فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۷۲۱ تا ۴٬۷۴۰ مورد از کل ۱۶٬۳۹۹ مورد.
عصر انسانی
منبع:
گلستانه دی ۱۳۸۳ شماره ۶۱
حوزه های تخصصی:
پیوند تصوف با فتوت
حوزه های تخصصی:
نگارنده بر آن است که پیوند میان تصوف را با فتوت بیابد. و پیام جهانی این دو مکتب را بررسی نماید. اگرچه هر دو مکتب ریشه در ایران باستان دارند و با تصوف هندی ‘ بودایی ‘ مسیحیت و سایر ادیان و فلسفه ها گره خورده اند. و در اثبات فرضیه یی بکوشد که امروزه تحت عنوان (( تصوف اسلامی ایران )) در جهان مطرح است ‘ و بگوید که این گنجینه معرفت برگرفته از قرآن کریم است و احادیث پیامبر گرامی (ص) اسلام. و بدین نکته اشارت کند که شالوده فتوت اسلامی نیز سخنان بلند آیین رسول خدا و علی (ع) است . و بدین نتیجه دست یابد که این هر دو مکتب بر پایه دین مبین اسلام پی ریزی شده و ریشه در مبانی اسلام و تفکر اسلامی دارد و می تواند به عنوان دو مکتب حیات بخش و زندگی ساز اسلام به جهان معرفی گردد.
شاهنامه پژوهی و تدوین شاهنامه
حوزه های تخصصی:
درآمدی بر ادبیات تطبیقی غیرجد (عنوان عربی: نظرة إلی الأدب الهزلی المقارن)
حوزه های تخصصی:
ادبیات منظوم و منثور را به دو بخش کلی تقسیم کرده اند: جد و هزل.جدیات شامل نوشتارهای اخلاقی، عشقی، رزمی و بزمی است؛ و آثار مکتوب غیرجدی، مواردی مانند طنز، هجا، فکاهی، لطیفه، بذله، مطایبه، شوخی، مسخرگی، و انتقاد را در بر می گیرد.در نوشتارهای بازمانده از ادب پیشین فارسی، جز درباره هجا چیزی درخور توجه درباره ادب غیرجدی نیامده است و اگر گاهی در متون ادب فارسی، مطالبی دیده شود، غالبا هجو را به جای هزل یا دیگر متفرعات غیر جد به کار برده اند.ادبای عرب، شعر دوره جاهلیت و صدر اسلام را از جهت اغراض و مقاصد به بیش از ده قسم تقسیم کرده اند که قسم پنجم را به هجا اختصاص داده اند و در تعریف آن گفته اند: «هجا برشمردن قبایح و نفی مکارم است از شخصی یا قوم و قبیله ای. . .»(رهنما،6:1364).ادبای پیشین ایران هم با تغییرات و دگرگونی هایی در تقسیم اغراض و مقاصد شعر، همین اقسام را با ضمایمی یاد کرده اند و اغراض شعر را در ده شیوه محدود کرده اند، چنانکه خاقانی در مقام مفاخره و برتری خود بر عنصری گفته است:ز ده شیوه که آن حیله شاعری است به یک شیوه شد داستان عنصری و صبا نیز به پیروی از پیشینیان، چنین سروده است:سخن چیست در این نشیب و فراز یکی گوی و من ترک ده گوی باز چکیده عربی:تم تقسیم الأدب المنظوم والمنثور إلی فرعین رئیسین: الجد والهزل. یشمل فرع الجد:الکتابات الأخلاقیة، والغرامیة، ومعارک الحرب، والحفلات، بینما یشمل فرع الهزل: الطنز، والهجو، والفکاهة، واللطیفة، والنکتة، والمطایبة، والمزاح، والسخریة، والانتقاد، و... إلخ. وبغض النظر عن الهجو لم تعالج الکتابات المتبقیة من الأدب الفارسی القدیم، أدب الهزل معالجة وافیة، وإن وجد هذا الفرع أحیانا بین طیات نصوص الأدب الفارسی، فإنه استخدام للهجو بدل الهزل. أما أدباء العرب فقسموا شعر الجاهلیة وصدر الإسلام من حیث الأغراض إلی أکثر من عشرة فروع خصصوا الفرع الخامس للهجاء وقالوا فی تعریفه: «الهجاء یعنی ذکر مساوی شخص أو قبیلة وسلب المحامد عنهما.» والأدباء الإیرانیون القدماء أیضا ذکروا هذه الفروع بعد تغییرات فی تقسیم أغراض الشعر حیث حدّدوها فی عشرة فروع.
عشق عالم سوز(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
ابن فارض از یکسو قدرت و استعداد شاعری را به کمال داراست و از سوی دیگر احساس و ادراک دینی و عرفانی او، در غایت علو و کمال است. وجود این دو امتیاز برجسته موجب شده است که او لوای شعر روزگار خود را در دوره فترت ادبی بعد ازجنگ های صلیبی بر دوش گیرد و بر فراز قله صوفیانه عرب بایستد که دو قصیده تائیه کبری و خمریه او، گلستان عشق الهی را بارور ساخته، گرچه حبابن فارض، نمودار عاطفه نفسانی ذاتی است ولی در ضمن شامل بسیاری از معانی لطیف صوفیانه ای است که، به رنگ فلسفی آراسته شده.ابن فارض مانند ابن عربی، جلال الدین رومی، عطار و ...تنظیم کننده بی همتای موسیقی افلاک و بیان کننده اسرار الهی است، برای اتصال به منشا هستی مطلق، طریق عرفان اسلامی را که جنبه پویا و مثبت دارد، برگزیده و مراحل سیر و سلوک را طی نموده و به سبب طاعت و عبادت آشکار و پنهان، قلبی و روحی و جسمی، مجذوب حق شده و با کشف و شهود و اشراق، به حقایق دست یافته، به همین دلیل «وحدت و معرفت، اصل خلقت، جوهر شرایع و ادیان» مذهب اوست. در این مقاله جهان بینی و راه و رسم و طریقت وی با عارفان و صوفیان روشن بین زبان و ادب فارسی که تحت تاثیر علوم و معارف اسلامی و قرآن و احادیث، شاهکارهای ادبی و عرفانی خلق نموده اند، مورد مقایسه وتطبیق قرار گرفته است.
معرفت از دیدگاه عین القضات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عین القضات معرفت را دانشی می داند که از سوی خداوند بر دل عارفان تقوی پیشه و در طوری ورای عقل افاضه می شود. با وجود این، عقل و علوم مکتسب توسط آن، برای آدمی و به عنوان مقدمه ای در قابلیت یافتن برای دریافت معرفت ضرورت دارند. از نظر وی ارتباط عقل با طور ورای عقل مانند ارتباط نفس و بدن است و از این رو عقلِ غیرعارفان که به طور ورای عقل متصل نیست، با خودبینی و خودرایی رو به فساد می رود، همچنان که بدن بدون نفس، فاسد می شود. با عقل است که علوم ظاهری کسب می شود، علومی که تنها در این دنیا مفید است. اما چشم باطنی موجب حصول معرفت می شود، معرفتی که خود، موجب سعادت اخروی انسان است. از نظر عین القضات معرفت به نفس، موجب سعادت می شود. معرفت نفس با حس و عقل، به دست نمی آید، بلکه به بصیرت احتیاج دارد، زیرا بصیرت وسیله کسب معرفت حقیقی، یعنی معرفت به خداوند است، که آن هم از طریقِ معرفت نفس به دست می آید. البته مقصود از معرفت نفس، معرفت دل است که حقیقت آدمی است.
حافظ و والری یا سنجشی بین جهان بینی عرفانی مادی
حوزه های تخصصی:
هنر
سعدی و لافونتن
حوزه های تخصصی:
در این جستار، شیوة سخنوری دو شاعر بزرگ ایرانی و فرانسوی: سعدی و لافونتن سنجیده و بررسیده آمده است، بر پایهء یکی از فسانههای لافونتن که برگرفته از حکایتی است در گلستان سعدی و نشان داده شده است که حکایت سعدی چگونه سَختهتر و سُتوارتر و هنریتر از فسانة لافونتن است.
بررسی تطبیقی وحدت وجود و موجود از نظر ابن عربی واوپانیشادها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موسس نظریه ی «وحدت وجود » ابن عربی است. برخی باایشان هم عقیده اند وبرخی خیر. در این مقاله ،ضمن بیان معانی وجود و وحدت به اقسام آنها پرداخته می شود. ابن عربی معتقد است که وجود فقط خداست. در هستی غیر از خدا نیست ؛یعنی خدا موجود است وچیزی از عالم موجود نیست و شارحین ابن عربی به تبیین معرفت شناسی وحدت وجود پرداخته اند .اوپانیشاد ها به طور کلی در یک قضیه اصلی ثابت است وآن عبارت است از اینکه کل موجودات واشیاء خواه مادی وخواه معنوی همه در دریای حقیقت وحدت مستغرق است وآن عالم ، مافوق عالم محسوسات است وذاتی غیر محدود وقائم به خود دارد .پس هرچند در اوپانیشادها وحدت وجود به صراحت بیان شده واز این جهت مشابه« ابن عربی »می باشند اما یکی از تمایزات بین این دو دیدگاه اینست که ابن عربی معتقد است که غیر خدا معدوم است و عالم در جنب خدا وجودی متوهم است و وجود وموجود غیر از عین حق نیست اما در اوپانیشادها عالم معدوم انگاشته نمی شود و معتقدند که عالم وهر آنچه در آن است از اشیاء وموجودات همه تجلی وظهور اوست. در بحث اطلاق وتقیید اوپانیشاد ها معتقدند از همه اول هست مطلق بود (بی نام ونشان )یگانه وبی همتا (بی عیب).اماابن عربی معتقد است که وجود مطلقی که مقید نیست وجود خداوند است که واجب الوجود بالذات است. این تحقیق به روش توصیفی تحلیلی انجام شده وگرداوری مطالب آن به صورت کتابخانه ای ونرم افزاری است.
گزارش: تاریخچه ایرانشناسی در ایتالیا
حوزه های تخصصی:
محمد فضل، ملامتی گمنام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به معرفی محمد فضل از مشایخ گمنام ملامتیه قرن سوم هجری می پردازد. بدین منظور با استفاده از منابع کهن، به روش تحلیل تاریخی درباره نام، زادگاه، خانواده، تاریخ وفات، مذهب فقهی، آثار، مصاحبان، راویان و سفرهای او آگاهی هایی به دست داده می شود و ماخذ کهن حکایتی از وی که در مثنوی مولوی بدون ذکر نام او آمده معرفی می گردد
شگردهای تمرکززدایی در تصویر و برهم کنش متن و تصویر در کتاب های تصویری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی شگردهای تمرکززدایی در تصویر و هم چنین برهم کنش میان متن و تصویر در کتاب های کودکان است. اصطلاح تمرکززدایی نخستین بار از سوی خسرو نژاد (1382) در تشریح نظریه ی معصومیت و تجربه و به منظور توضیح ویژگی های زیبایی شناسیک ادبیات کودک پیشنهاد شده و شگردهای آن در بررسی افسانه های صبحی شناخته شده است. بنابر تعریف منظور از تمرکززدایی توانایی ذهن در جدایی از پدیده ای و رفتن به پدیده ای یا سطح دیگری از همان پدیده است. مرادپور (1391) نیز شگردهای یادشده را در افسانه ی انجوی شیرازی کاویده و شگردهایی تازه بر آنها افزوده است.پژوهش حاضر، پژوهشی کیفی است با دو روی کرد توصیفی-تفسیری و تفسیری-تجریدی.
یافته های پژوهش حاضر نشان داد از میان شگردهای معصومیت و تجربه، اغراق، وارونه سازی، سپیدنگاری، رفت و برگشت، نمای دور و نزدیک، تعادل و عدم تعادل در تصویرها دیده شدند در حالی که در برهم کنش متن و تصویر تنها شگردهای وارونه سازی و سپیدنگاسی وجود دارند. هم چنین در بررسی شگردهای مرادپور یک صحنه با دو نما، صحنه های همزمان، نمای باز و بسته، جابجایی قهرمان، زنجیره ی رخدادها، غافلگیری، دگردیسی در تصویرها و در برهم کنش متن و تصویر نیز تنها شگرد صحنه های همزمان یافت شدند. چهارده شگرد تازه نیز در بررسی تصویرها به دست آمد که عبارت اند از: حرکت زمانی، خودارجاعی، تضاد، همانندی، پیش آگهی، شوخی تصویری، یک صحنه در اندازه های گوناگون، کادربندی های ناهمگون، تصویرهای چندتکنیکی، تصویرهای حاشیه ای، عطف نامعمول، برشهای پله ای، قطعه های متحرک و همین و همان. همچنین سه مورد شگرد تازه از برهم کنش متن و تصویر به دست آمد که عبارت اند از: تضاد، همانندی و متن های درون تصویری.