Cet article a pour objectif de vérifier l’un des éléments fondamentaux de la structure romanesque, le personnage, et sa présence dans l’environnement. En fait, le personnage est la représentation d’une personne dans une atmosphère romanesque. Donc, pour introduire son personnage dans le monde fictif, l’écrivain a recours aux procédés qui donnent aux personnages les traits propres à tout individu dans la vie réelle. Tenant compte du fait que dans le concept sémiologique, le personnage peut être perçu comme un signifiant discontinu qui a un rapport étroit avec un signifié discontinu (le sens et la valeur d'un personnage), le nom attribué au personnage et son portrait décrit par l’auteur jouent un rôle primordial dans le processus du récit pour que ce dernier soit admis par le lecteur comme une histoire réelle
یعد أحمد محمود أحد أبرز الکتاب القصصیین فی العقود الأخیرة فی إیران. فقد بدأ مشواره الأدبی بقصته القصیرة ""صب میشه"" (الفجر قادم)، ثم واصله بمجموعته القصصیة ""مول"" لیحلق برکب الکتّاب البارزین فی إیران بروایته الشهیرة ""الجیران"".
لقد کثرت الدراسات حول هذا الأدیب الشهیر وعالجت المضمون القصصی لدیه وستعالج هذه الدراسة موضوع الشکل القصصی وبنائه لدی أحمد محمود بشکل مختصر لتنتقل بعد ذلک إلی آثاره وأسلوبه فی کتابته القصصیة.
ستتناول هذه العجالة فی قسمها الأول 23 قصة قصیرة لأحمد محمود فی مجموعته ""از مسافر تا تبخال"" (من المسافر حتی القوباء ""الهربس"") لتدرس الحبکة، ووجهة النظر، والراوی، والشخصیات، والبدایة، والنهایة و... لتبین کیف استطاع الکاتب عبر استخدام لغة الوصف والتوظیف المتوازن للعناصر المتعلقة بالبناء القصصی أن یقدم صورة عن حیاة الطبقات الفقیرة فی المدن.
از نخستین اظهارنظرهای «آخوندزاده» تا مقدمه «جمالزاده» بر کتاب «یکی بود یکی نبود»، یعنی در یک دوره تقریباً پنجاهساله، با مجموعه معدودی از گفتارهای پراکنده درباره داستان و رمان مواجهیم، که تاکنون کمتر مورد توجه محققان قرار گرفته است. این گفتارهای پراکنده را میتوان نخستین مانیفست-های ادبی درباره داستان و رمان به شمار آورد. در این نقد و نظرها، مباحثی یافت می شود که می توان آن را به عنوان نقاط مشترک نویسندگان و منتقدان این عصر به حساب آورد. اخلاقگرایی، واقعگرایی و سودبخشی رمان، سه فصل مشترک تمام این پاره گفتارهاست. شرایط تاریخی و تحولات اجتماعی عصر مشروطه، فضایی را مهیا ساخته بود که در آن تنها ادبیات متعهد میتوانست به حیات خود ادامه دهد. نخستین رمانها و نخستین نقد و نظریههای رمان در ایران، در چنین شرایطی شکل گرفت و به ناگزیر هدفمندی داستان و رمان در اولویت قرار گرفت. از همین رو در این مقاله بر آنیم تا نخستین نقد و نظرها درباره داستان و رمان در ایران را با تکیه بر دیدگاههای زیباییشناسانه هگل تفسیر و تحلیل کنیم. هگل و هگلیها، محتوای ادبی را مهمتر از فرم ادبی می-دانستند و بر هدفمندی و سودبخشی رمان تکیه داشتند. در پژوهش حاضر مشخص شد که نخستین نقدها در ایران، تا حد زیادی با زیبایی شناسی هگلی انطباق دارد.