تحول در راهبرد کلان دولت های جمهوری خواه ایالات متحده امریکا در دوره زمانی 1988- 1918(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۲ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
837 - 811
بنیادی ترین جهت گیری در فرهنگ راهبردی ایالات متحده امریکا بین انزواگرایی و بین الملل گرایی در نوسان بوده است و در راهبرد کلان سیاست خارجی دولت های جمهوری خواه در بازه زمانی بین آغاز جنگ جهانی اول تا پایان جنگ سرد تحول بزرگی مشهود است. پاسخ به دو پرسش زیر از اهداف این پژوهش است: 1. چرا و چگونه چنین تحول چشمگیری پیش آمد؟ 2. چگونه تحولات سطح نظام، با عبور از میدان تأثیر حزب جمهوری خواه به تحول در سیاست خارجی دولت های جمهوری خواه منجر شده اند؟ در فرضیه پژوهشی بیان می شود که مهم ترین عامل تأثیرگذار بر میزان بین الملل گرایی نشان دهنده تحول در راهبرد کلان سیاست خارجی دولت های جمهوری خواه، برآورد هزینه-فایده برای امنیت ملی امریکا بوده است. در چارچوب نظریه واقع گرایی نوکلاسیک با رویکردی کیفی، و با بهره گیری از روش تحلیل رویدادهای تاریخی، به بررسی راهبرد کلان دولت های جمهوری خواه در پنج دوره سرنوشت ساز در بازه زمانی 1988-1918، و تبیین فراز و فرودهای ایجادشده در بین الملل گرایی آن در تمایز با دولت های دموکرات، پرداخته می شود. در هریک از این دوره ها، تحولات بین المللی اثرگذار بر منافع ایالات متحده و پدیدآورنده گفتمان ها و کشمکش های حزبی، و بازخورد ایجادشده در سیاست خارجی دولت های جمهوری خواه به دقت بررسی می شوند. دستاورد پژوهش بیانگر آن است که میزان بین الملل گرایی در سیاست خارجی دولت های جمهوری خواه بر اثر عامل سنجش هزینه-فایده برای امنیت ملی، همواره دچار نوسان شده است. به شکل خطی صعودی، این نوسان ها روند تغییر در جهت گیری کلان سیاست خارجی دولت های جمهوری خواه را از انزواگرایی به سوی بین الملل گرایی ستیزه جویانه نشان می دهند.