حاج ملاعلی کنی از علمای مبارز و طراز اول تهران سال 1220 ق در قریه کن از روستاهای حومه غرب تهران دیده به جهان گشود. در کودکی خواندن و نوشتن آموخت و در 20 سالگی راهی نجف اشرف شد و از ذخایر گرانسنگ آن دیار همچون صاحب جواهر، شیخ مرتضی انصاری و شیخ حسن کاشف الغطاء بهرههای فراوان برد.
غلامرضا تختی فرزند رجب در پنجم شهریور 1309 در خانوادهای مذهبی در خانیآباد تهران پا به عرصه وجود نهاد. دوره ابتدایی را در مدرسه حکیم نظامی گذراند و بعد هم به دبیرستان منوچهری واقع در خیابان خانیآباد رفت ولی به سبب مشکلات مالی تحصیل را در نیمه راه رها ساخت و در یک کارگاه نجاری به شاگردی مشغول شد. از همان هنگام به ورزش باستانی تمایل نشان داد و ابتدا به زورخانه گردان رفت و سپس در باشگاه پولاد که شماری از بهترین کشتیگیران ایران عضو آن بودند، به ورزش پرداخت.
در جریان وقایع سال 56 و نیمه اول سال 57 کسان بسیاری ایفای نقش کردند. مرگ مشکوک آیتالله سیدمصطفی خمینی و برگزاری مجالس ختم فراوان و باشکوه در سراسر کشور، مانور قدرت انقلابیون بود که خشم رژیم را برانگیخت تا آنجا که روز 17 دی ماه پس از اخذ مجوز از آمریکا، دستگاه شاه با اهانت به امام، چالش بزرگ خویش با ملت ایران را آغاز کرد. چالشی که جز نابودی برای آن رژیم پوسیده و جهنمی حاصلی نداشت. کارگزاران آن دوران که از جمله مهمترین ایشان میتوان جمشید آموزگار (نخستوزیر) و داریوش همایون (وزیر اطلاعات و جهانگردی) را نام برد با تحلیل غلط از شرایط روز، نشان دادند کوتولههایی هستند که به غلط بر مسندهای ملتی بزرگ تکیه زدهاند.
خلیل ملکی فرزند حاج میرزافتحعلی در سال 1280 در تبریز به دنیا آمد. او پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی و متوسطه راهی تهران شد و تحصیلاتش را در مدرسه صنعتی آلمانیها ادامه داد. سال 1307 جزو دانشجویان اعزامی به خارج، راهی آلمان شد و در رشته شیمی به تحصیل پرداخت، ولی به دلیل مخالفت با رژیم رضاخان که منجر به قطع کمکهزینه تحصیلی وی گردید، ناگزیر به ایران بازگشت1 و تحصیلاتش را در دانشسرای عالی ادامه داد و سپس به تدریس پرداخت. در همین ایام با دختر حاج علینقی گنجهای یکی از رهبران انقلابیون مشروطه ازدواج کرد.
حسن پاکروان سال 1290 شمسی در تهران به دنیا آمد. پدرش فتحالله پاکروان از رجال دوره رضاخان بود و فاجعه تلخ قتلعام مسجد گوهرشاد در سال 1314 به هنگام استانداری وی در خراسان روی داد. مادرش امینه خانم از تحصیلکردگان عصرخود به شمار میرفت.
عبدالحسین تیمورتاش ملقب به معززالملک و سردار معظم خراسانی فرزند کریمدادخان امیر منظم در حدود سال 1260 شمسی در بجنورد چشم به جهان گشود. بعد از گذراندن تحصیلات مقدماتی و آموزش سوارکاری و تیراندازی، به منظور فراگیری زبان روسی عازم عشقآباد شد و سپس به همراه پدرش رهسپار پترزبورگ گردید و با ورود به مدرسه نظام آن شهر که مخصوص پولدارها و درباریان بود، در رشته امور نظامی به تحصیل پرداخت. پس از اتمام تحصیل و بازگشت به ایران به عنوان مترجم در وزارت امور خارجه مشغول کار شد و پس از اعلام سلطنت محمدعلی میرزا، تیمورتاش عضو هیاتی بود که میبایست پادشاهی او را به چند کشور اروپایی اعلام نمایند.
شاپور بختیار فرزند محمدرضا (سردار فاتح بختیاری) و نازبیگم در سال 1294 شمسی در چهارمحال و بختیاری به دنیا آمد. او نوه صمصامالسلطنه بختیاری بود که در سالهای پس از مشروطه دوبار به نخستوزیری رسید. تحصیلات ابتداییاش را در شهرکرد و نیمی از تحصیلات متوسطه را در اصفهان گذراند و دوران دبیرستان را در مدرسه فرانسوی بیروت با اخذ دیپلم ریاضی به پایان رساند.1
در مسیر حرکت و مبارزه سیدجمالالدین اسدآبادی کسان بسیاری تاثیرگذارند و کسان بسیاری نیز اثر پذیرفتند. او پس از تحصیلات مقدماتی در ایران به عتبات عالیات رفت و مدت 4 سال در محضر شیخ انصاری علیهالرحمه زانوی شاگردی زد و شخصیت علمی خود را در این مرحله قوام و استواری بخشید. سیدجمال با پادشاه ایران (ناصرالدینشاه) و صدر اعظمش، میرزاعلی اصغرخان امینالسلطان و همچنین سلطان عثمانی (عبدالحمید دوم) معاصر بود و همکاریهایی را با آنان بویژه عبدالحمید آغاز کرد لکن این تعاملها در عمل فرجام فرخندهای نیافت.