امیرعباس علیزمانی

امیرعباس علیزمانی

مدرک تحصیلی: دانشیار گروه فلسفه دین دانشگاه تهران

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۱۰۷ مورد.
۸۱.

مقایسه تطبیقی بررسی تاثیر مرگ آگاهی بر شخصیت های صاحب قدرت، در نمایشنامه کالیگولا نوشته آلبر کامو و داستان ضحاک شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کالیگولا آلبر کامو ضحّاک شاهنامه فردوسی مرگ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۸۱ تعداد دانلود : ۷۳۴
"مرگ" حادثه گریزناپذیر و ناگزیر غایی تمام انسانهاست. بعضی آن را به دست فراموشی می سپارند و برخی معرفت اندیشانه با پذیرش آن، وقوعش را حتمی و حقیقی می دانند. بررسی و تحلیل روایت دو شخصیت مستبد، قدرتمند و خونریز داستان های فردوسی و آلبر کامو و نحوه مواجهه آن دو با مرگ خود و دیگران، مساله اصلی این پژوهش است. کالیگولا و ضحاک که خود را فرمانده مطلق و صاحب اختیار جان و مال آدمیان می دانستند، بر این باور بودند که می توانند بر مرگ نیز تسلط یابند، آنان می کوشیدند با کشتن دیگران، از هراس مرگ خود رهایی یابند؛ اما ناموس طبیعت و حوادث روزگار آنان را با پدیده مرگ رویاروی ساخت. چگونگی پرداخت حوادث داستان از دیدگاه فردوسی طوسی (به نمایندگی از حکمای اسلامی) و آلبر کامو (از نمایندگان مکتب اگزیستانسیالیزم) فلسفه حیات و مرگ را از نظرگاه دو جهان اندیشگانی در شرق و غرب عالم بر ما روشن می کند. هر دو صاحب منصب پس از کسب قدرت دست به ظلم و ستم و کشتار بی سابقه اطرافیان می زنند. مانند تمام آدمهای دنیا از مرگ خود می هراسند و می خواهند با قتل آدمها، قدرت طبیعت در کشتن انسانها را در دست بگیرند. کشتن برای مبارزه با هراس مرگ، تنها راهکار آنهاست. سرنوشت هر دو شخصیت شبیه هم است و در نهایت به دلیل قتل و خونخواری علیه هر دو شورشی به پا می شود و از صحنه قدرت کنار گذاشته می شوند.
۸۲.

تأثیر مرگ اندیشی بر زندگی اصیل در اندیشه ی هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مرگ مرگ اندیشی اصالت زندگی هایدگر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲۶ تعداد دانلود : ۴۵۵
تحقیق حاضر متمرکز بر بررسی موضع هایدگر در قبال تأثیر مرگ اندیشی بر زندگی اصیل و نسبت میان مرگ، زندگی و اصالت است. برای نیل به این هدف از روش توصیفی تحلیلی استفاده شد. دغدغه ی هایدگر پرسش از هستی با تحلیل بنیادین دازاین به مثابه ی زندگی محض در ساحت هستن به سوی مرگ است. اندیشیدن به مرگ بافهم ایستاده در نیست بودن دازاین و همچنین سایر مفاهیم بنیادی ازجمله اضطراب، وجدان و اصالت پیوند عمیق دارد. رهایی از ابتذال زندگی روزمره مبتنی بر نقطه ی عطف انتخاب وجه اصیل دازاین، یعنی مرگ است. مرگ عنصر فهم دازاین و وجدان نیز عنصر فهم اصالت در زندگی است. در این میان اضطراب پیش شرط اصالت و کاشف حجاب مرگ است. در تفکر هایدگر، جستجوی وجه اصیل دازاین با اتکا به مرگ و تاکید بر انتخاب فردی به دور از وجدان نااصیل کسان مشهود است. بنابراین، در هوش ستبر او، مرگ اندیشی از واجب ترین امور در ساخت زندگی اصیل است. اما رویکرد او نسبت به مرگ به منزله ی آغاز یا پایان زندگی، پدیده ی اصالت در دنیا یا آخرت و همچنین زندگی اصیل در اینجا یا آنجا، زمینه ساز نگاهی متفاوت به سنت متافیزیکی گذشتگان است.
۸۳.

شلنبرگ، هیک و سوئین برن در مواجهه با مسئله خفای الهی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: جان هیک خداباوری خداناباوری خفایاللهی ریچارد سوئین برن شلنبرگ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۰۷ تعداد دانلود : ۴۱۹
 خفای الهی مسئله ای است که یکی از براهین مهم کنونی به نفع الحاد به شمار می رود. ما در این مقاله سعی داریم دیدگاه های این سه فیلسوف دین معاصر، جان شلنبرگ، جان هیک و ریچارد سوئین برن را در مورد خفایاللهی بررسی کنیم. جان شلنبرگ خفایاللهی را در تضاد با عشقاللهی می داند و معتقد است که لازمه عشقاللهی این است که خداوند مدرک کافی برای وجودش را در اختیار انسان های مستعدی قرار دهد که قصوری در این زمینه ندارند. در دسترس بودن چنین مدرکی به منزله پنهان نبودن خداوند خواهد بود. اما از دیدگاه شلنبرگ خداوند چنین نکرده است، بنابراین اساساً خدایی وجود ندارد. از دیدگاه هیک برای حفظ اختیار شناختی و اخلاقی ما ضروری خواهد بود که خداوند پنهان باشد. ریچارد سوئین برن معتقد است که پنهان بودن خداوند سبب می شود که ما بتوانیم سرنوشتمان را خودمان انتخاب کنیم. بنابراین از نظر وی خفایاللهی برای تحقق انتخاب اصیل سرنوشت برای ما ضروری است. نتایجی که از بررسی های این مقاله به دست می آید، این است که خفایاللهی الحاد را توجیه نمی کند. در عین حال دلایل هیک و سوئین برن در توجیه خفایاللهی بر مبنای اختیار نیز اثبات نمی کنند که عدم تحقق خفایاللهی با اختیار انسان ها منافات دارد.
۸۴.

بررسی نقادانه خداباوری شکاکانه برگمن و بن بست شکاکیت اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خداباوری شکاکانه برگمن نمونه بارز فرض های شکاکانه شکاکیت اخلاقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۶ تعداد دانلود : ۲۶۲
خداباوری شکاکانه یکی از انواع پاسخ های فیلسوفان خداباور در واکنش به مسئله قرینه ای شر است. این رویکرد که خود دربردارنده مجموعه ای از آراست، با تکیه بر محدودیت قوای شناختی بشر و پیچیدگی و ژرفای واقعیت ارزشی، در ادعای گزاف بودن شرور تردید می افکند. این مقاله مبتنی بر آرای برگمن، از فیلسوفان برجسته این حوزه، است. برگمن با مطرح کردن فرض های شکاکانه خود که مبتنی بر اصل «نمونه بارز» هستند، می کوشد تا استدلال ویلیام رو را به چالش بکشد. مقالات برگمن در این حوزه، تأثیرگذار و به شدت بحث برانگیز شدند. یکی از نقدهایی که به آرای او شده است، قرارگرفتن خداباوری شکاکانه در بن بستی اخلاقی است. منتقدان بر این باورند که این رویکرد هم از جنبه نظری اخلاق (توجیه اخلاقی) به بن بست می رسد، و هم از جنبه عملی اخلاق؛ از نظر آنان این موضع دقیقاً مخالف رویکرد ما در اخلاق روزمره است و به هیچ وجه مطلوب و پذیرفتنی نیست، لذا خداباوری شکاکانه پذیرفتنی نیست. برگمن درمقابل، گرچه محدودیت در حوزه ارزش ها را می پذیرد، آن را مانعی برای فعل اخلاقی نمی داند. این مقاله می کوشد ابتدا موضع برگمن را روشن کند، آن گاه به تقریر نقدهای واردشده و پاسخ های مطرح شده بپردازد. درنهایت روشن می شود با تکیه بر وظیفه گرایی اخلاقی و تاکید بر جایگاه اخلاقی متفاوت انسان و خداوند می توان از بن بست شکاکیت اخلاقی رهایی جست.
۸۵.

The Coceivability of a Disembodied Personal Life Beyond Death Based on David Lund’s Views(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: Conceivability Afterlife Disembodied Self Perception Phenomenal Body

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶۸ تعداد دانلود : ۲۸۵
As science focuses exclusively on the physical, it seems to assume that the brain has a key role in the origin if not also the constitution of our consciousness; and thus the destruction of the brain, the nervous system, and the body makes it pointless or even absurd to think of any personal consciousness after death. But one need not be convinced by this. However, any effort to investigate a possible post-mortem life depends on forming a coherent conception of what such a life could be. Can we speak, without incoherence or contradiction, of a person continuing to exist after death in a disembodied state? Our concern in this study lies here. Based on Lund's view, we will present and defend an argument that one can conceive of a self who is fully embedded in the natural world and deeply embodied in a physical organism, and yet could have a rich variety of experiences in an afterworld encountered after death. In this theory, the close association of the mental and the physical is due to a causal connection - a connection that fails to establish that the physical brings the mental into existence and is compatible with theories that the source of consciousness is not in the brain (e.g., the transceiver or filter theory).
۸۶.

تبیین و تحلیل صورتبندی برهان فطرت عشق در تفکر آیت الله شاه آبادی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آیت الله شاه آبادی برهان فطرت عشق فطرت قاعدهتضایف کمال

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۷
درسنت تفکر اسلامی برهان فطرت در اثبات وجود خدا ، برهانی ملهم از آموزه های قرآنی و مبتنی بر رویکردی انسان شناسانه است. گرانیگاه برهان فطرت ، التفاتی مضمر در نفس انسان نسبت به کمال بحت و مطلق است. آیت الله شاه آبادی به عنوان یک فیلسوف مابعد صدرایی کوشیده تا معطوفیت ذاتی نفس به مفهوم کمال را در آمیزش با قاعده فلسفیِ تضایف در تفکر اسلامی ، همچون تمهیدی جهت اقامه استدلالی برای اثبات وجود متعلق التفات نفس به کار گیرد. در مقاله پیش رو استدلال مذکور (: برهان فطرت عشق)، در قالب دو قیاسِ اقترانی و استثنایی صورتبندی شدهو لوازم و مقومات آن مورد نقد و بررسی قرار گرفته است.
۸۷.

تبیین معناشناختی دیدار خداوند مبتنی بر دیدگاه تلفیقی علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: رویت بصری خداوند رویت قلبی خداوند فناءفی الله رهیافت تفسیری رهیافت کلامی رهیافت فلسفی رهیافت عرفانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۵ تعداد دانلود : ۲۹۹
یکی از بنیادی ترین سوالات بشر، مساله دیدار خداوند است. زیرا پس از سوال از چرایی خلق خود و رسیدن به پاسخ وجود خالق، به این پرسش می رسد که آیا او را می توان دید؟ اگر آری، چگونه و کی محقق خواهد شد؟ لذا پیشینه تاریخی این مساله را باید در ابتدای اندیشه بشری جست. اما در عالم اندیشه اسلامی، دیدگاه های گوناگونی در پاسخ به این مساله بیان گردیده است: گروهی قائل به دیدار با چشم شده و برخی معتقد به استحاله دیدار خداوند گردیده و دست از ظاهر نصوص دینی برداشته و به توجیه آیات و روایات دالّ بر جواز و تحقق دیدار خداوند متعال پرداخته اند. جمعی نیز با عنایت به ظاهر آیات و روایات مذکور، از عدم انحصار دیدار خداوند، در دیدار با چشم سخن گفته و به اثبات گونه دیگری از دیدار پرداخته اند. از طرفی، مباحث اعتقادی الهیات اسلامی، در چهار علم تفسیر، کلام، فلسفه و عرفان، پی گیری می شود و از آن جا که همه این علوم، در مقام پاسخگویی به مساله دیدار خداوند برآمده اند، این مساله را می توان یکی از نقاط هم رسی این علوم دانست. لذا پاسخ اندیشمندی چون علامه طباطبایی-که جامع همه این علوم است- به این مساله، بهترین و کامل ترین پاسخ خواهدبود. بنابراین در این نوشتار، با چهار رهیافت تفسیری، کلامی، فلسفی و عرفانی به تبیین معناشناختی دیدار خداوند، مبتنی بر آراء علامه طباطبایی پرداخته خواهدشد و در نهایت به این نتیجه خواهیم رسید که ضرورتا کامل ترین و دقیق ترین پاسخ، حاصل تلفیق یا برهم نهی همه این رهیافت هاست.
۸۸.

«نظریه فضیلتِ آدامز و استدلال اخلاقی از طریق بهترین تبیین از ارزش های عینی اخلاقی بر وجود خدا»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: استدلال اخلاقی بر وجود خدا نظریه ی فضیلت آدامز استدلال از طریق بهترین تبیین عینیت ارزش های اخلاقی برتری معطوف به خیر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۴ تعداد دانلود : ۳۴۴
در قرون اخیر، انتقادات گسترده ی فلسفی که با پیشرفت های چشمگیر علمی همراه شده است، اتقان براهین سنتی اثبات وجود خدا را متزلزل نموده و زیر سوال برده است. از این رو خداباوران برای اثبات معقولیّت دیدگاه خود، به حوزه ها و عرصه های نوینی همچون اخلاق روی آوردند. یکی از استدلال های اخلاقی معاصر بر وجود خدا، استدلال اخلاقی رابرت مری هیو آدامز است. آدامز با ابداع نظریه ی فضیلت، تبیینی نوین از ارزش های اخلاقی ارائه می دهد که هم قابلیّت توجیه عینیّت ارزش های اخلاقی، به عنوان مؤلفه ی مهم معناداری اخلاق را دارد و هم صدق خداباوری را به عنوان بخشی مهم از آن تبیین، معرفی می کند. در این مقاله به توضیح و تبیین این نظریه پرداخته ایم و به تقریر استدلال بر آمده از این نظریه، که قرائن و دلایلی بر وجود خدا فراهم می آورد می پردازیم و سپس نقدهای وارد شده بر آن را مورد بررسی قرار خواهیم داد.
۸۹.

کورنئا زیر ذره بین: بررسی و ارزیابی کارآمدی کورنئا در نقد استدلال قرینه ای شر بی وجه ویلیام رُو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ویلیام رو استفان ویکسترا مسئله شر شر بی وجه کورنئا خداباوری شکاکانه حکمای مسلمان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۸ تعداد دانلود : ۳۹۱
ویلیام رُو با معرفی مسئله ی قرینه ای شر فصل تازه ای در مباحث پیرامون شر گشود. نخستین صورت بندی رُو از این مسئله بر این مبنا استوار است که چون «بنظر می رسد» که برخی از شرور جهان بی وجه هستند، پس این شرور حقیقتاً هم بی وجه هستند.نافذ ترین نقدی که بر استدلال ویلیام رُو نوشته شده، نقد استفان ویکسترا براساس اصلی معرفت شناختی به نام «کورنئا»است؛ وی نشان میدهد که ما مجاز نیستیم در شرایط موردنظر رُو از «بنظر می رسد» به «هست» پل بزنیم. براساس کورنئا، ما تنها زمانی می توانیم با استناد به قرینه ی x بگوییم بنظر می رسد که p، که اگر p صادق نبود، محتملاً xبه گونه ایقابل تشخیص برای ما متفاوت می بود. هدف این نوشتار ابتدا تبیین کورنئا در پاسخ به اشکال شر بی وجه، سپس معرفی و ارزیابی چند نقد منتخب وارد شده به این اصل و دفاع از آن، و دست آخر تطبیقی بین خداباوری شکاکانه، که کورنئا مصداقی از آن است، با رویکرد حکمای اسلامی به مسئله ی شر است.
۹۰.

جستاری بر مرگ اندیشی و زندگی اصیل در اندیشه مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مرگ مرگ اندیشی اصالت زندگی مولانا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۰ تعداد دانلود : ۴۳۸
هدف اصلی مقاله حاضر، بررسی اندیشه مولانا در ساحت مرگ و تأثیر و ارتباط آن با زیستن اصیل است. برای رسیدن به این هدف از روش توصیفی تحلیلی استفاده شد. براساس این، دغدغه مولوی از آغاز تا انجام، شرح فراق از اصل، گم شدن در جهان عاریه و زیست اصیل در سایه مرگ اندیشی است. اندیشیدن به مرگ در منظومه فکری مولانا با سه اصل تفکر او یعنی خدا، عالم و آدم و همچنین سایر مفاهیم بنیادی ازجمله زندگی، عشق و اصالت پیوندی عمیق دارد. تعلیم بازگشت به اصل و یافتن انسان اصیل در سراسر آثار مولانا مشهود است. به نزد مولانا مرگ اندیشی از واجب ترین امور در ساختن زندگی اصیل است. او هرگز از مرگ نهراسیده است و مواجهه ای شجاعانه و اصیل با آن دارد. در این نگرش، پیوند آدمی با زیستن اصیل مبتنی بر عشق به خداوند و غفلت از مرگ موجب زندگی عاریه است؛ بنابراین، زیستن اصیل در هوش ستبر مولانا جز با زراعت در مزرعه مرگ اندیشی محقق نمی شود.
۹۱.

از جان خدا خوان تا جان خدا دان تحلیل ملازمه میان خودشناسی و خداشناسی از دیدگاه جلال الدین محمد مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هویت زبانی نفخه الاهی جان خداخوان بازتاب هویتی تلازم خودشناسی و خداشناسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۰ تعداد دانلود : ۴۲۱
مولوی خودشناسی را لازمه هر نوع شناختی می داند، لذا اعتبار هر گونه شناختی که مسبوق به شناخت خود نباشد، از دیدگاه او منتفی است. وی مانع معرفتیِ شناخت ماهیت انسان را هویت انسان می داند و معتقد است که هویت انسان ریختی زبانی دارد که در تعامل زبانیِ شخص با دیگران شکل می گیرد، لذا با زوال زبان که مراد از آن سکوت ذهنی است، می توان هویت زبانی را منعدم کرد. با از بین رفتن هویت زبانی انسان قادر به شناخت خود و در پی آن شناخت غیر می شود. در این نوشتار از انعدام هویت زبانی که معادل فنا در ادبیات عرفانی است، تعبیر به شکست هویت می شود. مولوی با متمایز کردن جان اول از جان دوم به ملازمه میان خودشناسی و خداشناسی می پردازد و بر این اساس جان اول را که محجوب در پرده هویت زبانی است، مستعد شناخت حق نمی داند. وی هویت زبانی را مانع دمیدن جان دوم در انسان می داند و جان دوم یا جان خدادان را که همان نفخه الهی است، عین شناخت حق می داند.
۹۲.

دیوید لاند؛ دوئالیزم قوی و زندگی پس از مرگ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: حیات پس از مرگ خود دوئالیزم قوی دیوید لاند علیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۴ تعداد دانلود : ۳۳۲
در این پژوهش بر مبنای تفسیر و دفاع از دیدگاه دیوید لاند، به بررسی دوئالیزم قوی یا دوئالیزم جزییات در جهت اثبات حیات پس از مرگ می پردازیم. مهم ترین مانع در این مسیر مسئله علیت و تبیین نحوه تعامل دو جوهر جزیی به کلی متفاوت است، لذا با دلایل فلسفی و پدیدارشناسانه نشان می دهیم که مبنای این تعامل، تقدم امر ذهنی و ویژگی های ذاتیِ علّیِ تقلیل ناپذیر دو جوهر است که از طریق بدنمندی، دسترسی علّی به هم دارند. «خود» که جوهری غیرفیزیکی است، هیچ وابستگی و ابتنای وجودی به جوهر فیزیکی بدن ندارد، لذا با قطع رابطه علّی بعد از مرگ همچنان می تواند وجود داشته باشد. تمرکز پژوهش صرفاً بر نشان دادن معقولیت و معناداری و بررسی وقوع دوئالیزم یادشده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که چه علیت را به نظم طبیعت تقلیل دهیم چه آن را تبادل علّیِ نیروها و قابلیت های تقلیل ناپذیر دو جوهر بدانیم، تردیدی در معقولیت و معناداری آن نیست. لذا نظر به تجرد «خود» و ویژگی های علّی عاملی آن، بهترین تبیین بر شهود گریزناپذیر و مستقیم ما از اعمال ارادیمان آن است که بگوییم آنچه در این شهود به نظر رسیده واقعیت دارد و علیت دوئالیستی در عمل رخ می دهد. اگر دلایل ما پذیرفتنی باشند، می توانند در جهت اثبات حیات پس از مرگ به کار گرفته شوند.
۹۳.

ارزیابی استدلال های کلامیِ مبتنی بر صفت حکمت الهی، با تأکید بر آرای فیاض لاهیجی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: برهان حکمت حکمت الهی خداوند حکیم عبدالرزاق لاهیجی قاعده لطف نقض غرض

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۹ تعداد دانلود : ۴۰۰
استفاده از صفت حکمت الهی در استدلال های متکلمان به صورت مستقل یا به عنوان مبنایی برای اصلی دیگر، رواج بسیاری داشته است. نویسندگان، استدلال های لاهیجی را که بر این صفت مبتنی هستند، با روش تحلیل منطقی نقد و بررسی می کنند. استفاده از این صفت، دستکم در پاره ای از موارد، ناصحیح است و استدلال ها به لحاظ منطقی منتج نیستند. به نظر می رسد غالباً استفاده از این صفت به صورت پسینی بوده و تنها به منظور مستدل کردن عقلیِ گزاره های نقلی، به این روش تکیه شده است. به علاوه آنکه اظهار نظرِ در این مسئله، مستلزم علم باطنی و کامل نسبت به زوایای هستی و علت غایی جهان خواهد بود. وجود موارد نقضِ فراوان نیز که مطابقِ با همین مبنا، قاعدتاً باید از سوی خداوند محقق شده باشد، اما در واقع محقق نشده است، دلیل دیگری بر نادرستی این مبنا خواهد بود. شایان ذکر است که بحث مقاله، در مقام ثبوت و واقع نیست؛ چرا که با ادله قطعیِ عقلی، تمامیِ افعال الهی، در نهایت حکمت هستند؛ بلکه بحث در مقام کشفِ آن حکمت و فهمِ عقلِ پر از محدودیت و نقص انسان نسبت به آن مصادیق است.
۹۴.

«بررسی مقایسه ای جایگاه لذت در نظریه سعادت سن توماس و ملا صدرا»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سعادت لذت ادراک سن توماس ملا صدرا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۲ تعداد دانلود : ۳۱۱
از جمله موضوعاتی که فلاسفه اهتمام زیادی به آن داشته اند چیستی سعادت انسان و نسبت لذت با آن است. سن توماس اکویناس در سنت فلسفه مسیحی، و صدرالمتالهین شیرازی در سنت فلسفه اسلامی به این موضوع پرداخته اند و معتقدند هرگاه انسان در خصیصه خود که قوه عقل است به فعلیت کامل رسید، و عالیترین معقول را تعقل کرد به سعادت رسیده است؛ و از آنجا که لذت را ادراک و نیل به چیزی که ملائم قوا است می دانند طبعا عالیترین و تام ترین لذت را هم خواهد داشت. ولی سن توماس لذت را از لوازم آن ادراک می داند، و ملا صدرا قائل به عینیت آن است. به تعبیر دیگر در ملا صدرا نفس ادراک تام و لذت تام یک حقیقت واحد اند که به دو اعتبار دو نام دارند؛ و در سن توماس دو حقیقت اند که یکی از مقوله فعل است و دیگری از مقوله انفعال و لذت بعنوان عرض خاص سعادت معرفی می شود.
۹۵.

نسبت معرفت ایمانی به خدا با سعادت در باور اکوئیناس و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سعادت معرفت خدا ایمان به خدا معرفت ایمانی اکوئیناس علامه طباطبایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۶
نوشتار حاضر به چیستی سعادت انسان و نسبت آن با معرفتِ ایمانی به خدا می پردازد. سن توماس اکوئیناس در سنت فلسفه مسیحی، و علامه طباطبایی در زمره متعاطیان حکمت صدرایی در سنت فلسفه اسلامی به این موضوع پرداخته و هر دو سعادت حقیقی را در شناخت و اتحاد با خدا می دانند و معتقدند از آنجا که سعادت حقیقی، برای انسان و در مورد غایت نهایی او بکار می رود، هرگاه انسان در خصیصه خود که قوه عقل است به فعلیت کامل رسید، و عالی ترین معقول را تعقل کرد به سعادت رسیده است. هر دو از این شناخت کامل به رؤیت تعبیر کرده و آنرا نوعی اتحاد وجودی در حد ظرفیت انسانی با مبدء متعال می دانند. بر این اساس معرفتی که از ایمان ساده عامه مردم به خدا نشأت می گیرد نمی تواند آنها را به سعادت حقیقی برساند؛ و اکثر اهل ایمان از درک سعادت محروم خواهند بود. هر چند بر اساس مبانی هر دو می توان راه حلی برای آن یافت، به نحوی که اهل ایمان را نیز از سعادت حقیقی بهره مند دانست.
۹۶.

«حضور دیگری» و نسبت آن با «معنای زندگی» در اندیشه مولانا جلال الدین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دیگری معنای زندگی عشق خود مولانا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۵ تعداد دانلود : ۲۷۱
هدف اصلی پژوهش حاضر، با رویکرد توصیفیتحلیلی، بررسی تأثیر «حضور دیگری» بر معنای زندگی در اندیشه مولانا جلالالدین است. مفهوم حضور «دیگری» در آثار و افکار مولانا مشهود است و بارزترین آن در ارتباط با شمس تبریزی و نفوذ او بر دریافت معنایی دیگر از زندگی در نزد خداوندگار دیده میشود. مولانا معتقد است حضور «دیگری» در یافتن و تحقق معنای زندگی، با عشق به خداوند ارتباط وثیق دارد و تنها در ارتباطی عاشقانه با «دیگری» است که اصلیترین «معنای زندگی» تحقق مییابد. درباره «معنای زندگی» نیز مولانا از مرزهای اندیشه طبیعتگرایانه فراتر رفته و قائل به معنایی ورای طبیعت است؛ از همین رو، باید به رویکرد کشف معنا در باور مولانا قائل بود؛ بنابراین، در اندیشه سترگ او، حضور «دیگری» دارای مراتبی از ماده به معنا است؛ به طوری که معنای زندگی از مراتب پایین آغاز میشود و در وصال عاشقانه با «دیگریِ» استعلایی یعنی خداوند به والاترین صورت خویش نائل میآید.
۹۷.

رمزگرایی و نماداندیشی در زبان دینی از دیدگاه ابن عربی و پل تیلیش(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زبان دینی ابن عربی پل تیلیش زبان نمادین رمز وحی شریعت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۹ تعداد دانلود : ۲۶۱
عالمان الهیات مسیحی و اسلامی در طول هزاران سال تلاش کرده اند در برابر جریان های فکری و دینی، تبیینی قابل دفاع از آموزه ها و گزاره های دینی ارائه کنند. این پژوهش با بهره مندی از مقایسه دو سنت مسیحی و اسلامی در تحلیل زبان دینی و با بهره مندی از معنای صحیح روش نماداندیشانه پل تیلیش و رمز گرایانه ابن عربی، در صدد است سهم بسزایی در شناخت واقعیت دین و زبان دینی ایفا کند و پاسخی متناسب به این مسئله دهد که آیا در پرتو هر یک از این دو چارچوب فکری، دیگری را می توان بهتر فهمید و با برقراری مقایسه میان دو چارچوب فکری و نظام معرفتی، الگوی جامع و کلان دیگری ارائه کرد؟ در این زمینه با مفهوم کاوی معنای اصیل و حقیقی نماد، رمز و تأویل به ضرورت نمادگرایی و رمز گرایی در زبان دین دست یافته و مرز و محدوده اصیل و حقیقی تأویل در آنها را به روشنی مشخص ساخت. ظرفیت تنسیق و صورت بندی نوین از عرفان ابن عربی و مواجهه عرفان ابن عربی با پرسش های نوینی از سوی مکتب فکری الهیاتی فلسفی پل تیلیش ، تمهیدی است از برای فحص از دستیابی به پاسخ ابن عربی در این زمینه معرفتی است؛ با دلالت پژوهی و علت کاوی به کار رفتن نمادها و رمزها در زبان دینی، مواجهه متن پژوهانه بهتری با متون مقدس صورت یافته و از پیدایش شبهات پیرامون آنها حذر شود. برای پاسخ به این مسئله، روش پژوهش، مقایسه متوازن مبتنی بر تحلیل منطقی مفاهیم است.
۹۸.

مقایسه و نقد دیدگاه های جان شلنبرگ و پاسکال درباره مسئله اختفای الهی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اختفای الهی عشق الهی جان شلنبرگ پاسکال

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۶ تعداد دانلود : ۱۱۳
نظریه اختفای الهی دیدگاهی است که مدعی است خداوند دلایل کافی برای شناخت خود را در اختیار انسان ها قرار نداده است. از نظر شلنبرگ اختفای الهی اثبات می کند که خدایی وجود ندارد چون اگر وجود داشت دلایل کافی برای شناخت خود را در اختیار انسان ها قرار می داد، در حالی که چنین نکرده است. اما از نظر پاسکال اختفای الهی به دلیل تأثیرات مثبتی که بر باطن انسان ها دارد برای خداباوری لازم و ضروری می باشد. نتایجی که از بررسی های انجام شده در این مقاله و مقایسه دیدگاه های این دو فیلسوف به دست می آید این است که دلایل پاسکال نمی تواند ضرورت اختفای الهی را توجیه کند. در عین حال استدلال شلنبرگ بر مبنای اختفای الهی قابل پاسخگویی توسط خداباوران بوده و نمی تواند الحاد را توجیه کند.
۹۹.

تحلیل انتقادی استدلال اختفاء الهی شلنبرگ از دیدگاه مایکل موری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: برهان اختفاء الهی شلنبرگ تئودیسه اجبار مایکل موری تئودیسه مبتنی بر اختیار تئودیسه مجازات الهی دفاعیه پرورش روح موری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۲ تعداد دانلود : ۱۷۲
پس از طرح برهان اختفای الهی توسط شلنبرگ، بسیاری از متألهان و اندیشمندان با روش های گوناگون به نقد این برهان پرداخته اند. شلنبرگ در استدلال خویش با تمرکز بر صفات خدای ادیان توحیدی به ویژه صفت عشق، پنهان بودن خدا را قرینه ای برای الحاد معرفی می کند و معتقد است خدای عاشق هرگز روا نمی دارد که بندگانش با ناباوری سرزنش ناپذیر دست و پنجه نرم کنند. مایکل موری، با استفاده از تئودیسه مبتنی بر اختیار که در توجیه شرور اخلاقی مطرح شده است در کنار تئودیسه مجازات الهی آگوستینی، تئودیسه ای به نام اجبار را ارائه کرده و با توجه به لزوم پرورش اخلاقی روح، به نقد برهان اختفاء الهی می پردازد. در این تئودیسه، نتیجه آشکارگی خداوند، مخدوش کردن اختیار آزاد انسان به لحاظ اخلاقی، و تحمیل و اجبار بشر برای انتخاب و انجام اعمال اخلاقی، و سلب قابلیت انسان برای پرورش روح است. در این نوشتار، ابتدا به بیان استدلال شلنبرگ درباره خفای الهی پرداخته و سپس نقدهای مایکل موری را بررسی خواهیم کرد.
۱۰۰.

رابطه لذت و معنای زندگی از نگاه ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۲ تعداد دانلود : ۹۵
هدف این پژوهش بررسی معنای زندگی از نظر ارسطو و نقش لذت در رسیدن به آن با روشی توصیفی- تحلیلی است. ارسطو میان اینها ارتباط عمیقی ایجاد می کند و نیک بختی را شرط لازم و کافی معنادار شدن زندگی می داند. معنایی که لذت آن را همراهی می کند و مکمل آن است. ارسطو ابتدا دستیابی به نیک بختی را هدف نهایی معرفی می کند و سپس ارتباط میان لذت و معنای زندگی را بیان می کند. وی راه رسیدن به نیک بختی را فضیلت دانسته و فضایل را به دو دسته عقلانی یا اخلاقی تقسیم می کند. برتری فضایل عقلانی از مختص انسان بودنشان ناشی شده و لذا لذات حاصل از آن ها نیز ناب ترند. پس اولا و بالذات معنای زندگی را باید در آن ها جست. او لذت را شرط لازم و ناکافی برای نیک بختی می داند. بنابراین ما زندگی نمی کنیم برای رسیدن به لذت؛ بلکه زندگی می کنیم برای  رسیدن به نیک بختی نهایی، که در سایه ی آن می توان صاحب برترین لذات شد. بخشی از مباحث او در نفس شناسی به بیان جایگاه عقلِ مفارق و فناناپذیر می پردازد که به نظر می رسد با توجه به این دیدگاه، وی ارتباط میان لذت و معنا را همچنان پس از مرگ پایدار می داند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان