شمس الملوک مصطفوی

شمس الملوک مصطفوی

رتبه علمی: دانشیار فلسفه دانشگاه آزاد واحد تهران شمال
پست الکترونیکی: Sha_mostafavi@yahoo.com
وب سایت شخصی: http://faculty.iau-tnb.ac.ir/mostafavi/fa/page/2734/

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۴۱ مورد.
۲۱.

هیدگر و فروکاهی شأن هنر در زمانه ما(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هنر حقیقت میمسیس زیباشناسی صنعت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹۰ تعداد دانلود : ۲۵۸
هیدگر ذات هنر را در کار نشاندن حقیقت می داند و معتقد است آنچه هنر را به عنوان هنرِ (اصیل) ممکن می کند، ذات هنر است. به باور او هنر که روزگاری - در یونان باستان- با تحقق حقیقت پیوند داشت و از این رو، از امکان وجودی برخوردار بود، با آغاز عصر متافیزیک و طی چندین مرحله، پیوند خود را با ذاتش گسسته و از امکان وجودی دور شده است. به عبارتی هیدگر جدایی هنر از ذاتش را نه ناگهانی و یک باره، بلکه آرام آرام و تدریجی می داند؛ روندی که به اعتقاد او با تلقی هنر به مثابه میمسیس توسط افلاطون و ارسطو آغاز شد و در ادامه، به تلقی هنر به مثابه تجربه زیباشناختی در دوران متقدم عصر جدید انجامید. اما وی جدایی کامل هنر از ذاتش را مربوط به دوران متأخر عصر جدید یعنی زمانه ما می داند؛ زمانه ای که در آن، هنر به اشتغالات هنری فروکاسته شده و شأنی همانند صنعت پیدا کرده است. به عقیده هیدگر رانده شدن هنر به قلمرو صنعت در این عصر موجب شده است تا هنر اصیل، بیش از هر عصر دیگری، از امکان وجودی خود دور شود.
۲۲.

روش شناسی پدیدارشناسانه هنر با نگاهی به آراء مایکل دوفرن و هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۳۶۸ تعداد دانلود : ۴۴۷
هوسرل در جایگاه مؤسس پدیدارشناسی، روش پدیدارشناسی را برای تحلیل هنر و آثار هنری به کار نگرفت و جز اشارات کوتاهی در مقاله ی دائره المعارف بریتانیکا، چیزی در این حوزه ننوشت ولی راه پدیدارشناسی هنر را گشود وموجب گردیدکه بسیاری از پدیدارشناسان پساهوسرلی به هنر از منظری پدیدارشناسانه بنگرند.هدف مقاله ی پیش رو، نشان دادن کاربرد روش پدیدارشناسی در زیباشناسی و تحلیل آثار هنری است. برای رسیدن به این مقصود، نخست به اندیشه های «مایکل دوفرن» (که تا حدودی به سنت فکری هوسرل وفادار است) اشاره کوتاهی خواهیم داشت تا چگونگی پدیدارشناسی تجربه زیباشناختی به نزد وی آشکار شود و سپس آراء هایدگر را (که با فاصله بیشتری از سنت هوسرلی قرار دارد)، در تحلیل پدیدارشناسانه هنر بررسی خواهیم کردتا معلوم گردد که چگونه پدیدار شناسی هرمنویتیکی قادر است نسبت مغفول مانده میان حقیقت و هنر را بار دیگر برقرار کند که با توجه گستردگی مباحث هایدگر درباب هنر، این موضوع بیشتر در آراء وی دنبال شده است.
۲۳.

مقایسه آرای دیونوسیوس مجعول و سهروردی درباره زیبایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زیبایی دیونوسیوس مجعول شیخ اشراق نور

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۱ تعداد دانلود : ۲۲۴
نوشته های دیونوسیوس مجعول آمیزه ای از اندیشه های مسیحیت، فلسفه متاخر یونان و عمدتا فلسفه نو افلاطونی است که به دلیل تعالی گرایی او به آسانی با دین تلفیق شده است. شرح دیدگاه دیونوسیوس درباره زیبایی در رساله اسماء الهی آمده است. به نظر می رسد که آرای زیبایی وی در حکمت اشراق نیز وجود داشته باشد، برای همین می توان مقایسه ای بین آرای دیونوسیوس و شیخ اشراق در باب زیبایی را انجام داد. سهروردی با طرح مضامینی مانند نورالانوار، بصیرت بیشتر، توانایی والای عارفان در درک زیبایی، و نور مسبب زیبایی، جمال و کمال، به بحث درباره زیبایی می پردازد و دیونوسیوس در معیارهای مطروحه خود اشاراتی به تثلیث، بی انتها، مرتبط بودن با خداوند، سرچشمه زیبایی و ... می کند و در حوزه های پیدایش و تاثیرگذاری و همچنین نمود و بروز زیبایی در اشیا و اجسام و غایت نهایی دیدگاه های خود را مطرح می سازد. پژوهش بر آن است که با بررسی دیدگاه های دیونوسیوس و شیخ اشراق شباهت های این دو دیدگاه را نشان دهد.
۲۴.

