فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۲۱ تا ۱٬۹۴۰ مورد از کل ۲٬۱۵۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
چکیده عارف در جریان سلوک و دستیابی به کشف و شهود، میان خود، طبیعت و خدا، رابطه و پیوند برقرار می کند و امری ماورای استدلال و عقل، بر او منکشف می شود. حصول چنین امری را تجربه عرفانی می نامند. این تجارب زمانی که در قالب زبان درمی آیند، پوششی از ابهام به خود می گیرند و باعث ایجاد شیوه های متفاوت روایتِ راویان، از تجربه ای واحد، می شوند. در متون رمزی صوفیه، مؤلف نه تنها برای ابلاغ اندیشه خود تلاش می کند، بلکه قصد وی بیشتر معطوف به پنهان کردن اسرار از نااهلان می شود. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی به مطالعه جایگاه «تجربه گر» در نظام فکری اشراقی، بر مبنای فرانقش اندیشگانی می پردازد. گرفتاری و غربت نفس، برداشتن موانع سلوک و دیدار با پیر مهم ترین درون مایه های رسائل سهروردی هستند و او بر سلوک به عوالم نوری بالاتر و رهایی از زندان مادی متمرکز شده است. یافته ها نشان می دهد که غلبه جهان بینی اشراقی، باعث شکل گیری سیر مشخصی از تغییر فرایندهای زبانی از رابطه ای به ذهنی شده است. نویسنده ابتدا با هدف ایجاد فضایی ملموس، به توصیف مفاهیم رمزی پرداخته، سپس از طریق گفت وگوی مشارکان، آن ها را تفسیر می کند و در نهایت در جایگاهِ پیر، به بیان مفاهیم انتزاعی می پردازد.
بررسی لحن پایدارانه تقابل عطار با صاحب منصبان دنیوی، در آینه منطق الطیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال شانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶۱
105 - 136
حوزه های تخصصی:
لحن، نحوه خواندن کلمات و جملات در قالب فضای متن است؛ منشأ آن باورهای فردی، جمعی و ویژگی های اخلاقی، روحی و روانی افراد است که با ویژگی های سبکی، فرم و ساختار شعر ترکیب می شود. عنصر لحن به عنوان یکی از مهم ترین عناصر فضاسازی و تاثیر بر مخاطب همواره مورد توجه بوده است؛ زیرا بیان کننده درونیات و عواطف نویسنده است و نویسنده باید بتواند طبق موضوع منتخب و به دور از تصنع، لحنی متناسب با نوشته خود را انتخاب کند. این پژوهش با شیوه توصیفی تحلیلی، ضمن معرفی لحن، انواع و نحوه شکل گیری آن، در نظر دارد لحن کلی عطار در تقابل با مقامات دنیوی را در آینه منطق الطیر بررسی و گونه های مختلف آن را معرفی کند. نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان می دهد که حکایت ها به سبب گفتگومحوری، از مهم ترین عرصه های بروز لحن هستند؛ همچنین لحن آثار مختلف، متفاوت است. ممکن است لحن در دل یک اثر، تغییراتی داشته باشد. شاعر در سرودن منطق الطیر (یکی از مهم ترین آثار منظوم عرفانی ) لحن های متفاوتی را خلق کرده است، لیکن به طور کلی لحن اعتراضی، به ویژه اعتراض علیه حکام و سلاطین در آثار عطار بیشتر از سایر الحان مطمح نظر است. عطار در برابر اصحاب قدرت از انواع لحن اعتراضی، واعظانه، تحذیری و... استفاده کرده است که هر کدام از الحان به تفکیک تشریح خواهد شد.
