در دوران معاصر، در برخورد با سنتهاى فرهنگى سه گرایش در میان ایرانیان شایع بوده است: 1. گرایش سنتگرایانه؛ 2. گرایش شبهتجددخواهانه و 3. گرایش تجددخواهانه. گرایش اخیر با استفاده از اصل «میراثبردن انتقادى» به خلق فرهنگ نو چشم دوخته است. در شرایط امروزى تنها تأکید بر آن دسته سنتهاى فرهنگى مجاز است که بتوانند با فرآیند همگرایى فرهنگى جهانى سازگار شوند.
در این مقاله، نویسنده مىکوشد تا به بررسى ماهیت روابط شهروندان و دولتمردان و چگونگى تعامل بین حکومتکنندگان و حکومتشوندگان در حکومتهاى استبدادى و دموکراتیک بپردازد تا با مقایسه این دو نوع حکومت، آفتهاى حکومت استبدادى را بنمایاند.
نویسنده مقاله به بررسى راه درست برخورد با تحولات جدید در عرصه فرهنگ مى پردازد. از دیدگاه ایشان براى تحقق اعتلاى فرهنگى که حاصل برخورد صحیح با تحولات فرهنگى است، باید بر دو مانع بزرگ، یعنى سنت گرایى به معناى سرکوب اندیشه هاى نو و نیز خودباختگى در برابر فرهنگ بیگانه غلبه کرد و به نقد خویش و میراث بردن از مزایاى فرهنگ بیگانه اندیشید. نویسنده در ادامه به بیان روش میراث برى که همانا گفتگوى فرهنگها و تمدنهاست مى پردازد و شرایط آن را برمى شمرد.