کاووس حسن لی

کاووس حسن لی

مدرک تحصیلی: استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شیراز

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۷۳ مورد از کل ۷۳ مورد.
۶۵.

بازیابی خاستگاه های تازه از قصه های عامه در شعر «قصه شهر سنگستان» از مهدی اخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ادبیات عامیانه اخوان ثالث قصه شهر سنگستان حیوانات یاری گر غیب گویی پرنده.

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۱۲ تعداد دانلود : ۴۲۰
«قصه شهر سنگستان» از اشعار پرآوازه مهدی اخوان ثالث است. قصه روایت شهریاری است که همه ساکنان شهرش به سنگ بدل شده اند و او در پی راه چاره ای برای نجات آن هاست. از شخصیت های این شعرِ روایی دو کبوترند که از سرگذشت شهریار آگاهند و راه رهایی را به او می نمایانند. در این پژوهش با روش تحلیل محتوا، خاستگاه بن مایه «غیب گویی پرنده» در فرهنگ عامه و ادبیات فارسی (در ۳۷۰ داستان عامیانه و صد منظومه عاشقانه) بررسی شده است. با تأمل در نمونه های مشابه می توان گفت که این بن مایه در سه دسته جای می گیرد: ۱. بازگفتِ سرگذشت قهرمان از زبان پرنده؛ ۲. پی بردن به خاصیت جادویی درخت از زبان پرنده ؛ ۳. تبدیل شدن دختر به پرنده که ساختار دسته اول به شعر اخوان ثالث نزدیک تر است. نمونه هایی مشابه با روایت اخوان ثالث به ویژه در قصه های عامه وجود دارند که می توانند پیشینه ای روشن برای بازپردازی اخوان ثالث در روایت «قصه شهر سنگستان» باشند. با اینکه دو نمونه از این بن مایه در ادبیات رسمی گذشته بازیابی شده، خویشکاری های بن مایه «غیب گویی پرنده» در «قصه شهر سنگستان» با خویشکاری های آن در داستان های عامه همانندی بیشتری دارد و بسامد آن در قصه های عامه بیشتر است. با توجه به تصریح اخوان ثالث بر علاقه اش به استفاده از ادبیات عامه، وام گیری او در بن مایه مدنظر در شعر « قصه شهر سنگستان» که اساس این مقاله است پذیرفتنی تر می شود.
۶۶.

شگردهای اقتدرزدایی از اسکندر در داراب نامه طرسوسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اسکندر اسکندرنامه اقتدارزدایی پوران دخت داراب نامه طرسوسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۸۷ تعداد دانلود : ۶۸۳
اسکندر مقدونی شخصیتی ست که در تاریخ و ادب فارسی نقش آفرینی پررنگی داشته است. او را هم گجستک و ویرانکار می خوانند و هم پادشاهی آرمانی و پیامبری برگزیده. درادبیات عامه نیز اسکندر درقالب قهرمان و پادشاهی کشورگشا و ماجراجو با فر ایزدی و پیامبری با هدف ترویج دین الهی نمود پیدا کرده است. یکی از متون عامیانه ای که بخشی از آن به زندگانی اسکندر اختصاص دارد، داراب نامه ی طرسوسی ست. نکته ی جالب توجه این است که اسکندر در داراب نامه ی طرسوسی، با اسکندر دیگر اسکندرنامه های ادب پارسی، از جمله شاهنامه، شرف نامه، اقبال نامه و اسکندرنامه ی کالیستنس دروغین و ... تفاوتی اساسی دارد. یعنی خبری از آن شاه مقتدر و فرهمند ادب پارسی در داراب نامه ی طرسوسی نیست. پردازنده ی داراب نامه با شگردهای گوناگون تقدس و قدرت را از این پادشاه افسانه ای زدوده است. هدف از این پژوهش نیز بازیابی همین شگردهاست که برای اقتدارزدایی از اسکندر در داراب نامه ی طرسوسی به کار گرفته شده است. در این جستار بازشناسی شخصیت اسکندر در داراب نامه ی طرسوسی در کانون توجه قرار گرفته است تا با روشن شدن تفاوت های شخصیت پردازی طرسوسی، شیوه های اقتدارزدایی از اسکندر بازنمایی شود. نتایج به دست آمده نشان می دهد، طرسوسی ماجراها و حوادث فراوانی را درداستان خود جای داده تا رفته رفته و بر پایه ی پیرنگی پذیرفتنی، اقتدار و فره از اسکندر دور شود. وی همچنین با شخصیت ضعیفی که از اسکندر به نمایش درآورده است و آفرینش شخصیت های مقتدر دیگر از جمله پوران دخت که بر اقتدار اسکندر سایه انداخته اند، تاج و تخت پادشاهی ایران را درجهان داستانی آفریده ی خود، از این غاصب یونانی باز پس گرفته است.
۶۷.

آتشِ تر بازنمود ریاکاری حافظ شیرازی در شگردی متفاوت (یک سخن با دو معنای متضاد)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: حافظ ریاکاری حافظ سخنِ دوپهلو ریا ابهام

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۱۳ تعداد دانلود : ۵۰۴
در معماری واژگان و پیوند هنری کلام، حافظ شیرازی سرآمد سخن سرایان زبان فارسی است. یکی از آشکارترین ویژگی های سخن حافظ تراکم معانی گونا گون در کمترین واژهاست؛ که معمولا از رهگذر شناخته شده ترین آرایه ی سخن او، یعنی ایهام پدید می آید. در باره ی رفتارهای هنری و شگردهای زیبایی-شناسانه ی حافظ و نیز ایهام های شعر او تا کنون بسیار سخن گفته شده است. اما آن چه در این مقاله در کانون توجه قرار گرفته، گونه ای ازابهام هنری ست که از سخنی دوپهلو با معانی ناساز پدید می آید که در کتاب های بلاغی گذشته محتمل الضدین، توجیه یا ذووجهین نامیده اند. مقصود این نوشته، واکاوی واژه های ایهامی با معانی چندگانه نیست، بلکه بازنمایی آن ویژگی از سخن حافظ است که در آن، کلام به گونه ای سامان یافته که می توان دو معنای کاملا متضاد را از آن دریافت. روی آوری به این شیوه از بیان می تواند برآمده از کارکردهای یک جامعه ی استبدادزده باشد. سخنور با این شیوه ی بیانی تلاش می کند از بستن گریزگاه های خود در چنین جامعه ای پیش گیری کند تا شاید راهی به رهایی داشته باشد. اما نمونه های سخن حافظ در این مقاله، نشان می دهد که اگر این گونه از بیان با انگیزه ی اجتماعی هم تولید شده باشد، در ذهن و زبان حافظ کم کم به یک عادت فراگیر تبدیل شده است. سخن دیگر این مقاله، آن است که حافظ هرچند خود همواره با ریا می ستیزد و پنهان کاری را می نکوهد، اما خود او نیز زیر فشارهای اجتماعی ناگزیر می شود پنهان کاری کند و ریا بورزد.
۶۸.

شیوه های محمد حقوقی در نقد و تحلیل شعر معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: محمد حقوقی نقد ادبی زبان و بیان فضا و اندیشه شکل و فرم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۸۷ تعداد دانلود : ۳۴۴
بازخوانی کارنامه ی نقد منتقدان با هدف ارزیابی کیفی و شناسایی ضعف ها و قوت های آن ها، یکی از اقدامات مهم در شناسایی سیر تحول نقد ادبی در ایران است. نگارندان این مقاله با توجه به لزوم چنین نگرشی در حوزه ی پژوهش های ادبی بر آن شدند تا شیوه ی نقد محمد حقوقی، یکی از پیشگامان نامدار نقد نو در ایران را بررسی و ارزیابی کنند. از این رو آثار انتقادی او را به شیوه ی تحلیل محتوا و با رویکرد توصیفی تحلیلی بررسی کرده و به تبیین ویژگی های نقد حقوقی پرداخته اند. بنا بر یافته های این پژوهش، حقوقی در نقدهای خود بیش از هر چیز به ویژگی های صوری و شکل شناختی اثر توجه داشته و عمده ی نقدهای او بر سه رأس «زبان و بیان»، «فضا و اندیشه» و «شکل و ساخت» استوارند که از آن ها می توان با عنوان «مثلث نقد محمد حقوقی» یاد کرد. این گرایش های صورتگرایانه و دلبستگی او به تشکّل و ساخت، شماری از تأویل های او را به سمت تأویل های ظاهرگرا و شیفته وار کشانده و با وجود نزدیک شدن به مرز نقد نو و علمی، در مواردی دچار افراط و تفریط شده و ارزش واقعی اثر ادبی را نشان نمی دهند.
۶۹.

واکاوی عنصر زبان در رمان شبی که جرواسک نخوانَد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: جمشید خانیان جنگ رمان نوجوان شبی که جرواسک نخواند زبان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۲۴ تعداد دانلود : ۴۳۸
شبی که جرواسک نخوانَد، نوشته ی جمشید خانیان، یکی از آثار برجسته در حوزه ی رمان نوجوان است که توجه بسیاری از منتقدان و خوانندگان را برانگیخته است. ازآنجاکه زبان، اصلی ترین ابزار نویسنده برای آفرینش متن ادبی است، در پژوهش پیش ِرو، زبان این رمان در سه سطح واژگانی، نحوی و بلاغی بررسی شده تا ویژگی های بنیادی آن شناسایی شود. از مهم ترین ویژگی های زبانی این رمان می توان به موارد زیر اشاره کرد: فراوانی فعل هایی که بر حرکت دلالت می کنند، دگرگونی ناگهانی ساخت فعل ماضی، چیرگی ویژگی های صرفی زبان معیار بر گونه ی گفتاری آن، فراوانی جمله های کوتاه، جابه جایی ارکان جمله، تکرار برخی جمله ها، آهنگین بودن کلام، تقابل (برجسته ترین آرایه ی اثر)، توصیف و تصویر (پرشمارترین و آشکارترین آرایه)، نمادسازی و اقتباس. درنگ بر این ویژگی ها و جزئیات آن، نشان می دهد که بسیاری از آن ها در ساختار کلی رمان کارکردی مثبت دارند و در پرداخت عناصر گوناگون داستان (موضوع، درون مایه، شخصیت، فضا و...) اثرگذار بوده اند. این ویژگی ها گویای توجه نویسنده به اهمیت زبان در بهبود کیفیت اثر و انتقال بهتر اندیشه است و می تواند یکی از عوامل توجه منتقدان گوناگون به داستانی با موضوع تکراری جنگ و برگزیده شدن این رمان در چندین جشنواره های باشد. واژه های کلیدی: جمشید خانیان، جنگ، رمان نوجوان، شبی که جرواسک نخواند، زبان.
۷۰.

ساختار قدرت در خانواده و بازنمایی آن در قصههای عامیانه فارس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: قصه های عامیانه خانواده قدرت ساختار قدرت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱۷ تعداد دانلود : ۷۵۴
از میان انواع مختلف ادبیات شفاهی، قصه و افسانه به دلیل داشتن درون مایه غنی قابلیت بررسی خاستگاه و جلوه های مردم شناختی، جامعه شناسی، روان شناسی و ... را دارد. برخی جامعه شناسان بر این باورند که دانسته هایشان درباره نهاد خانواده در گذشته ایران بسیار ناچیز است؛ بنابر این داستان به ویژه داستان های عامیانه می تواند روشنگر بخش هایی از زندگی اجتماعی گذشته باشد که از چشم جامعه شناسان دور مانده است. یکی از موضوعات مورد توجه در مطالعات جامعه شناسی در نهاد خانواده، موضوع قدرت است. شناخت شیوه های توزیع قدرت در خانواده در دوره های گذشته نشان دهنده بسیاری از تحولات اجتماعی است. در این مقاله ساختار قدرت، شیوه های اعمال آن و نوع مقاومت در برابر قدرت و همچنین منابع تولید قدرت در روابط خانوادگی در 93 قصه عامیانه به روایت فارس به شیوه تحلیل محتوا بررسی شده است با این هدف که روشن شود ساختار قدرت در خانواده در قصه های عامیانه چگونه است. نتیجه این پژوهش نشان می دهد ساختار قدرت در خانواده سلطه گرایانه و بیشتر از نوع سلطه پدر در ارتباط با فرزند است. در روابط زن و مرد علاوه بر تسلط، ارتباط صمیمی و مشروع دیده می شود که زنان بر اساس ایدئولوژی های سنتی، قدرت مرد را حتی در روابط صمیمی می پذیرند. شیوه های اعمال قدرت بیشتر مجبورسازی، اما نوع مقاومت به ویژه مقاومت دختران در برابر سلطه، فعالانه و مقاومت پسران در ارتباط با پدر به دلایلی منفعلانه است. در میان منابع تولید قدرت در خانواده باور های جنسیتی، منابع اقتصادی- اجتماعی، درایت به ویژه درایت فرزند و حیله بیشترین سهم را دارند.
۷۲.