بیان امر الهی در پیکرسازی گیاهی (بر اساس پدیدارشناسی روح و درس گفتارهای زیباشناسیِ هگل)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: امر الهی دین طبیعی پیکرسازی دین گیاهی هگل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۱ تعداد دانلود : ۱۵۸
در «پدیدارشناسیِ روح»، شواهدی دال بر این همانیِ مطلق و امر الهی وجود دارد. امر الهی در نزد هگل ذاتِ عقلانی دارد؛ بنابراین امر الهی بی کرانه، می بایست در موجودِ کران مند حضور یابد تا روح، خود را در جهان محقق سازد. این پویش و عزیمتِ روح در «دین طبیعی» و به موازاتِ آن در هنر نمادین پدیدار می شود. «پیکره های گیاهی» نخستین ریختِ تن یافته امر الهی اند. این ریختِ بدوی ابتدا به صورت ستون های ساده نشان داده می شود که کمترین «کار» بر روی آن ها انجام شده است. این ستون ها عمدتاً از ملحقات معماری هستند. پیکره های گیاهیِ مستقل به ندرت یافت می شوند، زیرا در این مرحله روح آزاد نیست و شناخت او از خویشتن در حدّ شناختِ گیاهان است. در «دین گیاهان» معصومیتی وجود دارد که با آغاز زیستِ جانوری و پیکار و پویشِ ناشی از آن، از دست می رود. با پایان دین طبیعی و هنر نمادین، پیکره های گیاهی به صورتِ «رفع شده» در ادیان و هنر ادوارِ بعدی تداوم می یابد. دین گیاهی، سرآغاز بیان امرِ الهیِ تن یافته در ادیان است.
۲۵.

نقد کتاب تبیین پست مدرنیسم: شک گرایی و سوسیالیسم از روسو تا فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۳۱۱ تعداد دانلود : ۲۵۲
استوین آر. لی هیکس در کتاب تبیین پست مدرنیسمبه بررسی ریشه های تاریخی و فکری جریان پست مدرن می پردازد و تأثیر آراء روسو و کانت و فلاسفه ی دیگر را در ایجاد و رشد این جریان نشان می دهد. وی از موضع دفاع از غرب و نظام سرمایه داری حملات سختی را متوجه جریان پست مدرن کرده و آن را نخستین بیان منسجم و قاطع ضدخردگرایی از کانت به بعد می داند و برای آن پیامدهایی چون ضد واقع -گرایی متافیزیکی، ذهنیت شناخت شناسانه، قرار گرفتن احساس در بطن قضایای ارزشی و درنتیجه نسبی گرایی در زمینه ی دانش و ارزش و کم بها شدن کار علمی و... بر می شمارد. مقاله ی حاضر بر آن است که ضمن ارائه ی خلاصه ای از آراء هیکس، به نقد نظرات وی بپردازد. تلاش خواهد شد نشان دهیم که دیدگاه هیکس در پذیرش بی چون و چرای نظم و نظام سرمایه داری، چگونه گزارش او را از سرچشمه های ایجاد پست مدرنیسم و نیز وضعیت فعلی این جریان تحت تأثیر قرار داده و منجر به ارائه ی تحلیلی تقلیل گرایانه و جانب دارانه از جانب وی شده است._x000D_ In Explaining Postmodernism book, Stephen R. C. Hicks examines the historical and intellectual roots of the postmodern movement and shows the influence of Rousseau, Kant, and other philosophers on its creation and growth. From the position of defending the West and the capitalist system, he attacks hard on the postmodern current. He considers it the first coherent and decisive expression of anti-rationalism from Kant onwards and counts for its consequences such as metaphysical anti-realism, epistemological mentality, getting the feeling in the heart of value propositions, and as a result, relativism in the field of knowledge and value and underestimation of scientific work, and etc. The present article intends to critique Hicks'' views while providing a summary of his views. An attempt will be made to show how Hicks''s view on the unequivocal acceptance of the capitalist order influenced his report of the origins of postmodernism and the current state of the movement, leading to a reductionist and partisan analysis on his side.
۲۶.

فهمِ حقیقت ناپایدار و نسبت آن با خلق اثر هنری نزد دریدا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فهم حقیقت ناپایداری اثر هنری دریدا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۰ تعداد دانلود : ۱۲۳
در حالی که اغلب فیلسوفان بر این مسأله تأکید دارند که ما چگونه یکدیگر را می فهمیم، دریدا با پافشاری بر پیچیدگی های نوع خاصِ فهم ما، بر این مسأله که ما چرا و چگونه یکدیگر را نمی فهمیم، تمرکز دارد. از نظر دریدا ما در این جهان در گونه ای تعلیق مدام قرار داریم که مانع فهم کامل ما از حقیقت آن می شود. حقیقتی که نه تنها ناپایدار است، بلکه در هنرها امری به غایت ناپایدارتر است. این در حالی است که این ناپایداری و تعلیق در فهم حقیقت، ضمن آنکه خود لازمه ی خلق اثر هنری است، به آن امکان یگانگی، بی همتایی و بی بدیل بودن نیز می بخشد. بدون آن، اثر هنری به فرمولی ریاضی وار تبدیل می شود که همگان قادر به انجام آن خواهد بود. لذا این پژوهش درصدد است بررسی کند که چگونه هر برداشتی از اثر هنری، اتفاقاً خود به ناپایداری بیشتر در فهم و در حجاب فروماندگی حقیقت منجر خواهد شد و چگونه مخاطب اثر در مشارکتی فعّال و دائمی، هیچ گاه از تفسیر اثر رهایی نخواهد یافت. دو اصل مهمی که هنر و خصوصاً هنرهای معاصر برای دوام و بقا به آنها نیاز مبرم دارد و دقیقاً به همین دلیل است که شکوفا می شود .
۲۷.

معنای «علقه» و نسبت آن با امر زیبا نزد کانت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کانت زیباشناسی امر زیبا کیفیت علقه قوۀ میل حکم ذوقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۹ تعداد دانلود : ۱۹۵
ایمانوئل کانت در نقد نیروی حکم عملکرد منطقی حکم ذوقی را بر حسب مؤلفه های کیفیّت، کمیّت، نسبت و جهت صورت بندی کرده است. وی در تبیین کیفیّت حکم ذوقی، خرسندی و ناخرسندیِ بی علقه را متعلق قوۀ ذوق معرفی می کند و از این حیث امر زیبا و حکم مربوط به آن را از خوشایندی علقه مند حاصل از مطبوع و خیر متمایز می سازد. با وجود اینکه کانت معنای علقه را در حوزۀ نقد عملی تبیین کرده است، لیکن در نقد سوم، علقه را «خرسندی از وجود متعلق» تعریف می نماید. چنین تعریفی هرگونه امکان ارتباط خرسندی حاصل از امر زیبا با قوۀ میل را نفی می کند. با این حال، وی در بندهای 41 و 42 نقد سوم، امکان «علقۀ تجربی و ذهنی به امر زیبا» را مطرح می سازد. تمایل به تکرار مواجهه با امر هنری و نیز زیبایی طبیعت از سویی، و احساس خرسندی بی علقه نسبت به وجود متعلق از سوی دیگر، تناقضی ظاهری در نسبت علقه با امر زیبا پدید می آورد. پژوهش پیش رو در نظر دارد با تشریح معنای علقه و توجه به فرآیند داوری حکم ذوقی، پیچیدگی احتمالی در قرائت تعریف کانت از «علقه» و امکان پیوند آن با امر زیبا در زیباشناسی وی را رفع کند یا دست کم روشن تر سازد.
۲۸.

فارابی و نقش تخیل در تحصیل سعادت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فارابی تخیل سعادت مدینه ی فاضله هنر جایگاه هنرمند

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۹ تعداد دانلود : ۲۴۷
فارابی سعادت را برترین خیری می داند که انسان به سوی آن در حرکت است. انسان که موجودی بالطبع مدنی است تنها از طریق حضور در مدینه ی فاضله است که می تواند به کمال و سعادت دست یابد. راه رسیدن به سعادت عبارت است از تعقل نظری، اندیشیدن به معقولات و فلسفه ورزی که البته در اختیار و انحصار خواص است. فارابی در این جا از نیروی خیال بهره می گیرد تا راه تمامی انسان ها را به تحصیل سعادت هموار کند. تخیل قوه ای از نفس است که به حفظ صورت محسوسات، دخل وتصرف در آن ها و محاکات امور محسوس و معقول می پردازد. این کارکرد آخر ابداع فارابی است و در فلاسفه ی پیش از او به ویژه افلاطون و ارسطو دیده نمی شود، چرا که افلاطون پست ترین جایگاه را به خیال نسبت می دهد و ارسطو محاکات امور معقول را جزو وظایف آن نمی شمارد. نشان خواهیم داد تخیل نقش پررنگ دیگری نیز در فلسفه ی فارابی بر عهده دارد. این قوه در مرکز نظریه ی نبوت فارابی قرار گرفته است. متخیله ی نبی در کمال توانایی است و معقولات از عقل فعال به آن افاضه می شود؛ یعنی محمل وحی است. همچنین نیل به سعادت انسان ها نیز مستلزم تخیل است. خواص و در زمره ی آنان هنرمندان می توانند معقولات به متخیله ی جمهور مردم بیافکنند و از آن جا که این قوه توان محاکات معقولات را دارد، واسطه ای است در مسیر دستیابی به سعادت. نهایتاً مشخص خواهد شد، هنرمندان که در انجام این مهم از شیوه های اقناعی بهره می برند، در مدینه ی فاضله از جایگاهی والا برخوردارند.
۲۹.

سوگردانی از ساحت صنعت به ساحت هنر؛ امکان نجات بخش زمانه ما از نگاه هیدگر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: گشتل پوئسیس هنر صنعت تقدیر انکشاف سوگردانی چرخش

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۲ تعداد دانلود : ۱۶۰
  هیدگر در رساله پرسش از تکنیک ضمن صحیح دانستن تعریف های موجودشناسانه از صنعت یعنی صنعت به مثابه مجموعه ابزارآلات و وسایل یا فعالیت هدفمند انسانی، معتقد است این تعریف ها به هیچ وجه ذات یا حقیقت صنعت را به دید نمی آورند. در نگاهی وجودشناسانه، وی صنعت را - به مانند هنر- نحوی انکشاف وجود به واسطه آدمی میداند و عقیده دارد برخلاف هنر که انکشافی به نحو پوئسیس یعنی تحقق حقیقت وجود در موجودات است، صنعت انکشافی به نحو گشتل یعنی ظاهرشدن موجودات به عنوان منابع قابل بهره برداری است. هیدگر در این رساله گشتل را تقدیر انکشاف در عصر کنونی دانسته و مخاطرات آن را برای زمانه ما برشمرده است. اما درعین حال بین سرنوشت و تقدیر تفاوت قائل شده و بر این باور است که چنانچه بشر امروز خطر گشتل را - که بیش از همه متوجه سرشت انسانیاش است - به عمق جان دریابد، سوگردان خواهد شد. به عقیده وی با سوگردانی یا چرخش به سوی وجود، نسبت آدمی با وجود - از بُعد ُ به قرب- تغییر خواهد کرد و امکان تغییر تقدیر زمانه - از گشتل به پوئسیس- و در نتیجه امکان نجات از خطر گشتل در عصر جدید ّ میسر خواهد شد.
۳۰.

کارکرد ترتیب مؤلفه ها ی تحلیل حکم ذوقی در زیباشناسی کانت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کانت زیباشناسی حکم ذوقی حکم تأملی کیفیت کلیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۱ تعداد دانلود : ۱۵۰
کانت در بخش «تحلیل قوه حکم زیباشناختی»، در نقد قوه حکم ، به تحلیل عملکردهای منطقی حکم ذوقی می پردازد. در میان مؤلفه های چهارگانه حکم، مؤلفه کمّیت به اعتبار کلی آن نظر دارد. به طورکلی، کانت در بحث درباره حکم ذوقی ازحیث کمّیت، در صدد است اثبات کند حکم ذوقی از کلیتی بهره مند است که این کلیت، با ابتنای به اصل پیشینیِ آن، سبب اعتبارش نزد همگان می شود و دراین راستا، وی احکامی را با عنوان «تأملی» معرفی کرده و آنها را از احکام اندراجیِ مطرح در دو نقد پیشین متمایز می کند. کانت احکام تأملی را به مثابه احکام کلی تبیین می کند و مدعی است آنها نیز مانند احکام اندراجی دارای اصلی پیشینی هستند؛ اما او کلیت حکم تأملی را نه با ارجاع به خصوصیات تعیّنی ابژه، بلکه با ارجاع به قابلیت درمیان گذاشتن حالت ضمیرِ سوژه، تصدیق می کند. کانت به منظور تبیین کلیت چنین احکامی، تمهیدی متفاوت را نسبت به روش تبیین احکام اندراجی، در نظر می گیرد. وی در چهارچوب تبیین عملکردهای منطقی این احکام، تحلیل مؤلفه کیفیِ حکم را بر تحلیل مؤلفه کمّی آن مقدم داشته و تبیین بی علقه بودن حکم ذوقی را مبنایی برای امکان کلیت (اعتبار عمومی) آن قرار می دهد. پژوهش پیش رو در نظر دارد تا کارآمدی چنین تمهیدی را بررسی کند و اهمیتش را در تحلیل حکم زیباشناختی از منظری جدید کاوش کند.
۳۱.

چگونگی مواجهه هایدگر با هنر مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هایدگر زیبا شناسی (استتیک) هنر بزرگ هنر مدرن سکنیگزیدن ریلکه سزان کله هولدرلین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۹ تعداد دانلود : ۱۴۳
محور تحلیل های هایدگر از هنر در کتاب سرآغاز اثر هنری، هنر بزرگ است که شأنی غیراستتیکی دارد و محل رخداد حقیقت وجود است. در این کتاب، هنر مدرن نمایان گر غلبه تلقی استتیکی از هنر و دارای شأنی نیست انگارانه به حساب می آید که درنهایت، به مرگ هنر بزرگ منجر می شود.دیدگاه هایدگر پس از آشنایی با آثار برخی از هنرمندان مدرن، به ویژه نقاشی های سزان و کله و نیز شعر ریلکه و همچنین تحت تأثیر اشعار هولدرلین، تغییر کرد و موجب شد او از منظری نو به هنر مدرن بنگرد و آن را تحلیل کند. درنهایت، هایدگر به این نتیجه می رسد که برخی از آثار هنری مدرن این قابلیت را دارد که بتواند امکان سکنی گزیدن آدمی را در قرب وجود فراهم کند و برای بی خانمانی انسان معاصر چاره ای بجوید؛ پس می توان برخی از این آثار را در زمره هنر بزرگ به حساب آورد.مقاله حاضر بر آن است که چگونگی مواجهه هایدگر را با آثار برخی از هنرمندان مدرن چون ریلکه، سزان و کله بررسی کند و پیامدهای ناشی از این مواجهه را در تغییر نگاه وی به هنر در دوران مدرن، آشکار سازد و نشان دهد این چرخش در اندیشه هایدگر موجب شد وی بپذیرد که هنر مدرن نیز قابلیت و توان ایفای نقش و کارکرد هنر بزرگ را در آشکارگی حقیقت دارد.
۳۲.

امکان پرسش از امر زشت در افق استتیک کانت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کانت استتیک زشتی نقد نیروی حکم حکم تأملی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۴ تعداد دانلود : ۱۰۴
استتیک ایمانوئل کانت در نقد نیروی حکم همواره محل بحث ها و کشف نکات بسیاری در باب کالبدشناسی قوه ذوق و احکام مربوط به آن بوده است. مسائل استتیکی زمانه معاصر، پژوهش در امکان ادراک تأملی ناخرسندی و به تبع آن جایگاه زشتی را در اندیشه استتیک کانتی موردتوجه مفسران قرار داده است. زشتی و احکام مربوط به آن در ملاحظات پیشانقادی کانت در قیاس با اندیشه های وی در چهارچوب دستگاه نقادی جایگاه متفاوتی داشته اند. او پیش از نگارش نقدهای سه گانه، زشتی را در قالب ادراکات حسی و مفاهیم انسان شناسانه به عنوان متعلق ادراک ناخوشایندی ایجابیِ صرفاً تجربی موردتوجه قرار داده است. لیکن پرسش از زشتی به مثابه حکم تأملی در افق استتیک نقادانه او ممکن نیست، چراکه امکان صدور چنین حکمی با غایت های سیستماتیک و روش شناسی نقد سوم در تناقض خواهد بود. نوشتار حاضر جهت روشن شدن جایگاه زشتی در افق استتیک کانت، ضمن بررسیِ نگاه وی به زشتی در افق پیشانقدی، به تبیین دلایل فقدان امر زشت به عنوان حکمی تأملی در ملاحظات انتقادی کانت و اثبات عدم امکان تحقق حکم تأملی درباره زشتی در فلسفه استعلایی می پردازد.
۳۳.

بررسی مفهوم مکان در مدارس با تکیه بر دیدگاه هایدگر در باب مکان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دازاین مکان رفع دوری مدرسه شاگرد یادگیری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۲ تعداد دانلود : ۴۶
مدرسه به عنوان نهادی که شکل گیری اش با هدف یاد دادن مسائلی که انسان ها در طول زندگی با آن مواجه می شوند، انجام شده است، شایسته توجهی مضاعف است. چرا که مسیر در-جهان-بودن افراد بسیاری را نقش می زند و در ایفای وظایف آن ها نسبت به خود و جامعه شان نقش کم رقیبی دارد. علی رغم این، به نظر می رسد ظرایف بنیادین و تاثیرگذاری در خصوص مدرسه ناچیز و کم اهمیت تلقی شده و پرداختن به آن ها پس از گذشت سالیان نسبتا بلند از شکل گیری مدارس نوین، اتفاق نیفتاده است. این که مفاهیم فلسفی مهمی مانند مکان، زمان، یادگیری و ماهیت اجتماعی در خصوص مدارس تعریف و تبیین نشده اند، از نظر نگارنده موجب رخدادی است که زیستن شورانگیز را از شاگردان می گیرد. مدرسه نمی بایست مکانی خشک و متصلب به حساب آید که مجال هیچ عرض اندامی به شاگردان ندهد، بلکه باید کوشید تا مفهوم مکان در مدارس را به نحوی تبیین نمود که شاگردان و نسبت آن ها با شهر و جامعه و به طور کلی با زمانه شان را در نظر داشته باشد. لذا باید کوشید تا به جای پرسش های متداول، این بار از این جا آغاز کنیم که مدرسه کجاست؟
۳۴.

بسط نظریه دیکانستراکشن دریدا؛ نقدی فلسفی بر سبک دیکانستراکشن در معماری معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دریدا فهم متن معماری سبک دیکانستراکشن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۶ تعداد دانلود : ۱۲۳
وقتی نظریه دیکانستراکشن دریدا در معماری بسط پیدا کرد، گمان می رفت راهی برای ترجمان و نمایش یک اندیشه به صورت عملی یافت شده است، اما بازخورد آن آرا در خلق فضاهای معماری، نشان داد که تعمیم آرای دریدا به معماری تنها بر پایه برداشتی سطحی و ناقص از آن آرا بوده که منجر به برون داد سبک دیکانستراکشن در معماری هم شده است. دریدا با همراهی در پروژه ای که هدفش ابداع سبک دیکانستراکشن در معماری بود، درصدد برآمد ضمن ارائه نمودی عینی برای نظرات خود، نشان دهد که هنرها بهترین محل برای تجلی دیکانستراکشن هستند، اما نتایج حاصل از این پروژه موجب شد تا این فرضیه او با شکست مواجه شود. بر این مبنا، این سوال اساسی مطرح است که سبک دیکانستراکشن در معماری تا چه اندازه توانسته است به برآیند مواضع دریدا درباره دیکانستراکشن بدل شود و یا تا چه حد با آن اختلاف معناداری دارد؟ برای نیل به این مهم ضروری است، میزان تمایز آرای دریدا درباره دیکانستراکشن با سبک دیکانستراکشن در معماری مشخص شود؛ موضوعی که در سایر پژوهش های مشابه تمایزی برای آن قائل نشده اند و بدون پرداختن به آن به عنوان مبانی شکل گیری سبک دیکانستراکشن در معماری پذیرفته شده است. بدین ترتیب و بر این اساس، در این پژوهش سبک منسوب به دیکانستراکشن در معماری، نه از منظری معمارانه، بلکه از منظری فلسفی مورد نقد و ارزیابی قرار می گیرد و میزان اختلاف آرای دریدا با این سبک در معماری تحلیل می شود.
۳۵.

زیباشناسی امر والا ازمنظر لیوتار (مطالعه موردی: آثار بارنت نیومن)

کلید واژه ها: لیوتار پسامدرن امر والا رخداد هنر بارنت نیومن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۷ تعداد دانلود : ۸۵
از دیرباز تاکنون، والایی در کنار زیبایی، برای توصیف تجربه هایی مانند نامتناهی، هراس، شکوه، مرگ و ... به کار رفته است. در میان اندیشمندانی که به موضوع والایی پرداخته اند، ادموند برک، با تمایز قائل شدن میان امر زیبا و امر والا، سنت اندیشه ی غربی را در باب زیبایی و والایی دگرگون کرد. کانت نیز در تلاش برای کشف بنیان های پیشین تجربه ی لذت و رنج، بخشی از کتاب نقد سوم خود را به بررسی تجربه ی زیباشناختی امر والا اختصاص داد.در میان فیلسوفان معاصر، «لیوتار» اندیشمند فرانسوی و چهره ی شاخص فلسفه پست مدرن، آموزه ی کانت درباره ی والایی را برگرفت و با ارائه ی تفسیری نو از آن، والایی را وارد قلمرو دگرگونی های فرهنگی کرد و آن را برای توصیف جامعه پسامدرن و نیز تجربه ی زیبا شناختی هنر، به کار گرفت. نزد لیوتار، والایی در مقام یک رخداد، قادر است بازی های زبانی مستقر را به چالش گرفته و قواعد رایج و کلان روایت های مدرنیته را در هم شکند.مقاله حاضر برآن است که ضمن بررسی آراء لیوتار در باب والایی و با توجه به تفسیر وی از آثار هنرمند نقاش، بارنت نیومن، وجه زیباشناسانه ی تجربه والایی را نزد وی، آشکار سازد. از این رهگذر هم چنین روشن خواهد شد که چرا لیوتار فیلسوف والای پسامدرن نامیده شده است.
۳۶.

پیامدهای منطق حاکم بر تکوین میلِ درون ماندگار در فلسفه ادبیاتِ ژیل دلوز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: میل رخداد دلوزی خط گریز ماشین ادبی شیزوکاوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۸ تعداد دانلود : ۹۶
ژیل دلوز فیلسوف پساساختارگرای فرانسوی که فلسفه ای برمبنای هستی شناسیِ میلِ درون ماندگار پایه ریزی کرده، کتاب ها و تک نگاری های جداگانه ای نیز درباره هنر و ادبیات به نگارش در آورده است. این دو روند که در طی حیات فکری او به طور هم زمان به پیش رفته اند، مسئله نسبتِ میان درک تازه دلوز از میل و رخدادِ ادبیات را مطرح می سازد. دلوز با نقد فرایند ادیپی شدن ناخودآگاه در سنت روانکاوی فرویدی- لکانی، برساخته شدن میل را صرفاً روندی به منظور پرکردن فقدان لکانی نمی داند بلکه میل در نظر او، برسازنده امر نو، ایجابی و روایت گر است. ازسوی دیگر برای دلوز کار ادبیات وفاداری به رخداد و توانی است که ایجادکننده یک نسبت تازه با وضعیت امور است. دلوز با خلق مفهوم خط گریز و ماشین ادبی رسالت شیزوفرنیک و کارکرد ادبیات را آفرینش تأثیرها و تک بودگی های ناب و مرئی کردن نیروهای نامرئی در هر وضعیت و به بیان خلاصه تر، بردن زندگی به وضعیت توان غیرشخصی می داند. این پژوهش به این مسئله می پردازد که درک تازه دلوز از میل به مثابه امری درون ماندگار چگونه می تواند در مرکز فلسفه ادبیات او جای گیرد و این امر چه پیامدهای رهایی بخشی در پی خواهد داشت؛ یعنی چگونه میل درون ماندگار به مثابه شرط امکان ادبیات می تواند زمینه استعلاییِ تازه ای برای اندیشیدن از مجرای فلسفه و ادبیات بگشاید.
۳۷.

خوانشی هرمنوتیکی از نگاره «هفت واد» بر اساس پدیدارشناسی هرمنوتیکی هنر نزد هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پدیدارشناسی هرمنوتیکی هایدگر وجود هنر نگارگری هفت واد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۱ تعداد دانلود : ۸۷
پدیدارشناسی هرمنوتیکی، از جریان های پدیدارشناسی پساهوسرلی است که با مساعی مارتین هایدگر شکل گرفت و در آن، تمرکز از روی چگونگی قوام یافتن معنای جهان در آگاهی انسان (مساله پدیدارشناسی کلاسیک) برداشته شده و به سوی رویکردی جهت آشکارگی جلوه هایی از حقیقت وجود چرخش یافت. هایدگر در دوره دوم اندیشه اش با به کار گرفتن رویکرد پدیدارشناسانه هرمنوتیکی در مورد آثار هنری، نقش هنر را در انکشاف حقیقت وجود مورد توجه قرار داده و در این راستا در کتاب سرآغاز کار هنری، خوانشی از نقاشیِ یک جفت کفش اثر ون گوگ ارایه داد. در مقاله حاضر رویکرد هایدگر برای خوانش نگاره ای ایرانی به نام «هفت واد»، متعلق به کتاب شاهنامه طهماسبی از مکتب نگارگری تبریز صفوی، الگو قرار گرفته تا با روشی تحلیلی-تطبیقی و با تمرکز بر تحلیل موقعیت دازاین به عنوان معیار کیفیت آشکارگی عالم، امکان گشایش وجوهی مغفول از وجود فراهم آورده شود. نتیجه کار هموار شدن راهی است برای پدیدارشناسی هرمنوتیکی آثار نقاشی در مقام عمل، با قابلیت بسط یافتن در دیگر آثار هنری، که در مورد نگاره هفت واد، فارغ از مقصود هنرمند و زمینه خلق اثر، در دو بخش روایت و اجزای تصویر به کار گرفته شده و منجر به ارایه تاویلی منحصر به فرد از وجود گشته است.
۳۸.

تولید و تفسیر نشانه ها در هنر تعاملی بر اساس نظریه ی بودریار، مورد مطالعاتی آثار گروه تیم لب(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ژان بودریار هنر تعاملی وانمایی ارزش نشانه رمزگان تیم لب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۷ تعداد دانلود : ۴۹
    امروزه به کارگیری فن آوری های نوین در خلق آثار هنری به گسترش رویکرد های تعاملی در هنر دامن زده است. نگاه خاص ژان بودریار فیلسوف معاصر و از نظریه پردازان پست مدرن به جایگاه فن آوری در زندگی بشر امروز ، زمینه را برای بررسی نظرات او در هنر تعاملی فراهم ساخته است. به اعتقاد بودریار نشانه ها و رمزگان در جامعه ی پسامدرن بر همه ی شئون زندگی ازجمله هنرتسلط یافته و او به کرات نگرانی خود را از فراموش شدن واقعیت جهان در بین وانموده ها و نشانه ها بیان نموده است. هدف از پژوهش حاضر این است که با تکیه بر مفاهیم کلیدی نظریات بودریار همچون وانمایی و ارزش نشانه و با بررسی دو نمونه ازآثار تعاملی گروه طراحان تیم لب، به این پرسش پاسخ داده شود، چگونه بازتولید نشانه ها و وانمایی مد نظر بودریار در هنر تعاملی رخ می دهد؟ برای نایل آمدن به این هدف، از شیوه توصیفی- تحلیلی و گردآوری اطلاعات با استفاده از منابع مکتوب و دیجیتال استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد حضور و کنش مخاطب در هنر تعاملی و تفاوت دیدگاه و نحوه ارتباط او با اثر، نشانه های جدیدی را خلق کرده که بازتولید و تکثیر پذیری نشانه ها در کنار عواملی همچون تعامل، تخیل و حس مخاطب، منجر به محو تمایز بین وانموده و واقعیت و خلق نشانه های بی ارجاع به جهان واقع می گردد.
۳۹.

تبارشناسی خط نگاره های جنبش سقاخانه(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۷۵ تعداد دانلود : ۵۸
بیان مسئله: هرچند بیش از نیم قرن از ظهور جنبش سقاخانه در هنر نوگرای ایران می گذرد، ولی هنوز به عنوان شاخص نوسنت گرایی موجب بحث و اختلاف نظر در محافل هنری است. هنرمندان جنبش سقاخانه از نقوش آئینی و نمادهای هنر عامیانه و میراث هنری گذشته و به طور اخص نشانگان دیداری خوشنویسی اصیل ایرانی و جنبه های فرمالیستی حروف الفبا بهره گرفته اند. مسئله ای که در این پژوهش مورد توجه است؛ جریان شناسی، سیر تکامل تاریخی و نیز تحلیل زبان بصری آثار تحت تأثیر خوشنویسی سنتی هنرمندان سقاخانه است.هدف: مطالعه تطبیقی آثار هنرمندان شاخص جنبش سقاخانه متأثر از خوشنویسی سنتی و آثار قدما در روندی تاریخی (از دوره قاجار تا نیمه دهه پنجاه شمسی) از منظر سبک و روش اجرا و توجه به ارزش های بصری خط هدف این پژوهش است.روش پژوهش: برای دستیابی به نتیجه مطلوب از روش تحلیلی-تاریخی استفاده شده است. جمع آوری اطلاعات، تصاویر و مستندات و راستی آزمایی اصالت آثار هنرمندان سقاخانه و نیز آثار قدما از طریق مراجعه به منابعی چون موزه ها و مجموعه های خصوصی و نیز چند وبگاه رسمی انجام شده است. جامعه آماری مورد مطالعه هنرمندان خوشنویس دوره قاجار و هنرمندان جنبش سقاخانه در حوزه هنرهای تجسمی است.یافته ها: برخی از هنرمندان شاخص و سردمداران جنبش سقاخانه ضمن مطالعه بصری عناصر خوشنویسی سنتی و روش نگارش خط (به طور اخص قطعات خوشنویسی قدما در عصر قاجار) به آفرینش آثاری ملهم از این شیوه های نوشتاری پرداخته اند. این فرآیند با رویکردی فرم گرایانه و در تقابل با مأموریت سنتی خط صورت گرفته و نشانه هایی بارز از انتزاع در این آثار مشهود است. آثار این گروه از هنرمندان در عین دارا بودن هویتی مستقل به نوعی امتداد تجربیات خوشنویسان عهد قاجار تلقی می شود. عبور از سنت به مدرنیته در روند خلق خط نگاره های جنبش سقاخانه تحولی مهم در تاریخ هنر نوگرای ایران به شمار می رود.
۴۰.

جستاری درباره آشنایی زدایی در سنت خوشنویسی ایران (مطالعه موردی آثار سیاه مشق میرزا غلامرضا اصفهانی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خوشنویسی سنتی سیاه مشق آشنایی زدایی فرم گرایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۲ تعداد دانلود : ۱۱۶
بیان مسئله: از میان گرایش های خوشنویسی می توان به سیاه مشق قاجاری از نوع کارهای میرزا غلامرضا اصفهانی اشاره کرد که در آن ها جلوه های بصری فرم گرایانه در این آثار بر خوانش ادبی آن ترجیح داده شده است. حال آنکه در گرایش های مختلف خوشنویسی سنتی به رغم تفاوت در بیان بصری، حروف و عبارات به نیت خوانش متن مطرح شده اند. اما در سیاه مشق های میرزا غلامرضا، بعضاً کاربرد مرسوم نوشتار در درجه دوم اهمیت قرار گرفته یا به کلی نادیده گرفته شده. در این نوشتار این آثار نماد آشنایی زدایی از عملکرد متداول خوشنویسی تلقی می گردند. این مقاله با تحلیل برخی مصادیق شاخص در آثار سیاه مشق های میرزا غلامرضا و برخی از معاصرین وی در اواخر دوره قاجار می کوشد تا از منظری نو به جنبه های فرمالیستی و انتزاعی آن ها بپردازد. هدف: بررسی و بازخوانی گرایش های فرم گرایانه در خوشنویسی سنتی و به طور اخص سیاه مشق های یاد شده، هدف این پژوهش است. روش پژوهش: این پژوهش که به صورت کیفی ارائه شده به شیوه توصیفی-تحلیلی با تکیه بر مطالعات میدانی و منابع مستند کتابخانه ای یافته های خود را بیان نموده است. یافته ها: آنچه می توان از یافته های این نوشتار برشمرد این است که سیاه مشق های نستعلیق در به کارگیری عناصر خوشنویسی از متن ترکیبی موزون را ایجاد می کنند که با معیارهای معمول و متعارف سنت خوشنویسی تفاوت دارد. از لحاظ کاربرد نیز تأکید بر فرم های نوشتاری منجر به جذابیت و رویکرد زیباشناختی خط بدون توجه به مأموریت مرسوم آن یعنی خوانایی متن است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان