غلامرضا پیروز

غلامرضا پیروز

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۴۵ مورد از کل ۴۵ مورد.
۴۱.

تضّاداندیشی در مضمون مرگ در شعر رمانتیک فارسی (با تأکید بر اشعار نصرت رحمانی و سهراب سپهری)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تضادگرایی مرگ اندیشی رمانتیسیسم نصرت رحمانی سهراب سپهری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۷ تعداد دانلود : ۷۱
رمانتیسیسم، در تعریف، اصول، گرایش، دسته بندی و مضمون، تقابل پذیر و تضّادگراست. از مضامینی که در مواجهه با تضّادگرایی رمانتیسیسم دچار تقابل و دوگانگی می شود، مرگ و مرگ اندیشی است. این مضمون در شعر رمانتیک فارسی در دو شکل سیاه و سپید ظاهر شده است. نمونه اعلای مرگ اندیشی سیاه را در شعر نصرت رحمانی می توان دید و در مقابل او، سهراب سپهری، سپیداندیش ترین شاعر رمانتیک در این حوزه است. بر این اساس اشعار آنها به شیوه تحلیل محتوا مورد بررسی قرار گرفت و آشکار گردید که دو شاعر علاوه بر آن که در مضمون مرگ دو خطّ فکری متضّاد با یکدیگر دارند، این تضّاد در درون شعرشان نیز بروز و ظهور دارد بدین معنی که رحمانی در عین سیاه اندیشی گاه سپیداندیش و سپهری در عین سپید اندیشی، گاه سیاه اندیش است. تضّاد فکری، عامل نزدیکی دو شاعر به یکدیگر نیز بود. رحمانی در مواجهه با شکست آرمان های اجتماعی ناشی از کودتای ۲۸مرداد۱۳۳۲، متأثّر شدن از شعر اروپا، توجّه به آثار صادق هدایت، پذیرش سیاه اندیشی به عنوان یک هنر و بهره گیری از رئالیست در بطن رمانتیسم را برگزیده است. امّا سهراب سپهری به سبب گرایش به عرفان ذن و خراسان، با نگاهی مثبت و سفید به مقوله مرگ می پردازد. رحمانی در چهار دفتر آخر(میعاد در لجن، حریق باد، پیاله دور دگر زد، بیوه سیاه) گاه تصاویری مثبت از مرگ اندیشی ارائه می کند. تصاویر منفی و خاکستری مرگ اندیشی سپهری، مربوط به آغاز شاعری و سروده های دو دفتر اوّل او با نام های "مرگ رنگ" و "زندگی خواب ها"ست. سپهری در این اشعار تحت تأثیر سبک  غالب رایج در دوره خویش بوده است.
۴۲.

طنز کارناوالی و بازتاب آن در داستان های بهرام صادقی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بهرام صادقی چندصدایی طنز کارناوال گروتسک منطق گفت وگویی میخاییل باختین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۳ تعداد دانلود : ۵۸
کارناوال  (Carnival)یکی از زمینه های ایجاد کلام چندآوا در نظریه منطق گفت وگویی میخاییل باختین است. کارناوال که برآمده از جشن های توده ای مردم در سده های میانه است، در کلام، با مؤلفه هایی نظیر طنز، تمسخر و شوخی، نفی ارزش های حاکم بر جامعه، آمیختگی مرگ و زندگی، توجه به جسم و لذت های جسمانی، انتقادهای اجتماعی و به طور کلی، با هر آنچه به رویاروییِ گفتمان توده ای و غیررسمی با گفتمان رسمی و غالب راه می برد، نشان داده می شود. باختین، این نظریه را در تقابل با تک آوایی، شادی ستیزی و جزم اندیشی رژیم استالین مطرح کرد. نکته ای که این پژوهش بر آن تأکید دارد کاربست ویژه نظریه منطق گفت وگویی، به ویژه کارناوال، در تاریک ترین و پراختناق ترین ادوار تاریخ است. برای این منظور، بهرام صادقی، در جایگاه یکی از برجسته ترین طنزپردازان معاصر فارسی که در دوره سیاهِ پس از شکست کودتای 28 مرداد 1332 به نگارش آثار طنزآمیز خود پرداخت، مورد توجه قرار گرفته است. این پژوهش درصدد پاسخ گویی به این پرسش بوده است که طنز موجود در داستان های صادقی تا چه میزان با مؤلفه های سخن کارناوالی هم خوانی دارد و زمینه های گرایش به چنین شیوه ای چه بوده است؟ دستاورد پژوهش حاکی از آن است که طنز موجود در آثار صادقی با بسیاری از مؤلفه های سخن کارناوالی نظیرِ مرگ اندیشی و آمیختگی مرگ و زندگی، نفی معاداندیشی و توجه به ابعاد جسمانی حیات انسانی، نفی ارزش های حاکم بر جامعه، انتقادهای اجتماعی و غیره هم سوست. از این رو، فضایی چندصدا و گفت وگوگرا بر آن حکم فرماست که در تقابل با عصر سیاه و پرخفقان بعد از کودتا قرار می گیرد.
۴۳.

بررسی مؤلفه های پسامدرن در رمان آزاده خانم و نویسنده اش نوشته ی رضا براهنی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ایران آزاده خانم و نویسنده اش پسامدرن خواننده ساختارشکنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۰ تعداد دانلود : ۵۷
یکی از شاخص ترین رمان های فارسی، که بر اساس بوطیقای داستان نویسی پسامدرن خلق شده است، رمان آزاده خانم و نویسنده اش اثر رضا براهنی است. نویسنده در این رمان با بهره گیری از شگردهای پست مدرنیستی هم چون عدم انسجام، عدم قطعیّت، نفی زمان، روایت اسکیزوفرنیک، مرگ مؤلّف، چند صدایی، تناقض، پارودی، جذب خواننده با استفاده از شکل و... اثری تحوّل آفرین و تأثیرگذار در عرصه ی داستان نویسی ایران نوشته است. هدف براهنی از خلق رمان آزاده خانم و نویسنده اش نوشتن داستانی بر اساس عرف های شناخته شده ی ادبی نیست، بلکه نوشتنِ «قصه ی نوشتن» است که در مقابل خواننده نوشته می شود. این رمان اثری ساختارشکن و چند پاره است که بخش های متفاوت آن از نظر زمانی، مکانی و روایی فاقد تسلسل خطی و توالی منطقی اند. این پاره های جدا از هم موجب از بین رفتن وحدت و یکپارچگی رمان و تکه تکه شدن آن می شود. نویسندگان این مقاله برآن اند مؤلّفه های پسامدرن را در رمان آزاده خانم و نویسنده اش تحلیل و بررسی کنند.
۴۴.

تحلیل تطبیقی عنصر بکرزایی در دو رمان اتوپیایی زنستان و نفرین خاکستری

کلید واژه ها: ادبیات تطبیقی اتوپیا بکرزایی زنستان نفرین خاکستری مهسا محب علی شارلوت پرکینز گیلمن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳ تعداد دانلود : ۴۳
ادبیات تطبیقی از مهم ترین حوزه های مطالعات علوم انسانی، از دیرباز مورد توجه پژوهشگران بوده است؛ اما اهمیت آن زمانی که در زمینه های ادبیات زنان مورد استفاده قرار می گیرد، دوچندان می شود. رمان کلاسیک زنستان اثر شارلوت پرکینز گیلمن نخستین اثر پیشگام فمینیستی آمریکایی به شمار می رود. در مقابل رمان ایرانی نفرین خاکستری اثر محب علی نیز شباهتی مضمونی با رمان پرکینز گیلمن دارد. نویسندگان هر دو رمان، سرزمینی آرمانی را از جامعه زنان ترسیم کرده اند؛ درواقع آرمان شهری که ساکنان آن فقط زنان هستند و از طریق بکرزایی، مادربودن برای آنان تحقق پیدا می کند. همین شباهت و تناظر محتوایی و مضمونی از علل انتخاب این دو رمان در حیطه آثار زنان توسط پژوهشگران این جستار بوده است. پژوهشگران با روش تحلیل محتوای کیفی و در چهارچوب مکتب فمینیسم به بررسی و تحلیل آثار انتخابی در حیطه بازنمایی مفهوم بکرزایی از طریق ترسیم آرمان شهر اتوپیایی می پردازند. خوانش تطبیقی دو روایت بر بنیاد مفهوم بکرزایی در دو رمان اتوپیایی زنستان و نفرین خاکستری با استفاده از سه مؤلفه «مردستیزی در ابتدای رمان در تفکر اتوپیایی»، «بکرزایی لازمه تفکر اتوپیایی» و «گذار از تفکر اتوپیایی و عدول از بکرزایی» به استخراج مشابهت ها و موتیف هایی که چگونگی کاربست بکرزایی در دو اثر آمریکایی و ایرانی را نشان می دهد، می پردازد. با وجود مؤلفه های مشترک محتوایی و مضمونی، شرایط مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و... میان دو ملت باعث ایجاد تفاوت در نوع نگاه پرکینز گیلمن و محب علی به عنصر بکرزایی در قالب رمان اتوپیایی می شود؛ همان طور که در نگاه عمقی پرکینز گیلمن و نگاه گذرای محب علی در طول رمان قابل مشاهده است.
۴۵.

نقدی بر تعامل شعر و فلسفه: جایگاه شعر در دنیای فکری امروز(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: تعامل فلسفه و شعر مدینه فاضله افلاطونی شعر و حقیقت شعر و جهان آنتروپوسین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹ تعداد دانلود : ۲۸
بحث های افلاطون پیرامون جایگاه شعر به جدالی درازدامن میان فلسفه و شعر انجامید. افلاطون معتقد بود شعر در مقابل فلسفه، حقیقت را بیان نمی کند و اساساً نمی تواند به حقیقت دست یابد، دروغ می گوید و می تواند موجب گمراهی شود. دیدگاهی که تا قرن ها به دفاع شعر از ماهیت خود انجامید و منجر شد شعر، ابزاری برای بیان مسائل اخلاقی، عقیدتی و سیاسی شود و بدین ترتیب نشان دهد اگر نمی تواند به حقیقت دست یابد، حداقل می تواند موجب تعلیم و تربیت گردد. اما در دوران جدید، زمانی که ماهیت «حقیقت» و «واقعیت» مورد پرسش واقع شده، دفاع فلسفه از شعر، به دفاع از جایگاه اندیشگیِ شعر انجامیده است. امروزه شعر، در کنار فلسفه و علم، رسانه ای است که روایتی از واقعیت را بازتاب می دهد، روایتی که همچون سایر رسانه ها، نوعی بازنمایی از واقعیت است. این پژوهش در نظر دارد با بررسی آراء افلاطون و نقدهایی که در دهه های اخیر بر مبانی اندیشگی او وارد آمده و نیز نقد دیدگاه برخی پژوهشگران ایرانی در زمینه تعامل جدید فلسفه و شعر، به تبیین نسبت شعر و فلسفه با حقیقت و واقعیت و بحث در زمینه جایگاه شعر در دنیای فکری امروز بپردازد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان