تصمیم می گنجند و این شخصیت ها که هرکدام به گونه ای در جایگاه انتخاب قرار دارند، برای غلبه بر اضطراب وجودیِ قرار گرفتن در موضع انتخاب، از چه ترفندی بهره می گیرند. نتایج نشان می دهد تصمیم از نوع سرگردان بیشترین تکرار را در روایت دارد و شخصیت های رمان برای گریز از اضطراب وجودی بیشتر از ترفند جابجایی مسئولیت بهره می گیرند.
بررسی و تحلیل شخصیت بهرام در هفت پیکر نظامی بر پایه نظریه بیداری قهرمان درون
حوزه های تخصصی:
خانم کارول پیرسون با توجه به نظرات یونگ مبنی بر تأثیر کهن الگوها در سفر تفرد بشری، دوازده کهن الگوی شخصیت را مطرح کرد و این سفر را به شکل سه مرحله سفر قهرمان یعنی: تدارک، سفر و بازگشت توصیف کرد و به این نتیجه رسید که هر انسانی با قرار گرفتن در این سفر و با هدایت و راهنمایی کهن الگوهای دوازده گانه می تواند به خویشتن حقیقی خود دست یابد. یکی از داستان های دل انگیز در ادبیات فارسی داستان سلوک بهرام گور در هفت پیکر نظامی است که کاملاً منطبق با مراحل سه گانه خودشناسی و تفرد در روان شناسی پیرسون است که می تواند به عنوان الگویی برای از بین بردن تضاد زندگی انسان معاصر امروز معرفی شود. در این داستان قهرمان (بهرام) با راهنمایی و تکامل کهن الگوهای معصوم، یتیم، جنگجو و حامی، برای سفر اسطوره ای آماده می شود و با انرژی کهن الگوهای جست وجوگر، عاشق، ویرانگر و آفریننده در آرمان شهر گنبدهای هفت گانه، جهان درونی خود را می کاود و به خویشتن حقیقی دست می یابد و در بازگشت با یاری کهن الگوهای حکمران، ساحر، فرزانه و لوده، قلمرو پادشاهی خود و جهان بیرون را دگرگون می کند و به روشن بینی و رستگاری دست می یابد.
تفاوت دستور زبان داستان در دو روایت مختلف از داستان «افشین و بودلف»
منبع:
مطالعات داستانی سال سوم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۱ (پیاپی ۹)
23 - 40
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله بررسی تطبیقی دستور زبان داستان و ساختار پیرنگ در دو روایت از داستان «افشین و بودلف» در تاریخ بیهقی به قلم ابوالفضل بیهقی، و فرج بعد الشدهًْ اثر قاضی محسن تنوخی است. به نظر می رسد اگرچه از نظر گونه روایت و نقطه دید، تفاوتی در ساختار دستور زبان دو روایت دیده نمی شود، اما در واکاوی و تحلیل ساختار دستور زبان دو روایت، از دیدگاه علم روایت شناسیِ ساختارگرا، همواره این نکته جالب ذهن نگارندگان را به خود مشغول کرده بود که با وجود شباهت دستور زبان داستانی در گونه روایت و نوع پیرنگ، و مرحله عقد قرار داد کنشگران، بین دو روایت تفاوتی موجود است؛ بدین صورت که در روایت تاریخ بیهقی مرحله عقد قرارداد بین کنشگران به صورت ملموس به زبان می آید، در حالی که روایت فرج بعد الشدهًْ، فاقد عقد قرارداد بین کنشگران است. نتایج پژوهش حاضر که به شیوه توصیفی - تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای فراهم آمده است، نشان می دهد که با توجه به نظریه دو گونه روایت دنیای داستان، همسانِ متن گرا و کنشگر در هر دو روایت وجود دارد و پیرنگ آنها از نوع فرمول الگوی پیوندی (PN۱=f{s۱→s۲∩o) است، درحالی که از نظر دستور زبان داستان و مرحله عقد قرارداد کنشگران، بین دو روایت تفاوتی موجود است.
نظام های گفتمانی در حکایت های قابوسنامه
منبع:
مطالعات داستانی سال ششم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
189 - 210
حوزه های تخصصی:
نشانه معنا شناسی یکی از رویکرد های جدید در شناسایی و تحلیل نظام های زبانی به شمار می رود که در تعامل با دیگر رویکرد های پژوهشی می تواند به عنوان رهیافتی میان رشته ای در حوزه های ادبی مورد استفاده قرار گیرد . این پژوهش در پی آن است که با رویکرد نشانه معنا شناختی به توصیف و تبیین نظام های گفتمانیِ موجود در حکایت های قابوس نامه بپردازد و با مقایسه نشانه معناهای موجود در این حکایت ها ، مواضع گفتمانی آن ها را مشخّص و تحلیل کند . پژوهش حاضر نتیجه تحلیل نشانه معناشناختی ده حکایت از کتاب قابوس نامه و بیانگر تنوّع و تعدّد گفتمان ها در این گونه حکایت هاست و نشان می دهد که نظام گفتمانی غالب در این حکایت ها از نوع تجویزی است. همچنین این پژوهش مؤلّفه های گفتمانی هر حکایت و تبدیل نظام های گفتمانی به یکدیگر را نشان می دهد.
تفاوت نوشتار مردان و زنان در آثار غزاله علیزاده و هوشنگ گلشیری براساس رابطه زبان و جنسیت
حوزه های تخصصی:
طبق نظر بسیاری از پژوهشگران زبان و نوشتار زنان و مردان با هم متفاوت است. رابطه ی زبان و جنسیت یکی از ویژگی های قابل توجه در بررسی نوشتار مردان و زنان می باشد. تفاوت های ذاتی و جنسیتی بین زن و مرد با توجه به جهان بینی، نوع تفکر و نگاه خاص نویسندگان، زبان و نوشتار زنان و مردان را متفاوت جلوه داده است و این نوع نگاه و تفکر و دیدگاه، در قالب نوشتار با ویژگی های زبانی خاص مشخص می شود. این مقاله به بررسی تفاوت های نوشتاری مردان و زنان در سه رمان غزاله علیزاده (خانه ی ادریسی ها، شب های تهران و دومنظره) و سه رمان هوشنگ گلشیری (بره ی گمشده راعی، آینه های دردار و شازده احتجاب) می پردازد. هدف این پژوهش، بررسی و کشف مولفه های نوشتاری در حوزه ی زبانی (مانند واژگان، جملات) و بسامد کاربرد و در نتیجه، تفاوت آنها در آثار این دو نویسنده موردنظر است. معیار بررسی ما در این پژوهش، نظریه های برخی از پژوهشگران مانند ترادگیل، میلروی، هولمز و فیشمن در حوزه ی زبان شناسی و دیدگاه های رابین لیکاف، (1975) زبان شناس معروف درباره ی تفاوت های نوشتاری زنان و مردان است. طبق نظریه ی لیکاف، زبان زنان و مردان، در سطح واژگانی مانند استفاده از رنگ واژه ها، واژه های مبهم و واژه های عاطفی و در سطح نحوی مانند جملات عاطفی، پرسشی و جملات مقطع و محذوف متفاوت است و بررسی و مقایسه ی آثار موردنظر از علیزاده و گلشیری، تفاوت های نوشتاری مردان و زنان را طبق نظریه ی لیکاف و سایر زبان شناسان مشخص می سازد.
بررسی حکایت های عبید زاکانی از منظر مینی مالیسم
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر کنکاشی است پیرامون بررسی ویژگی های مکتب مینی مالیسم در حکایت های رساله دلگشای عبید زاکانی. با توجه به نزدیکی اصول و ویژگی های مکتب مینی مالیسم به عنوان یک مکتب غربی که در قرن بیستم با تأثیر پذیرفتن از شرایط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در اروپا شکل گرفته، به حکایت های ایرانی که قدمت طولانی در ادبیات کلاسیک ایران در قالب نظم و نثر دارند و با توجه به خاستگاه این دو نوع ادبی که در بسترهای متفاوت فرهنگی شکل گرفته اند، بررسی این موضوع در حکایت های عبید زاکانی ضروری می نماید. این پژوهش به روش فیش برداری و تحلیل محتوایی انجام شده است و هدف از آن ارائه جلوه های مکتب مینی مالیسم در حکایات های عبید زاکانی است. مهم ترین نتایج و یافته های این تحقیق عبارت اند از: 1. تشابه و قرابت بسیار زیاد ویژگی های داستان های مکتب مینی مال با حکایت های ایرانی؛ 2. برتری حکایت های عبید زاکانی از نظر محتوا بر داستان مینی مال؛ 3- بیان مرز مشخص مکتب مینی مال با حکایت های ایرانی.
اکوفمینیسم و واسازی قصّه های عامیانه در تحلیل رمان تنیده در هزار توی زمان
منبع:
مطالعات داستانی سال ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۱۸)
173 - 188
حوزه های تخصصی:
اکوفمینیسم با مطالعه پیوند میان زن و طبیعت، بر این نگره تأکید دارد که در متون، زنان با طبیعت و مردان با فرهنگ همسان پنداشته شده اند و به دوگانگی حاصل از این بینش که زنان را در ارتباط با تن و احساس و مردان را در ارتباط با عقل و منطق می دانند، اشاره دارند. در این پژوهش به روش تحلیل محتوای کیفی با رویکرد توصیفی و تحلیلی و از منظر اکوفمینیسم، رمان تنیده در هزار توی زمان نقد و بررسی شده است. نتیجه حاصل از این پژوهش نشان می دهد که در این رمان رابطه دوسویه ای بین بهره برداری از طبیعت و زن وجود دارد. زن، زمین است. با آسیب یا کشتن زن، زمین خشک می شود و آبادانی از بین می رود. طبیعت زنانه وار به تصویر کشیده می شود. شخصیت خان دایی در رمان، همچون اژدهای خشکسالی در قصه های عامیانه، مسبّب مرگ و آسیب به زنان و خشکی و تباهی زمین می شود. نویسنده با نگاهی واسازانه و گذار از خوانش مردسالار، زن را ناجی نشان می دهد که بر کلیشه های رایج پیروز می شود و اژدهای خشکسالی را شکست می دهد و در شکل تمثیلی ویرانی خانه مادربزرگ، این مفهوم نشان داده می شود.