چکیده

در مسیر حرکت و مبارزه سیدجمال‌الدین اسدآبادی کسان بسیاری تاثیرگذارند و کسان بسیاری نیز اثر پذیرفتند. او پس از تحصیلات مقدماتی در ایران به عتبات عالیات رفت و مدت 4 سال در محضر شیخ انصاری علیه‌الرحمه زانوی شاگردی زد و شخصیت علمی خود را در این مرحله قوام و استواری بخشید. سیدجمال با پادشاه ایران (ناصرالدین‌شاه) و صدر اعظمش، میرزاعلی اصغر‌خان امین‌السلطان و همچنین سلطان عثمانی (عبدالحمید دوم) معاصر بود و همکاری‌هایی را با آنان بویژه عبدالحمید آغاز کرد لکن این تعامل‌ها در عمل فرجام فرخنده‌‌ای نیافت.

متن

سیدجمال اما با متفکران ضداسلام همچون ارنست رنان و هانری روشفرر نیز هم‌عصر بود و توانست بر آنان تاثیرگذارد تا آنجا که روشفرر او را «نیمه پیامبر» می‌خواند و رنان وی را همتای بوعلی‌سینا و ابن‌رشد می‌داند و پس از آشنایی با سیدجمال در بسیاری از مواضع ضداسلامی خویش تجدیدنظر می‌کند.
در این بخش برآنیم تا به طور مختصر با شیخ‌مرتضی انصاری، ناصرالدین‌شاه، سلطان عبدالحمید، میرزاعلی‌ اصغرخان اتابک (امین‌السلطان) و ارنست رنان، بیشتر آشنا شویم.
ناصرالدین‌شاه چهارمین پادشاه قاجار فرزند محمدشاه و جهان خانم (مهد علیا) در ششم صفر 1274 به دنیا آمد. در تربیت ناصرالدین سعی بسیار شد. در آن دوره مسوولیت آموزشی برخی از شاهزاده‌ها به میرزا عیسی قائم‌مقام فراهانی و فرزندش میرزا ابوالقاسم و پس از آن به میرزا تقی‌خان امیرکبیر واگذار گردید. ناصرالدین ‌میرزا یکی از شاهزاده‌هایی بود که دانش خود را از امیرکبیر آموخت. در 14 سالگی با گلین خانم دختر یکی از شاهزادگان قاجار پیمان زناشویی بست.
در سال 1263 ق. رسما حکومت آذربایجان به وی تفویض شد و عازم دارالسلطنه تبریز گردید. مدتی بعد پدرش محمدشاه درگذشت و تا رسیدن وی به تهران مادرش مهدعلیا، زمام امور را به دست گرفت. ناصرالدین میرزا با یاری و راهنمایی میرزاتقی‌خان امیرکبیر روانه پایتخت شد و بر تخت سلطنت نشست و میرزاتقی‌خان را به صدارت برگزید.
نخستین سال‌های سلطنت ناصرالدین‌شاه با شورش‌های پی در پی در ولایات و ایالات کشور همراه بود. شورش سالارالدوله حاکم خراسان، فتنه باب و شورش آقاخان محلاتی از آن جمله‌اند. بتدریج عوامل شورشی سرکوب و کشور از ثباتی نسبی برخوردار گردید. در سایه این ثبات، امیرکبیر دست به اصلاحات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی زد ولی بیگانگان به همراه دربایان با اقدامات وی از در مخالفت درآمدند و در سال 1268 ق. شاه کم‌تجربه و خودکامه را به عزل و قتل وزیر خردمندش واداشتند.1
پس از قتل امیرکبیر، میرزاآقاخان نوری سرسپرده انگلیس به صدارت رسید و بی‌کفایتی او در اداره مملکت سبب شد تا اوضاع نابسامان و آشفته قبل از امیر بر این مرز و بوم سایه بگستراند و هرات از ایران جدا و به دست انگلیسی‌ها بیفتد. در زمان ناصرالدین‌شاه علاوه بر افغانستان، بسیاری از سرزمین‌های ایران واقع در شمال خراسان شامل مرو، خوارزم و خیوه توسط روس‌ها به یغما رفت و در همان حال انگلستان نیز قسمت‌هایی از سیستان و بلوچستان را از ایران جدا ساخت. اقدامات و در حقیقت خیانت‌های میرزاآقاخان نوری، ناصرالدین‌شاه را خشمگین کرد و حکم عزل وی را صادر نمود.2
پس از عزل آقاخان نوری، شاه از انتخاب صدراعظم خودداری کرد و درصدد برآمد کابینه کوچکی مرکب از 6 وزیر تشکیل دهد. گذشته از این اقدام، ناصرالدین‌شاه تشکیلات دیگری به نام مجلس شورای دولتی به وجود آورد. حال آن‌که نه کابینه و نه مجلس مذکور هیچ‌یک پاسخگوی نیازهای کشور نبود. بنابراین  پس از حدود 6 سال که دربار ایران بدون صدراعظم روزگار می‌گذرانید، شاه میرزامحمدخان سپهسالار را به عنوان صدراعظم برگزید. صدارت نامبرده دوامی نیافت و چون وی فردی نظامی بود به سبب اشتغال فراوان به امور سپاهیان از رسیدگی به امور کشور غفلت می‌ورزید. پس از وی میرزاحسین‌خان سپهسالار قزوینی به صدارت رسید. یکی از وقایع دوران صدارت او، اعطای امتیاز استخراج کلیه معادن ایران به یک یهودی انگلیسی به نام رویتر بود که با اعتراض گسترده مردم و روحانیون، دولت مجبور به لغو قرارداد فوق شد و سپهسالار قزوینی از صدارت معزول گردید. نامبرده در طول صدارتش موجبات 2 سفر ناصرالدین‌شاه به اروپا را فراهم نمود.
دو صدراعظم بعدی ناصرالدین‌شاه، میرزا یوسف مستوفی‌الممالک و میرزا علی‌اصغر امین‌السلطان بودند. سفر سوم ناصرالدین‌شاه به فرنگ در سال 1306 ه . ق به همت امین‌السلطان صورت گرفت. 3 در همین سفر شاه امتیاز لاتاری را به میرزاملکم‌خان وزیر مختار ایران داد و امتیاز انحصار توتون و تنباکو را به تالبوت انگلیسی واگذار کرد. البته پس از بازگشت ناصرالدین‌شاه از اروپا هر دو قرارداد مورد ایراد و انتقاد قرار گرفت و به دستور شاه امتیاز لاتاری لغو گردید. ولی در مورد انحصار توتون و تنباکو این قرارداد با مخالفت جمعی از روحانیون و مبارزانی همچون سید‌جمال‌الدین اسد‌آبادی روبه‌رو گشت.
در جریان واگذاری امتیاز تنباکو به کمپانی رژی نیز سید‌جمال‌الدین اسد‌آبادی از کسانی بود که با ارسال نامه به آیت‌الله میرزا محمدحسن شیرازی تقاضا کرد تا این مرجع بزرگ با صدور فتوایی زمینه را برای مخالفت همگان فراهم نماید که البته با حکم شرعی‌ میرزا دایر بر حرام بودن استفاده از توتون و تنباکو، شاه در سال 1309 ق. مجبور به لغو قرارداد فوق شد.4
در نیمه دوم قرن نوزدهم میلادی و همزمان با سلطنت ناصر‌الدین شاه قاجار، اروپا از لحاظ تمدن جدید و علوم، پیشرفت حیرت‌انگیزی نموده بود و در اغلب کشورهای اروپایی مردم در سایه آزادی و حکومت قانون زندگی می‌کردند ولی در ممالک اسلامی و خاورمیانه مردم ستمدیده از نعمت آزادی فردی و حیات به کلی بی‌نصیب بودند. در این میان سید‌جمال‌الدین اسد‌آبادی قیام نمود و پرچمدار آزادی مسلمین و منادی بیداری ملل مشرق‌زمین گشت.5
سید به سبب افکار انقلابی و ضدیت با حکومت استبدادی، مورد بی‌مهری قرار گرفت و خاقان، مانع فعالیت نامبرده در ایران بود. سال 1308 ه .ق هنگامی که سید‌جمال‌الدین اسد‌آبادی در اعتراض به مفاسد حکومت در صحن حضرت عبد‌العظیم ع بست نشسته بود، به زور ماموران دولتی از بست خارج و به دستور شاه به اتهام تحریک و توطئه از ایران اخراج شد. سرانجام روز هفدهم ذیقعده سال 1313 ق. ناصر‌الدین شاه در آستانه برگزاری جشن پنجاهمین سال سلطنت در حرم حضرت عبد‌العظیم ع با گلوله میرزا رضای کرمانی، از هواداران سید‌جما‌ل‌الدین اسد‌آبادی از پای درآمد و در باغ جیران شهر‌ری مدفون گشت.
ناصر‌الدین شاه از خط خوشی بهره‌مند بود و به نقاشی، طراحی، عکاسی، سیر و سیاحت و شکار علاقه و‌افر داشت او دارای ذوق ادبی نیز بود و در قالب غزل، رباعی و قطعه، شعر می‌سرود.
پا‌نوشت‌ها:
1. منیژه ربیعی، سرگذشت ناصر‌الدین شاه، اهل قلم، صفحات 8 - 6.
 2. علیرضا اوسطی، ایران در سه قرن گذشته، پاکتاب 1/140.
 3. خانبابا بیانی، پنجاه سال تاریخ ایران در دوره ناصری: مستند به اسناد تاریخی و آرشیوی، نشر علم،  1/242.
 4. عباس رمضانی، سید‌جمال‌‌الدین اسد‌آبادی، ترفند، صص 89 - 88.
5. سید‌جمال‌الدین اسد‌آبادی و نهضت بیداری اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین‌المللی سید‌جمال‌الدین اسدآبادی، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، صص 137 -  135.

 
جمعه 24 اسفند 1386
          

 

تبلیغات