نظام زیبایی شناختی گفتمان در هم کنشی صدا و نور بر مبنای قصه «یاری خواستن حلیمه از بتان»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال نهم بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱۶
145-170
حوزه های تخصصی:
در مقاله پیش رو، نحوه تحقق نظام زیبایی شناختی گفتمان در قصه «یاری خواستن حلیمه از بتان» از دفتر چهارم مثنوی بررسی و تحلیل شده است. تعامل و هم کنشی دو عامل ادراکی-حسی «صدا» و «نور» در پی رنگ این قصه، نقش بارزی ایفا می کند و اساس شکل گیری معنا در آن هاست. بررسی کارکرد نشانه-معناشناختی این دو عامل نشانگر آن است که بر زیرساخت این داستان، نوعی نظام زیبایی شناختی حاکم است. این نظام، در فرایندی ادراکی-حسی و رخدادی و با حضور عناصری مانند عاطفه، حس، رخداد و شوش تحقق می یابد. مسیله ای که طرح می شود این است که چگونه دو عامل نور و صدا در فرایند هم کنشی و ادراکی-حسی، شرایط گفتمانی جدیدی را ایجاد می کنند و معنایی نامنتظر می آفرینند. از این رو، پرسش بنیادین پژوهش حاضر این است که این دو عامل چگونه می توانند سبب تحقق نظام زیبایی شناختی و استعلای گفتمان شوند. همچنین این پرسش مطرح می شود که کارکرد چنین فرایندی چیست. درواقع، هدف از پژوهش حاضر، بررسی نحوه شکل گیری نظام زیبایی شناختی در قصه مورد بحث و تبیین کارکرد نشانه-معناشناختی آن است. فرض ما این است که دو عامل «صدا» و «نور»، فضایی هم کنشی را شکل می دهند. این وضعیت، فضایی حسی، رخدادی و شوشی را در گفتمان رقم می زند که نتیجه آن، تحقق نظام زیبایی شناختی و وضعیت استعلایی حضور است.
گونه های دلالت زبانی در روح الارواح سمعانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نشانه های زبانی در متون عرفانی ازنظر تحول تاریخی سطوح زبانی آن، گوناگونی درخور توجهی از دلالت های انگیخته و اختیاری پدید آورده است. در این پژوهش تلاش خواهد شد با بررسی نشانه های زبانی در ساحت های مختلف زبان روح الارواح سمعانی، انواع دلالت های این متن، ازنظر ویژگی انگیخته یا اختیاری بودن نشان داده شود. انواع مختلف دلالت های زبانی در ساحت های زبان اسطوره ای و دینی، زبانِ تصویریِ تمثیلی و مجازی و زبان مفهومی و استدلالیِ این متن ظهور یافته است؛ این موضوع باعث شکل گیری متنی با اندیشه و زبانی کم نظیر شده است. برای دست یابی به گونه های دلالت نشانه های این متن، از نظریه ها و دیدگاه های تحول تاریخی و تکاملیِ دلالت زبانی بهره برده شد و نویسندگان نشانه های زبانی این متن را برپایه دگرگونی تاریخی زبان و اندیشه بررسی کردند. سرانجام دلالت های نشانه های متن روح الارواح ازنظر ویژگی انگیخته یا اختیاری بودن آنها دسته بندی شد و پژوهشگران رابطه هر دسته را با زبان منطقی و مفهومی؛ و زبان تصویری و مجازی این متن نشان دادند. این نشانه ها شامل چهار دسته مختلف می شود که هم دلالت های انگیخته و هم اختیاری را در بر می گیرد.
خواجه احمد کاسانی؛ دیدگاه ها و اصطلاحات عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۳
125 - 152
حوزه های تخصصی:
خواجه احمد کاسانی (866 949 ق) از عارفان معروف نقشبندیه ماوراءالنهر است که بیش از سی رساله در حوزه عرفان تألیف کرده است. بیشتر این رساله ها به صورت نسخه خطی در کتابخانه های مختلف موجود و به صورت معدود و پراکنده در چند مقاله یا پایان نامه معرفی و یا تصحیح شده اند. موضوع رساله ها، عرفانی و تعاریف اصطلاحات گاه مشابه کشف المحجوب و گاه شرح دیدگاه های بهاءالدین نقشبند است. البته در این میان دیدگاه های خاص و متفاوت عرفانی وی نیز دیده می شود. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی تحلیلی، تلاش دارد ضمن مطالعه رساله های کاسانی، دیدگاه های عرفانی وی و تعاریفش را از برخی اصطلاحات بررسی کند. یافته های پژوهش نشان می دهد کاسانی در بیان دیدگاه ها و اصطلاحات عرفانی، از الگوی معرفتی خاصی پیروی نمی کند و در هر رساله، موضوعی مشخص را محور قرار داده است. در بیشتر رساله های وی به صورت تقریبی مطالب پراکنده و پرتکرار درباره برخی اصطلاحات عرفانی چون: فنا و بقا، غیبت و حضور و... دیده می شود. تعاریف وی از این اصطلاحات گاه برگرفته از کتاب های عرفانی پیشین و گاه برساخته خودش است. کاسانی در شرح موضوعات عرفانی به شدت تحت تأثیر مولانا است و در رساله های وی استشهاد به ابیات مثنوی بسیار دیده می شود.
تحلیل زیبایی پرستی عرفانی بر اساس فلسفه زیبایی شناسی (با تأکید بر آراء هگل)
حوزه های تخصصی:
تطبیق پدیده ها راهی برای شناخت بهتر لایه های مختلف آن ها و نیز دریچه ای به سوی کشف لایه های جدید و پنهان آن هاست. پژوهش پیش رو با روش تحلیلی تطبیقی به بررسی و تطبیق عرفان و زیبایی می پردازد؛ در ابتدا به تحلیل زیبایی، سپس به تحلیل خَلق و درک آن و در آخر به بیان نمونه هایش در عرفان پرداخته است؛ البته مقصود از عرفان، همان عرفان ایرانی اسلامی است. در این جستار جنبه منطقی زیبایی شناسی، کمرنگ تر و جنبه شهودی آن (که بیش تر با عرفان مرتبط است) پررنگ تر نشان داده شده و در آخر نتایج زیر حاصل آمده است: از منظر هگل، هنر، ثبت گذراترین لحظه هاست، که در لحظه ای امپرسیونیستی برای هنرمند رخ می دهد و آن گذرای ناپایدار را که در جزئیات جهان جاری است، به پایداری هنرمندانه می رساند؛ در عرفان اسلامی نیز عارف به علت توجه و التفات دائم به جمال حقّ، زیبایی هندسه آسمانی را در لحظه ای شهودی (که همان امپرسیونیسم در فلسفه زیبایی شناسانه هگلی است) در مظاهر خَلقیه یا هندسه زمینی مشاهده می نماید که شامل همه جزئیات از زیبایی صورت انسان در عشق مجازی تا کوچک ترین کائنات می باشد.
تحلیل اسطوره شناختی تطبیقی نماد غار و بررسی نمودهای آن در شعر منوچهر آتشی با تکیه بر دیدگاه های میرچا الیاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی اسطوره شناختی تطبیقی غار به عنوانِ یک نماد کهن، از سویی می تواند جنبه هایی کمتر شناخته شده از کارکردهای این نماد را آشکار سازد و از دیگر سو امکان درک دقیق تر چراییِ به کار بستن این نماد را فراهم می کند. نگارندگان با روش تحلیلی تطبیقی در بررسی اسطوره شناختی نمود های غار و کارکرد های آن در متون مختلف، کوشیده اند به یک دسته بندی جامع و مانع از نمود های غار دست یابند. همچنین بر پایه این دسته بندی چهار کارکرد برای این نماد تعریف و تبیین کرده اند که عبارتند از: 1. زهدان زمین مادر؛ 2. دنیای درون و ناخودآگاه؛ 3. جایگاهِ نمادین آیین تشرف؛ 4. دنیا. بر پایه این دسته بندی جدید، امکان بررسی نمودهای اسطوره ای نماد غار در شعر منوچهر آتشی، با تکیه بر تمایزها و تعاریف هر کارکرد، فراهم گردید؛ بررسی این نماد در شعر نو پارسی از جمله این شاعر نوپرداز، از سویی نشان دهنده میزان نفوذ شیوه تفکر اسطوره ای در ذهن بشر مدرن است و از دیگرسو می تواند پربسامدترین کارکردهای بازمانده از این نماد در شعر این شاعر نو سرای فارسی را آشکار سازد. بررسی ِ شعر منوچهر آتشی نشان از آن دارد که کارکردهای نمادین غار که در پیوند با «دنیای درون و ناخودآگاه» و نیز «نوزایی و تجدد» هستند، در سروده های وی با بسامد افزون تری قابل مشاهده هستند.
بررسی تحلیلی پیوند ضحاک ماردوش با نهوشه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حماسه ها و اساطیر ایران و هند به دلیل ریشه های مشترک، همسانی های بسیاری دارند. یکی از شخصیت های حماسه های ایرانی که خویشکاری های او در هند بسیار تکرار شده، ضحاک است. پژوهش گران ویشوه روپه را به دلیل سه سر بودن و وریتره را به دلیل ارتباط با خشکسالی هم سان هندی ضحاک می دانند، اما داستان گناه ایندرا و رسیدن حکومت او به نهوشه همسانی های بسیاری با داستان گناه جمشید و رسیدن ضحاک به پادشاهی دارد. در روایت های هند و ایرانی ایندرا و جمشید از نمونه گناه کارانی هستند که فره خود را از دست می دهند، اما ضحاک و نهوشه به عنوان جانشینان ایشان، پس از انجام بزه هایی همسان چون چشم داشت به همسران پادشاه پیشین، خوارداشت روحانیون و ایجاد بدعت در دین و اجتماع، خود از پادشاهی خلع شده و در مکان هایی که جهان زیرین هستند، اسیر می شوند. در این جستار به بررسی تحلیلی و تطبیقی اشتراکات این داستان ها در شاهنامه، مهابهارت و دیگر روایت های هند و ایرانی پرداخته شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که بر خلاف نظر بسیاری از پژوهش گران که ضحاک را با ویشوه روپه یا وریتره تطبیق می دهند، در روایت های هندی نهوشه تطابق بیشتری با ضحاک دارد.
بازتاب اندیشه آفرینش بنی در شاهنامه فردوسی و مثنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۶
185 - 212
حوزه های تخصصی:
از کلیدی ترین مباحث در ادب حماسی و عرفانی به ویژه در شاهنامه و مثنوی ، جلوه های نوع دوستی انسان است. در این آثار، خاستگاه متفاوت آفرینش و خلقت، تصاویر متفاوتی از انسان و جلوه های نوع دوستیش پدید آورده است که بر ضروری بودن این کاوش صحّه می گذارد. پژوهش حاضر به روش تحلیلی توصیفی می کوشد به بازتاب اندیشه آفرینش بنی در شاهنامه و مثنوی بپردازد. در تصویر آفرینش، بنی از آمیزشِ نیروهای مخفی در یک «بن»، گیتی و انسان پدید می آید. یافته های پژوهش نشان می دهد که مهر و پیوند، هدف نهایی زندگی انسان هایی است که خود را آفریده ء مهر و آمیزش می دانند. فردوسی و مولوی نیز با چنین مهری در اشعارشان، سعی در آفرینش ایرانی تازه دارند؛ ایرانی که گوهرش «مردمی» و «جهانی» است. این مردمی بودن، به فرد و جامعه، بی آن که شخصیّتشان را بگیرد و یا بزداید، معنا و جان می دهد و مردمی بودن جهانی، تنوّع و هماهنگی همگان را می پسندد و می پرورد.
شیوه برخورد فردوسی با نظام اساطیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فردوسی در روایت شاهنامه با یک مسیله مهم مواجه شده است؛ آن هم طرز تلقی عصر وی از اساطیر است. گویی عصری که فردوسی در آن می زیست یکی از شکوفاترین دوران خردورزی در ایران زمین محسوب می شود. با این تصور، شیوه مواجهه فردوسی با اساطیری که یکسره از بند قواعد خرد آزاد و رها هستند چگونه می توانست صورت گرفته باشد. بدیهی است که فردوسی در گرانیگاه دو دنیای متفاوت از هم واقع شده بود: دنیای بیرونی خردورز قرن چهارم و دنیای درونی خردگریز اساطیر. گره زدن این دو دنیا به یکدیگر کار سترگی است که می بایست در شاهنامه صورت پذیرفته باشد. این پژوهش به این مسیله می پردازد که شاهنامه چه امکانات و شیوه هایی را برای برخورد با نظام اساطیری به کار بسته است. به همین منظور پس از تفکیک اشکال متفاوت تفسیر اسطوره ها به تفسیر تمثیلی، تفسیر نام گرایانه، تفسیر اوهمریستی، و تفسیر فیزیکی با بررسی متن شاهنامه به صورت استقرای ناقص می کوشیم پاسخی درخور برای این پرسش فراهم آوریم.
تحلیل منظومه مانلی نیمایوشیج بر پایه نقد کهن الگویی یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به تحلیل منظومه مانلی نیمایوشیج بر پایه نقد کهن الگویی یونگ می پردازد. نقد کهن الگویی (اسطوره ای)، از رویکردهای نوین در حوزه نقد ادبی معاصر است که با دیدگاه روان شناسانه به اسطوره ها، ماهیت کهن الگوها را کشف می کند و نقش آن ها را در آثار ادبی نشان می دهد. از این رو بحث اسطوره و کهن الگو در ادبیات معاصر(شعر)، به نوعی با بحث روان شناسی (بر پایه نظر یونگ) گره خورده است. در این منظومه، مانلی نمودی از اسطوره قهرمان است که طی یک سفر درون شناختی، با گذر از «من» به «خود»، موفق به «فردیت یابی» می شود، و در سایه این دگرگونی از دیگران ممتاز می گردد؛ همچنین کردار مانلی با مراحلی از الگوی قهرمان شامل کاوش و نوآموزی تطبیق داده می شود. کهن الگوهای مرگ و باززایی، پیر دانا و نماد آب، در ارتباط با اسطوره قهرمان در منظومه مانلی معنا می یابند. یافته های پژوهش نشان می دهد که مانلی شخصیت اصلی منظومه، فردی از طبقه فروتر جامعه است که با تدابیر پیر دانا در این سفر، به شناخت درستی از خویش می رسد و هماهنگ با طبیعت، به دامن جامعه باز می گردد.
مؤلفه های زندگی معنادار از دیدگاه بایزید بسطامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پرسش از معنای زندگی و تلاش برای پاسخ گویی به آن، یکی از مهم ترین دغدغه های فکری آدمی از گذشته های دور تاکنون است؛ متفکران و اندیشمندان در مکتب ها و حوزه های مختلف به بررسی چیستی این پرسش و راه های رسیدن به آن پرداخته اند. عرفان اسلامی ایرانی یکی از حوزه هایی است که به صورت ویژه به زندگی، هدف و راه های رسیدن به آن توجه داشته است؛ البته در حوزه های دیگر، به این موضوع کمتر توجه شده است؛ اما با توجه و بررسی این موضوع می توان به بسیاری از پرسش های امروزی پاسخ داد. نویسندگان این مقاله با رویکردی توصیفی تحلیلی به مسئله معنای زندگی از منظر بایزید بسطامی تکیه می کنند و با واکاوی کتاب دفتر روشنایی ، درپی یافتن پاسخی برای چیستی معنای زندگی و مؤلفه های معنادار زندگی در باور این عارف بزرگ اند. براساس یافته های این پژوهش، هدف از زندگی در باور بایزیدْ فانی شدن از خود و باقی شدن در خداوند است و این هدف، محرکی برای بایزید است تا الگوها و مؤلفه های خاصی مانند مبارزه با نفس، ترک انانیّت، نوع دوستی، تساهل و تسامح در رفتار با دیگران، نگاه عاشقانه و غیره را اصل و اساس زندگی خود قرار دهد.
تحلیل اسطوره کاوی عشق در فرهنگ گیلان (مطالعه موردی: روایت رعنا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۳
277 - 303
حوزه های تخصصی:
عشق، بیانگر عمیق ترین نوع ارتباط بین انسان هاست و همواره می تواند صورت های متفاوتی به خود بگیرد. بر این اساس، تمامی انسان ها در رابطه عاشقانه از یک الگوی واحد عاطفی پیروی نمی کنند؛ گاه ممکن است دست به خشونت و یا مجازات دیگری بزنند. اسطوره رعنا در منطقه گیلان، پیدایش گونه ای عشق و دلدادگی و سرنوشت نافرجام در نظام ارباب رعیتی حاکم بر جامعه است. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیل محتوا، و با رویکرد اسطوره کاوی و بررسی روایت، درصدد توضیح عناصر تأثیرگذار بازنگری اسطوره عاشقانه رعنا است؛ همچنین هدف از این پژوهش، بررسی ابعاد گوناگون روایت اسطوره ای و شرایط گفتمانی، پیرامتنی و فرامتنی آن است. برای شناخت بهتر رمزگان های موجود در روایت ، اسطوره کاوی می کوشد با تأکید بر روان کاوی و جامعه کاوی علاوه بر مطالعه متن ، به مطالعه فرهنگ و گفتمان های حاکم بر اثر نیز بپردازد. نتایج پژوهش بیان می کند که، روابط انسانی، به ویژه عاطفی می تواند بیانگر وضعیت تکاملی یک جامعه باشد و اگر جامعه ای بخواهد هویت زیبایی شناسی بومی خود را حراست نماید، راهی جز شناخت گذشته خویش و توجه به اسطوره های بومی خود ندارد؛ زیرا، اسطوره ها الگوهای رفتاری و کرداری افراد جامعه تلقی می شوند و در بیشتر موارد، تأثیرگذاری آن ها به صورت ناخودآگاه انجام می گیرد.
از «سویه کاربردی» در هرمنوتیک گادامری تا «به خود اختصاص دادن» در هرمنوتیک ریکور با تکیه بر متون عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گادامر و ریکور از چهره های برجسته هرمنوتیک فلسفی به شمار می آیند؛ اما با وجود همانندی های دیده شده در نظام هرمنوتیکی شان، تفاوت های چشمگیری با هم دارند. از آن جمله می توان به «سویه کاربردی» در تلقی گادامری و «به خود اختصاص دادن» در اندیشه ریکوری اشاره کرد. گادامر در جریان فرایند فهم، به دو عنصر «فهم» و «تفسیر»، رکن سومی به نام «سویه کاربردی» نیز می افزاید. درواقع «سویه کاربردی» تابعی از اصل مرکزی هرمنوتیک فلسفی است که براساس آن، فهم همواره بر یک وضعیت زمانی، تاریخی و انضمامی استوار است؛ اما «به خود اختصاص دادن» در نظریه قوس هرمنوتیکی ریکور، پس از مرحله اول و دوم یعنی «تبیین» و «فهم» قرار می گیرد. مرحله «تبیین» به بررسی ساختار لفظی متن و مرحله «فهم» به عمق معناشناختی متن مربوط می شود و با هدف وصول به نیّت مؤلف (مؤلف ضمنی) انجام می پذیرد؛ اما هدف نهایی تفسیر به «خود اختصاص دادن» است؛ یعنی مفسّر با نگاهی سوبژکتیو و با زمینه زدایی کردن متن از وضعیت زمانی و تاریخی، و با دخیل کردن انتظارها، پسندها و پیش داوری های خود، متن را از تملک مؤلف و زمینه آفرینش آن، به تصاحب خویش درمی آورد و به فهمی تازه از خویشتن نائل می آید. در میان متون عرفانی، اعم از نظم و نثر، شاهد تحقق عینی این دو رویکرد تفسیری در مقام عمل هستیم. چنانکه نمونه های آن را در این پژوهش و در مثنوی معنوی، کشف الاسرار،نامه های عین القضات و... نشان دادیم. در این پژوهش، با روش توصیفی مقایسه ای به تبیین نظری و کاربستی اصل «سویه کاربردی» و «به خود اختصاص دادن» در برخی از متون عرفانی پرداخته می شود.
دو خوانش جدید بر پایه خوانش های شیعی هانری کوربن از روایات اساطیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۵۳
187 - 206
حوزه های تخصصی:
هانری کوربن دین پژوه، شیعه شناس و فیلسوف برجسته فرانسوی در مطالعات تطبیقی متعددش توانست ارتباط فلسفی و عرفانی بین فلسفه خسروانی ایران باستان با روایات اسلام شیعی و فلسفه اشراق مطرح کند. وی با بررسی بر روی آثار سهروردی و ابن سینا نه تنها به بن مایه های فلسفه خسروانی دست پیدا کرد، بلکه به سرچشمه های اصلی فلسفه خسروانی، حکمت مزدایی، روایات اساطیری و متون مربوط یه آیین زردشتی نیز توجه داشت، و همچنین مسأله شباهت و انطباق این تعالیم را با روایات اسلام ایرانی به طور جدی پیگیری کرد. در این پژوهش آن بخش از مطالعات و پژوهش های هانری کوربن که حکایت های نمادین عرفانی یا روایات شیعی، معادلی مشابه در فلسفه خسروانی یا روایات اساطیری و آیین مزدایی دارد، مورد نظر است. از میان موارد ارزشمندی که کوربن به تطبیق آن در دو تفکر اسلام شیعی و حکمت باستانی پرداخته است، جای دارد به دو مورد فراموش شده؛ یکی ماجرای ادامه نسل و پادشاهی فریدون و ایرج از طریق فرزند دخترش، منوچهر، و دیگری در اختیار داشتن بانویی آسمانی، اسپندارمذ، آب و زمین بپردازیم؛ اولی مشابه ادامه نسل و امامت و ولایت پیامبر اسلام(ص) از طریق فرزند دخترش، و دومی مشابه مهریه شفاهی حضرت فاطمه(س) (آب در کابین داشتن) اوست.
بررسی عناصر و بن مایه های اسطوره ای و حماسی در ضرب المثل های رایج استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۵
129 - 160
حوزه های تخصصی:
ضرب المثل ها بخش بزرگی از فرهنگ یک قوم را تشکیل می دهند و آیینه تمام نمای اندیشه، ذوق، آداب و رسوم و عادات جامعه محسوب می شوند.لازم به ذکر است که اسطوره ها و باورهای اسطور ه ای در ساخت مثل ها دخیل هستند؛ زیرا مثل ها به عنوان قسمت مهمی از فرهنگ عامه نه تنها ریشه در تاریخ بلکه ریشه در اساطیر و مذاهب کهن نیز دارند. هدف از این پژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی، بررسی عناصر و بن مایه های حماسی و باورهای اسطوره ای انعکاس یافته در مثل های استان فارس از جمله شخصیت های شاهنامه و باورهای اسطوره ایِ اژدها، سیمرغ، آب، آتش، خروس، دختر و اعداد است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که بدون برقرار ساختن پیوند میان ضرب المثل و اسطوره نمی توان به معنای روشنی دست یافت. بن مایه های اساطیری موجود در ضرب المثل های استان فارس در برگیرنده مفاهیمی غنی همچون قدرت، زیبایی، اصل و نسب، آگاهی، بخت و اقبال، پاکی و... است. همچنین مشخص شد که مهم ترین شخصیت حماسی که در ضرب المثل ها بازتاب یافته، شخصیت رستم است؛شایان ذکر است روایت نقّالان در ساخت مثل ها تاثیر گذار بوده است. درون مایه بسیاری از این ضرب المثل ها، متأثر از باورها و آیین های گذشته است. برخی از این باورها، پس از آمدن اسلام و فرهنگ اسلامی به ایران، رنگ اسلامی به خود گرفته اند.
مؤلفه های زندگی معنادار از دیدگاه بایزید بسطامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پرسش از معنای زندگی و تلاش برای پاسخ گویی به آن، یکی از مهم ترین دغدغه های فکری آدمی از گذشته های دور تاکنون است؛ متفکران و اندیشمندان در مکتب ها و حوزه های مختلف به بررسی چیستی این پرسش و راه های رسیدن به آن پرداخته اند. عرفان اسلامی ایرانی یکی از حوزه هایی است که به صورت ویژه به زندگی، هدف و راه های رسیدن به آن توجه داشته است؛ البته در حوزه های دیگر، به این موضوع کمتر توجه شده است؛ اما با توجه و بررسی این موضوع می توان به بسیاری از پرسش های امروزی پاسخ داد. نویسندگان این مقاله با رویکردی توصیفی تحلیلی به مسئله معنای زندگی از منظر بایزید بسطامی تکیه می کنند و با واکاوی کتاب دفتر روشنایی، درپی یافتن پاسخی برای چیستی معنای زندگی و مؤلفه های معنادار زندگی در باور این عارف بزرگ اند. براساس یافته های این پژوهش، هدف از زندگی در باور بایزیدْ فانی شدن از خود و باقی شدن در خداوند است و این هدف، محرکی برای بایزید است تا الگوها و مؤلفه های خاصی مانند مبارزه با نفس، ترک انانیّت، نوع دوستی، تساهل و تسامح در رفتار با دیگران، نگاه عاشقانه و غیره را اصل و اساس زندگی خود قرار دهد.
چهره سیستان در آینه باورها و اساطیر زرتشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال شانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶۱
163 - 194
حوزه های تخصصی:
در متون دینی ایران باستان و به ویژه در ادبیات زرتشتی، دیار سیستان اهمیت شایانی یافته و بارها از این منطقه و مکان های اساطیری، تاریخی، جغرافیایی و یا افراد مرتبط با آن سخن به میان رفته است. با عنایت به اهمیت این موضوع و نبود پژوهشی جامع در این باره، در مقاله حاضر با روشی توصیفی تحلیلی، رد پاهای دینی و اساطیری سرزمین سیستان در دین زرتشتی بررسی می شود. نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان می دهد که این خطّه با سکاها و کیانیان در ارتباط بوده و از آنجا که زادگاه پیام آور دین زرتشتی است، مهد گسترش و تبلیغ این دین و محل ظهور منجیان پایان جهان نیز بوده است؛ همچنین به دلیل جای دادن چندین آتشکده، دریا، رود و کوه مقدس در خود، به عنوان سرزمین ظهور منجیان موعود در این دین، از جایگاه والایی برخوردار است. یادکرد فراوان و گوناگون سیستان در متون زرتشتی، می تواند بازتاب سیمای دینی و اساطیری این سرزمین در این دین باستانی باشد.
هستی و مرگ در پرتو تجربه های شهودی عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال دوازدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
139 - 161
حوزه های تخصصی:
نگرش عطار به هستی و مرگ برآمده از تجربه شهودی است. این تجربه ها حاکی از مواجهه آدمی با سطح پنهان هستی است. عطار شرح این شهود را تنها ازطریق زبان خواب یا زبان فکرت میسر می داند. مسئله اصلی مقاله این است که هستی در تجربه های شهودی عطار چگونه تصویر شده و تأثیر چنین نگرشی به تصور مرگ چیست؟ با بررسی مثنوی های عطار این نتایج حاصل شد که عناصر هستی در ظاهر، امور مقدر فیزیکی خود را انجام می دهند و در باطن، درد طلب آنان را به جنبش وامی دارد. آدمیان عموماً گرفتار سراب اند. آنکه به گنجِ قعر دریای عالم دست یابد، خداوند را چون آفتابی تابنده در این عالم خواهد دید. در قالب تمثیل ایاز و سلطان، وجه معشوقانه سلطان تصویر می شود که تنها در شهود و با «ترک عدد» آشکار می شود و خدا، جهان و انسان یکی است. با چنین نگرشی به هستی، با مرگ، جزء به کل می رسد و عین کلی می شود که با صورت پذیری از او جدا گشته بود. مرگ را نیز ازطریق تجربه های شبه مرگ مثل فنا، شهود تجلی خداوند و تجربه احوال قیامت در دنیا می توان تجربه کرد. برخی تصاویر شهودی از مرگ عبارت اند از رسیدن نور از بی جا، احساس خورشید در درون، خوردن خورشید، فرودآمدن خورشید و محو شبنم در دریا. عارفان گویی همزمان در دو جهان به سر می برند. آدمیان به مراتبِ کوشش خود در فراروی از حواس ظاهر امکان چنان تجاربی را خواهند داشت. چنین نگرشی در زوال ملال و معنادار گشتن هستی و مرگ مؤثر خواهد بود.
تقابل ادبیات اعتراضی با ادبیات عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در طبقه بندی های موضوعی شعر فارسی با نوع ادبی خاصی که به مبارزه علیه ظلم و بیداد حاکمان و صاحبان قدرت می پردازد روبه رو می شویم. این نوع در موضوعات و گونه های مختلف ادبی نمود و بروز دارد و در دوره اخیر از آن با عنوان ادبیات اعتراضی انتقادی یاد می کنیم. ادبیات اعتراضی-انتقادی در شعر عرفانی به شکل متمایز از دیگر گونه های ادبی مشاهده می شود و تاکنون به چگونگی ارتباط آن با ادبیات عرفانی پرداخته نشده است. بنابراین، هدف از این جستار با رویکرد توصیفی-تحلیلی نخست دسته بندی شاعران عارف و صوفی از منظر اعتراضی و سپس بیان علل تقابل ادبیات اعتراضی با شعر عرفانی و نمود و بروز ریشه های آن در دوره های مختلف است. در نهایت این نتیجه به دست آمد که شعر عرفانی به علت روح درون گرایی، تسامح و تساهل عمیق عرفانی، زمینه مناسبی برای عرضه اعتراض و انتقاد نبوده و علی رغم وجود نمونه های انگشت شمار، بیشتر شاعران عرفانی تمایلی به پرداختن به مضامین اعتراضی نداشته اند. همچنین نتیجه تحقیق بیانگر آن است که ادبیات عرفانی به سبب مبانی فکری و نگاه جبرگرایانه و توکل صرف و روحیه تسلیم، رضا و گاه ترس از سخت گیری های حاکمان و یا تعامل با اهل قدرت، در تقابل با اعتراض بوده است.