بررسی جایگاه و نقش زن در نمایش نامه-ی«ندبه» اثر بهرام بیضایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۲ تعداد دانلود : ۲۴۱
نمایش نامه ی «ندبه» از جمله نمایش نامه های بهرام بیضایی است که در آن، نقش زن به گونه ای آشکار، برجسته شده است. رویدادهای این نمایش نامه به سال های انقلاب مشروطه مربوط می شود و به گونه ای تلخ و رقت انگیز، نابسامانی های اجتماعی و فرهنگی ایران را در آن زمان نشان می دهد. با نگاهی گذرا به متن این اثر و بررسی گفتار و رفتار شخصیت های نمایش نامه، موقعیت تاسف بار زن و تحقیر بی وقفه ی او در نظام مردسالار آشکار می شود. اما این تحقیرها و تهدیدها نمی تواند شعله ی آگاهی و چراغ اعتراض زن را به کلی خاموش گرداند. سخن دیگر آن که، نمایش نامه ی ندبه به سادگی تن به تاویل می دهد؛ می توان از سطح ظاهری گذشت و همه ی شخصیت ها، گفت و گوها، کنش و واکنش ها و مکان های این اثر را به گونه ای رمزی، در معنایِ غیر ظاهری آن بازخوانی کرد.  
۷۳.

قصه پردازی هدف مند در فرایند تغییر رفتار شخصیت داستانی در سندبادنامه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سندبادنامه قصه درمانی فرایند تغییر شخصیت داستانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۹ تعداد دانلود : ۲۵۸
بسیاری از داستان های ادب عامه افزون بر کارکرد سرگرمی و لذت بخشی، چونان رسانه ای فراگیر در جهان گذشته نقشی مهم در آموزش نیز داشته اند. آموزش مبنای آگاهی و تغییر است و برخی از این داستان ها با هدف تغییر ساختار فکری و رفتار عملی شخصیت های داستانی پرداخته می شده اند. به سخنی دیگر، این گونه از داستان ها کارکردی درمانی داشته اند. سندبادنامه یکی از داستان های بازمانده از گذشته های دور است که در آن از امکانات روایی برای تغییر شرایط موجود، بهره گرفته شده است. در این مقاله به گونه ای توصیفی و با روشِ تحلیل محتوا این متن بازخوانی شده است تا به این پرسش بنیادی پاسخ داده شود که داستان های درونه ای سندبادنامه چگونه در فرایند معناسازی شخصیت داستان را متحول می کنند؟ و چرا بعضی از روایت ها در این امر، ناموفق اند؟ مجموع شگردهای روایی در این اثر فرایند پیش رونده تغییر کنش شخصیت را نشان می دهند و ذهن پادشاه را تا مرحله خودآگاهی و خودکنترلی هدایت می کنند و او را از تصمیم شتاب زده خود بازمی دارند. گروه ساختارمندِ روایت های درونه ای که از سوی هفت وزیر بیان می شود، به دلیل تعلیق های معناساز، امکان فرایند تغییر ذهن و کنش روایت شنو را فراهم می آورند. قصه های وزیران هم چون حلقه های پیوسته زنجیر، یکدیگر را حمایت می کنند و از وحدت مضمون و ساختار برخوردارند. می توان دلیل آن را در هدفی بلندمدت و برنامه ای مدون دانست که وزیران درپی آنند؛ درصورتی که قصه های کنیزک به دلیل گسیختگی ساختاری و مفهومی و نداشتن انسجام فکری نمی توانند او را نجات دهند. این گسیختگی های موضوعی را می توان به پریشانی و اضطراب روحی او نیز نسبت داد. یکی از عناصر تکرارشونده در بخشی از قصه های عامه نیرنگ و خیانت زنان است که در سندبادنامه نیز به دلیل ماهیت موضوع، این بن مایه تکراری برجسته شده است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان