زهرا خزاعی

زهرا خزاعی

سمت: عضو هیات علمی گروه فلسفه و کلام دانشگاه قم
مدرک تحصیلی: دكتري فلسفه تطبيقی
رتبه علمی: استاد تمام
پست الکترونیکی: z-khazaei@qom.ac.ir

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۵۲ مورد.
۱.

یگانه انگاری یا دوگانه انگاری هویت شخصی انسانی از نگاه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ارتباط نفس و بدن هویت شخصی یگانه انگاری دوگانه انگاری علامه طباطبایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 303 تعداد دانلود : 858
علامه طباطبایی یکی از فیلسوفان نظریّه پرداز در حکمت متعالیه است که به دیدگاه او درباره نفس، از جمله هویّت شخصی انسان، پرداخته نشده است. در این مقاله به گزارش، تحلیل و نقد دیدگاه علّامه طباطبایی درباره یگانه انگاری یا دوگانه انگاری هویّت شخصی انسانی پرداخته می شود. در این راستا باید به ارتباط میانِ نفس و بدن و تأثیر متقابل آنها بر یکدیگر و هویّت شخصی منتَج از آن پرداخته شود؛ زیرا نکته اساسی در بررسی ارتباطِ میانِ نفس و بدن، ارتباط علّی میانِ آنهاست. به نظر می رسد که قائلان به دیدگاهِ ارتباط علّی میانِ نفس و بدن، از جمله علّامه طباطبایی، باید قائل به دوگانه انگاری میانِ نفس و بدن باشند. امّا با توجّه به مبانی وجودشناختی علّامه طباطبایی و پذیرش حرکت جوهری در نزد علّامه، خلاف فرض اوّلیّه، این نتیجه به دست می آید که نفس و بدن دو مرتبه از یک حقیقتِ مشکِّک و سیّال اند. لذا، از نظر علّامه، با توجّه به مبانی اصالتِ وجودی، هویّت شخصی انسان به صورتِ یک جوهر واحد سیّال خواهد بود. نگاه وجودشناختی علّامه به هویّت شخصی انسان́ شاخصه اصلیِ شاکله بحث و موجب تمایز دیدگاه او از سایر دیدگاه ها درباره نحوه ارتباطِ نفس و بدن در فلسفه ذهن است. در این مقاله روشن خواهد شد که دیدگاه علّامه، با وجود اختلاف عمیق در مبنا، به یگانه انگاری جوهری و دوگانه انگاری ناظر به ویژگی ها نزدیک است.
۲.

اعتماد معرفتی: ماهیت، گستره و کاربردهای آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اعتماد معرفتی خوداعتمادی اعتماد به دیگری گواهی الگوگرایی برهان اجماع عام لیندا زگزبسکی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 199 تعداد دانلود : 635
به رغم اهمیت اعتماد در معرفت شناسی، دربارۀ ماهیت و مسائل آن اتفاق نظر وجود ندارد. برخی آن را نگرشی شناختی و بعضی آن را نگرشی عاطفی تلقی می کنند. تلفیق دو عنصر شناختی و عاطفی، دیدگاه دیگری است که لیندا زگزبسکی برگزیده است. ترکیب دو عنصر باور و احساس به اضافۀ عنصر رفتار و تبیین آن در بستر نظریۀ فضیلت، دیدگاه زگزبسکی را از بقیه متمایز می کند. مقالۀ حاضر با تمرکز بر دیدگاه زگزبسکی، به تحلیل ماهیت، گستره و کاربردهای اعتماد معرفتی پرداخته است. ضمن پذیرش دو گونۀ خوداعتمادی و اعتماد به دیگری، وی التزام خاصی میان این دو برقرار ساخته و دامنة خوداعتمادیِ معرفتی را به عنوان یک ویژگی پیشاتأملی، بنابر اصلِ برابری تا اعتمادِ به دیگران امتداد می دهد. اعتباربخشی به گواهی در توجیه باورها، الگوگرایی و تقریری نو از برهان اجماع عام ازجمله کاربردهای اعتماد معرفتی است که در مقاله به آن پرداخته می شود. با وجود تلاش زگزبسکی برای ارائۀ تبیینی دقیق تر از اعتماد معرفتی و کاربست آن در حوزه های مختلف معرفت شناسی، فلسفۀ دین و فلسفۀ اخلاق، هنوز ابهامات و ضعف هایی در دیدگاه وی وجود دارد که توجیه نقش اعتماد معرفتی را با مشکل مواجه می کند.
۳.

بخت معرفتی و معرفت شناسی ضد بخت از منظر دانکن پریچارد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بخت معرفتی تبیین وجهی جهان های ممکن دانکن پریچارد معرفت شناسی ضد بخت اصل مصونیت قوای شناختی معرفت شناسی فضیلت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 332 تعداد دانلود : 890
بخت معرفتی برای توصیف مواقعی به کار می رود که فرد باور صادقی داشته باشد، اما باور او به طور اتفاقی صادق باشد. تا پیش از گتیه، اعتقاد بر این بود که عنصر توجیه برای داشتن معرفت کافی است، اما او نشان داد که می توان باور صادق موجهی داشت که چون صدق آن به دلیل دخالت بخت بوده، مصداق معرفت نباشد. دانکن پریچارد، فیلسوف تحلیلی معاصر، اخیراً به شکل مبسوط و مدون به تحلیل بخت معرفتی پرداخته است. در مقایسه با دیگر تبیین ها (از جمله تصادف و عدم کنترل)، او تبیین وجهی را در تحلیل های خود ترجیح داده که مبتنی بر دو اصل جهان های ممکن و اصل اهمیت است. بخت معرفتی «تأملی» و «راستین» دو قسم بخت ناسازگار با معرفت هستند که پریچارد به آنها می پردازد؛ دغدغه اصلی او قسم دوم است. پریچارد در تلاش است تا یک نوع معرفت شناسی ضد بخت ارائه کند که از اشکالات گتیه و مانند آن در امان بماند. در نهایت، او معرفت شناسی فضیلت ضد بخت را پیشنهاد می کند، که بر دو اصل مصونیت و قوای شناختی استوار است. در این مقاله، پس از توصیف و تحلیل تبیین وجهی و توضیح نظریه معرفتی ضد بخت پریچارد، به ارزیابی دیدگاه وی خواهیم پرداخت. علاوه بر نقدهایی که بر اصل مصونیت و دیگر مؤلفه های دیدگاه وی وارد شده، ابهام در مفهوم جهان های ممکن و دیگر عناصر نظریه معرفتی او موجب می شود دیدگاهش در وضعیت ممتازی قرار نداشته باشد.
۴.

ارزیابی انتقادی نظریۀ ذهنمندی حیوان از نگاه دکارت، بر اساس فلسفۀ صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ذهن نفس نظریه ماشینی حیوان تجرد مثالی دکارت ملاصدرا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 669 تعداد دانلود : 687
حیات نفسانی مجرد برای حیوانات و برخورداری آنها از توانمندیهای ذهنی، همواره محل تردید و اختلاف میان فلاسفه بوده است. وجود برخی شباهتها میان حیوان و انسان، در عین تمام تفاوتهایی که با هم دارند، ارائه تبیینی دقیق از نحوه حیات حیوانی را دشوار کرده است. دکارت با توجه به اعتقاد به دو جوهر جسمانی و عقلی مجرد برای انسان، با تمسک به سه دلیل: «عدم توانایی کاربست زبان در حیوان»، «نفی خلاقیت»، و «نفی آگاهی از حیوان»، وجود اندیشه و تعقل در حیوان را نفی کرده و فقط حیات جسمانی را برای آن میپذیرد و در نتیجه حیوان را ماشینی پیچیده میداند که فاقد حیات ذهنی است. این نظریه دکارت به «نظریه ماشینی حیوان» موسوم است. اما ملاصدرا با قائل شدن به سه مرتبه مادی، مثالی و عقلی برای عالم، موجودات را متناسب با آن مراتب تحلیل میکند. بر همین اساس، او برای نفوس حیوانی، تجرد مثالی قائل بوده و ذهنمندی در مرتبه حیوانی را بر مبنای آن تبیین مینماید. نظریه ماشینی دکارت و ادله سه گانه آن، براساس مرتبه تجرد مثالی یی که ملاصدرا برای نفوس حیوانی اثبات میکند، رد میشود.
۵.

بررسی تطبیقی رابطه هستی شناسانه حیات و شناخت در دیدگاه افلوطین و صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: افلوطین صدرالمتألهین حیات شناخت رابطه هستی شناسانه عینیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 263 تعداد دانلود : 186
رابطه حیات و شناخت در دیدگاه افلوطین و صدرالمتألهین و تطبیق این دو دیدگاه از آن جهت دارای اهمیت است که پیوند هستی شناختی حیات (life) و شناخت (knowledge) در نگاه دو فیلسوف حکایت از قرابت فکری آنها دارد. «نظر» (contemplation) در نگاه افلوطین نوعی شناخت عام و فراگیر است که تمام مراتب هستی، آن را واجدند. اندیشه یا شناختی که افلوطین آن را عین حیات و زندگی می داند. در دیدگاه ملاصدرا نیز هم علم و ادراک (شناخت) و هم حیات، تابع وجود و بلکه عین وجود است. از این روست که علم و حیات در وجود، وحدت دارند. باور به عینیت وجودی دو صفت حیات و شناخت و بالتبع موجود حیاتمند و شناختمند، اعتقاد به تحویل حیات به شناخت و اشتراک مبانی رابطه هستی شناسانه میان حیات و شناخت -همانندی مبدأ و غایت حیات و شناخت، مشکک بودن حقیقت حیات و شناخت، عامل مشترک حیات و شناخت در طبیعت و حیاتمندی و شناختمندی عالم- در نگاه دو فیلسوف، زمینه را برای تطبیق دو دیدگاه فراهم آورده است. تطبیقی که نتیجه آن، یافتن قرابت های فکریِ دو فیلسوف درباره نوع رابطه حیات و شناخت است.
۶.

اراده باوری مستقیم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اراده باوری مستقیم باور اراده کنترل ارادی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 754 تعداد دانلود : 725
اراده باوری مستقیم مدعی است که همه یا برخی از حالات مربوط به باورهای ما، یعنی شکل دهی، حفظ، توجیه و تعلیق داوری های ما، تحت کنترل ارادی مستقیم ما قرار دارد. پیروان این دیدگاه هر یک بر طبق مبانی فکری خود بر نقش مهم اراده تأکید نموده و به نوعی بر فاعلیت فرد از منظر معرفتی اصرار می ورزند. پژوهش حاضر ضمن تحلیل آرای برخی از معرفت شناسانی که قایل به اراده باوری مستقیم هستند درصدد پاسخ به این سؤال است که آیا باورها و داوری های ما تحت سیطره مستقیم اراده شکل می گیرد؟ ارزیابی اراده باوری مستقیم نشان می دهد که گرچه این رویکرد به خاطر نقش افراطی که برای اراده در شکل گیری همه انواع باورها، تأیید و تعلیق داوری متصور است، چندان موجّه نیست و همین امر باعث شده است که اراده باوری مستقیم، با قرائت عام و جهانی اش به صورت رویکردی قابل قبول برای اغلب معرفت شناسان مطرح نباشد، بااین همه با محدودکردن دایره شمولش، به دلیل سازگاری آن با تجارب شناختاری افراد، درمورد برخی از باورها قابل دفاع است. مقاله حاضر با پذیرش قرائتی با جهان شمولی کمتر، با بررسی آرای برخی اراده باوران مستقیم در عین نفی گستره افراطی اراده، بر نقش و جایگاه معقول آن در موضوع موردبحث تأکید می کند.
۷.

مسأله «من» در نگاه گلن استراوسن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: من خود پدیدارشناسی فیزیکالیسم استمرار طولانی مدت شخصیت عاملیت گلن استراوسن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 229 تعداد دانلود : 105
یکی از مباحث مطرح در فلسفه ذهن بحث از «من» است که فلاسفه با تعابیر مختلف خود، هویت شخصی، نفس و روح از آن یاد کرده اند. نظریات متفاوت فلاسفه درباره هستی و حتی چیستیِ این مفهومِ به نظر ساده و بدیهی، آن را به یک مسئله فلسفی تبدیل نموده است. استراوسن فیلسوفی فیزیکالیست است که با تعبیر«خود» به این مسئله پرداخته است. وی از یک سو قائل به وجود «من تجربی» است؛ اما از سوی دیگر، ویژگی هایی چون استمرار، شخصیت و عاملیت را منکر شده است. درحالی که به نظر می رسد این مؤلفه ها، ویژگی هایی اساسی برای معنای «من» می باشند. نوشتار حاضر با روش تحلیلی-انتقادی سعی می کند از بستر تحلیل مؤلفه های مفهوم «من» مورد نظر استراوسن، به این سؤال بپردازد که وی چگونه با عدم پذیرش این سه ویژگی، وجود «من» را باورکرده است. در این راستا، ابتدا دیدگاه استراوسن درباره ماهیت و وجود «من» تحلیل شده و پس از ارزیابی دیدگاه او این نتیجه حاصل می شود، که حذف این سه ویژگی ناشی از نقاط ضعفی چون اتخاذ مبنای فیزیکالیستی، رویکرد تجربه گرایی و روش پدیدارشناسانه و نگاه ذهنی صر ف به «من»، نیز خلط دو مقام ثبوت و اثبات و ضعف در تبیین ویژگی وحدت درطول زمان است.
۸.

بررسی تحلیلی ایمان از منظر آئودی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 516 تعداد دانلود : 637
روبرت آئودی فیلسوف برجسته معاصر، برای بررسی ماهیت ایمان، انواعی از ایمان را بیان می کند که از جنبه درونی به هم وابسته اند و مؤلفه اصلی همه آنها گزاره های شناختی است. او ضمن پذیرش انواع ایمان، ایمان گزاره ای، نگرشی و جهانی را مبنا قرار می دهد و ایمان را نوعی نگرش مثبت نسبت به صدق گزاره های دینی می داند که با تمایل به باور نسبت به گزاره ها همراه است و عمل را در پی دارد. او همچنین بر ایمان گزاره ای غیراعتقادی تأکید می کند که در آن ایمان، لزوماً مستلزم باور نیست؛ بلکه تنها استعداد باور کردن را دارد و در واقع نوعی اعتماد به گزاره های دینی است. ایمان از منظر آئودی در همه مؤلفه های خود با عقلانیت موردنظر او همخوانی دارد. ایمان در دستگاه معرفتی آئودی، برای توجیه باورهای دینی نقش بسیار مهمی دارد. در واقع، تعهدات دینی شامل باور، ایمان و عمل، درصورتی که عقلانی باشند، سبب موجه بودن باور به خداوند می شوند. پژوهش حاضر، ماهیت ایمان را از نظر آئودی تحلیل می کند، رابطه آن با باور، عقلانیت و عمل را بررسی می کند و در نهایت، به ارزیابی آن می پردازد. دیدگاه آئودی درباره ماهیت ایمان با ایراداتی مواجه است، به ویژه ایمان گزاره ای غیراعتقادی که مورد توجه اوست و در توجیه باورهای دینی بسیار اهمیت دارد، به طوری که می تواند مورد تأیید ادیان الهی و مؤمنان یک دین نباشد؛ با این حال راهی است تا افرادی که اعتقاداتشان به درجه باور نرسیده است، باایمان تلقی شوند.
۹.

منظر اول شخص قوی؛ معیار هویت شخصی از دیدگاه لین رادر بیکر(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 843 تعداد دانلود : 155
فیلسوفان ذهن، براساس رویکردهای گوناگون در مسئله ذهن، درباره هویت شخصی، «شخص» یا «من» معیارهای متفاوتی مطرح کرده اند. یکی از این معیارها داشتن منظر اول شخص است. یکی از طرفداران این  دیدگاه، لین رادر بیکر، فیلسوف فیزیکالیست غیرتقلیل گرا است که در عین حال که هویت انسان را نه نفس مجرد می داند و نه تحویل آن به جنبه های فیزیکی را برمی تابد، داشتن منظر اول شخص قوی را شرط لازم و کافی برای شخص بودن می داند. منظر اول شخص قوی به معنای توانایی درک خود به عنوان خود به صورت اول شخص و بدون استفاده از هر اسم و توصیف یا همان خودآگاهی است که شخص انسان را از دیگر موجودات متمایز می کند. در مقابل، منظر اول شخص ضعیف قرار دارد که ویژه موجوداتی است که علی رغم داشتن آگاهی از ویژگی خوداگاهی بی بهره اند. مقاله حاضر با روش تحلیلی-انتقادی ضمن تحلیل بیکر در باب منظر اول شخص، دیدگاه او را ارزیابی و نقد کرده است. ابهام در ماهیت منظر اول شخص و شخص بودن، فقدان استدلال برای برخی ادعاها و فقدان وضوح در بعضی از پیش شرط ها و پیش فرض های آن از جمله نقدهایی است که مقبولیت و انسجام دیدگاه بیکر را با مشکل مواجه کرده است.
۱۰.

مقایسه نظریه آشنایی راسل و نظریه علم حضوری ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خودآگاهی راسل ملاصدرا علم حضوری نظریه آشنایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 453 تعداد دانلود : 583
نظریه علم حضوری جایگاه ویژه ای را در نظام صدرایی به خود اختصاص داده است. علم حضوری هم یک نظریه در حوزه معرفت شناسی فلسفه صدرا است و هم نظریه ای است برای تبیین خودآگاهی. تأمل بر این نظریه مهم، بی درنگ ما را متوجه ماهیت پیچیده و رازآمیز آن خواهد کرد. نوشتار حاضر بر آن است تا در قالب نگرشی مقایسه ای بین این نظریه و یکی از مهم ترین نظریه های خودآگاهی در فلسفه تحلیلی، یعنی نظریه آشنایی، با زبانی روشن تر یک بازخوانی دقیق و شفاف از آن ارائه کند. نظریه آشنایی راسل در نگاه نخست یکی از شبیه ترین نظریه ها به نظریه صدرا است. ویژگی هایی هم چون شرط حضور، بی واسطگی، خطاناپذیری و از این قبیل، نمونه هایی از همسویی این دو نظریه اند. اما بحث اتحاد عالم و معلوم در نظریه صدرا نقطه جدایی این دو نظریه است و در حقیقت جایی است که ادعای قرابت میان این دو را با چالش جدی مواجه خواهد کرد. در نهایت شاید با قدری تسامح بتوان گفت نظریه راسل تصویری ابتدایی و تکمیل نشده از نظریه صدرا است. ضمن این که باید توجه داشت که فهم این دو نظریه در بستر نظام فلسفی متفاوت این دو فیلسوف- یعنی اصالت وجود صدرا و مبناگرایی معرفتی راسل- ادعای قرابت عمیق بین این دو نظریه را مشکل تر می سازد.
۱۱.

ارزیابی ایراد کانتوری پاتریک گریم به علم مطلق الهی با تکیه بر دیدگاه پلانتینگا و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: علم مطلق قضیه کانتور پاتریک گریم پلانتینگا ملاصدرا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 19 تعداد دانلود : 672
استدلال کانتوری گریم از جمله براهینی است که در مباحث فلسفی اخیر ناسازگاری مفهوم علم مطلق را مورد هدف قرار داده است. گریم با استناد به اصل ریاضی کانتور و بر مبنای تعریف پذیرفته شده علم مطلق، یعنی علم به تمامی گزاره های صادق، وجود عالم مطلق را به دلیل عدم امکان وجود متعلق علم او، یعنی «مجموعه گزاره های صادق»، انکار می نماید. در این زمینه پاسخ های متعددی در دفاع از علم مطلق الهی از سوی متفکران مسیحی معاصر ارائه شده که یکی از مهم ترین آنها خودمتناقض دانستن این استدلال است که پلانتینگا آن را مطرح کرده است. سنت فلسفه اسلامی از جهت تبیین ماهیت علم مطلق با سنت الهیات مسیحی تفاوت مبنایی دارد. اما با توجه به ظرفیت حکمت متعالیه صدرایی، با استناد به مباحثی چون تعریف و ماهیت مجموع و همچنین شرایط تسلسل محال، می توان علاوه بر ابطال فرض استدلال گریم مبنی بر وجود حقایق بیشتری از مجموعه تمام حقایق، امکان علم عالم مطلق به سلسله نامتناهی از مجموعه حقایق را اثبات نمود.
۱۲.

تاملی در ماهیت حکمت(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: حکمت نظری حکمت عملی معرفت نظری معرفت عملی فضیلت عقلی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 765 تعداد دانلود : 930
فیلسوفان به صورت های مختلفی حکمت را تعریف کرده اند. اکثر تعاریف ناظر به معرفت است اما در اینکه هر دو قسم معرفت نظری و عملی را شامل می شود یا محدود به یک قسم است، اتفاق نظر ندارند. تعریف حکمت به فهم یا داشتن باورهای موجه به جای معرفت یا همان باور صادق موجه، از دیگر اختلافات است. در کنار همه این اختلافات، تعریف حکمت به فضیلت، با توجه به اقسام و پیچیدگی هایی که دارد، تعریف حکمت را دشوارتر می کند. گره زدن بحث حکمت با ویژگی های حکیم در ادبیات فلسفی معاصر، با توجه به بحث های گوناگونی که درباره ضرورت هر یک از مولفه های معرفت و عمل شده است، معنای دقیق حکمت را بیشتر در ابهام فرو می برد. مقاله حاضر، ضمن تحلیل تعاریفی که فیلسوفان تحلیلی معاصر از ماهیت حکمت ارائه کرده اند، به تبیین رابطه حکمت با معرفت؛ به عنوان شرط لازم و کافی، شرط لازم نه کافی و نامشروط بودن آن به معرفت، می پردازد و پس از آن حکمت را به عنوان یک فضیلت عقلی و شرط لازم برای دستیابی به معرفت مطرح می کند. پس از ارزیابی، نشان می دهد هر چند از بین حالات مطرح شده، حالت اول با شرایط خاص، بهتر از بقیه می تواند گویای تعریف حکمت باشد، اما حکمت معنایی فراتر از معرفت گزاره ای دارد. در نهایت، بر اهمیت و ضرورت تبیین دقیق تر این پدیده تاکید می شود.
۱۳.

ماهیت و کارکرد فضیلت معرفتی از منظر ارنست سوسا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ارنست سوسا فضیلت معرفتی قوای اعتمادپذیر فضایل منشی فضایل فاعلی معرفت توجیه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 837 تعداد دانلود : 194
مقاله حاضر به تحلیل ماهیت و کارکرد فضیلت معرفتی از منظر ارنست سوسا می پردازد. فضایل در نظام معرفتی سوسا به قوای اعتمادپذیری تعریف می شوند که در تولید، توجیه و تبیین معرفت نقش مبنایی دارند. قوای ادراکی به همراه تعقل، استنتاج و درون نگری از جمله قوای معرفتی اند که در صورت عملکرد صحیح به معرفت می انجامند و ویژگی های درخور بودن، ماهرانه بودن و سالم بودن را بر باور بار می کنند. سوسا اخیراً از فضایل منشی و فاعلی ای نام می برد که هرچند در ایجاد معرفت نقشی دارند، اما باورساز نیستند. حتی فضایل فاعلی نیز به رغم لزوم، تنها حکم سازند نه باورساز. سوسا داشتن منظر معرفتی را عامل تمایز شناخت حیوانی و تأملی می داند و با آنکه سعی می کند تا توضیح دهد هر کدام از فضایل چرا، چگونه و تا چه حد در فرایند تولید و توجیه باور نقش دارند، اما نگاه تنگ او به محدوده و ماهیت فضایل لازم برای ایجاد معرفت، دیدگاه وی را به رغم همه جذابیت هایش با مشکلاتی مواجه می سازد که دربخش پایانی مقاله به آن پرداخته می شود.
۱۴.

رویارویی دنیل دنت و سم هریس در مسئله اراده آزاد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دنیل دنت سم هریس اراده آزاد جبرگرایی خودکنترلی تأمل سازگارگرایی امکان های بدیل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 892 تعداد دانلود : 173
مقاله حاضر در صدد است تا با رویکردی تحلیلی ، اختلاف دیدگاه دنیل دنت و سم هریس - درباره تعارض ارادهٔ آزاد و جبرگرایی - را تبیین و ارزیابی کند؛ هرچند هر دو فیلسوف ، فیزیکالیست تحویل گرا هستند، اما دربارهٔ این مسئله رویکردهای متفاوتی دارند. دنیل دنت ، با حذف شرط امکان های بدیل و با تکیه بر مفاهیم کنترل ، خود کنترلی، و تأمل ، تقریری خاص از مبدأیت فاعل نسبت به عملش ارائه کرده و این گونه ارادهٔ آزاد را تبیین می کند. او به عنوان یک نئوداروینیست ، پدیده های فیزیکی و ذهنی انسان را بر اساس نظریهٔ تحوّل تبیین می کند و در عین پذیرش جبر علّی ، نشان می دهد که چگونه هنوز فاعل می تواند در تصمیمات و اعمالش فاعلیت داشته باشد. در نتیجه، او جبرگرایی را مستلزم اجبار نمی داند. در حالی که سم هریس ، با نگاهی عصب شناسانه و بر پایهٔ آزمایش های لیبت ، ارادهٔ آزاد را توهّم دانسته و به عنوان یک ناسازگارگرای جبرگرا ، به نقد دیدگاه سازگارگرایان   - از جمله دنت   - می پردازد و دنت در مقابل ، از موضع خود دفاع می کند. جستار حاضر پس از تحلیل دیدگاه این دو فیلسوف و تبیین نقد و پاسخ ، به ارزیابی دیدگاه آنها می پردازد. ناسازگاری درونی دیدگاه های این دو فیلسوف ، ناموفق بودن در توجیه عناصر دیدگاهشان و غیر مستدل بودن نقدهای آنها علیه هم ، از جمله مواردی هستند که بر پایهٔ آنها ، هیچ کدام را در دفاع از موضعشان موفق نمی بینیم؛ هرچند دنت - در دفاع از موضعش   - نسبت به هریس، قوی تر ظاهر می شود.
۱۵.

اکراسیا از منظر آلفرد ملی و مقایسه آن با دیدگاه ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اکراسیا ضعف اخلاقی ضعف اراده الفرد ملی ارسطو

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 604 تعداد دانلود : 269
اکراسیا یا ضعف اخلاقی، از نظر ارسطو و بسیاری از معاصرین، از جمله آلفرد ملی، به معنای مخالفت عمدی، آگاهانه و ارادی فاعل با بهترین حکم خویش است که به دلیل ضعف اراده و نداشتن کنترل نفس فاعل رخ می دهد. از منظر ارسطو این پدیده معمولا به دلیل تاثیر پذیرفتن قدرت استدلال یا علم بالقوه عامل اخلاقی از خواسته های امیال  پدید می اید. در اینکه اکراسیا و ضعف اراده دو پدیده اند یا یک پدیده بین فیلسوفان اختلاف نظر وجود دارد. علاوه بر این در باره علت رخداد این پدیده نیز اتفاق نظر وجود ندارد. الفرد ملی اکراسیا را با ضعف اراده  و ارسطو آن را با ضعف اخلاق، مترادف میداند. علاوه بر اینکه هر دو فیلسوف اکراسیا را پدیده ای نفسانی می دانند که منجر به عمل ارادی و اگاهانه فاعل مخالف با بهترین حکم می شود. از دیدگاه هر دو، علت اکراسیا تأثیر افراطی خواسته های بخش احساسی عامل بر بخش استدلالی وی است و راه مقابله با آن را تقویت بخش استدلالی نفس در مقابل بخش احساسی آن می دانند به طوری که برای داشتن قوت اراده، تقویت عامل اخلاقی در سه ساحت معرفتی، عاطفی و رفتاری لازم وضروری است. مقاله حاضر در صدد است تا به روش توصیفی تحلیلی اکراسیا را در حوزه عمل از دیدگاه آلفرد ملی بررسی و آن را با دیدگاه ارسطو مقایسه نماید. در پایان مشخص می شود که علیرغم شباهت های بسیار، این دو در بیان عوامل تحقق اکراسیا کاملا اتفاق نظر ندارند. در نزد ارسطو اکراسیا معلول نقص در عقل عملی و صرفاً در قلمرو افعال هنجاری، و در نزد ملی  معلول ناتوانی در کنترل نفس است و عوامل روانشناختی مانند ترس و تنبلی، استرس، شستشوی ذهنی، ... در آن موثر است وعلاوه بر افعال هنجاری در سایر قلمرو افعال عادی نیز امکان پذیر است.
۱۶.

شانس و مسئولیت اخلاقی در نگاه مایکل جِی.زیمرمن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مایکل جِی.زیمرمن شانس اخلاقی مسئولیت اخلاقی اختیار یا اراده آزاد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 964 تعداد دانلود : 834
پژوهشِ حاضر به تحلیل و ارزیابی دیدگاه مایکل جِی.زیمرمن درباره رابطه شانس اخلاقی و مسئولیت اخلاقی می پردازد. این رابطه در فلسفه اخلاق از دو جنبه مفهومی و موضوعی مطرح می شود. به لحاظِ مفهومی، شانس اخلاقی، قضاوت اخلاقی انسان ها درباره یکدیگر را مبتنی بر اعمال غیراختیاری و شانسی دانسته است؛ درحالی که مسئولیت اخلاقی، این قضاوت را مبتنی بر اعمال مختارانه می داند ؛ اما به لحاظ موضوعی، بحث شانس اخلاقی با معضلی روبه روست که مشکل دیرینه تعارض جبرگرایی با اراده آزاد و مسئولیت اخلاقی را فرامی گیرد و فراتر از آن نیز می رود . زیمرمن از فیلسوفان بنام و نادری است که با پذیرش اختیار درمعنای داشتن اراده و خواست در عمل و ابتکار اختلاف بین درجه و دامنه مسئولیت اخلاقی، شانس اخلاقی را انکار و از مسئولیت اخلاقی دفاع می کند . او همچنین مدعی است که دو معضل شانس اخلاقی و مسئولیت اخلاقی را حل کرده است. این پژوهش، پس از اشاره به معنا و رابطه مسئولیت و شانس اخلاقی، دیدگاه زیمرمن را درباره مسئولیت اخلاقی و اختیار و نفی شانس اخلاقی توضیح می دهد . درنهایت، ارزیابی این دیدگاه نشان خواهد داد که باوجود نوآوری های زیمرمن، افراط او در دفاع از مسئولیت اخلاقی، پذیرفتن دیدگاه وی را دشوار کرده است.
۱۷.

اثبات امکان تنگناهای اخلاقی با تکیه بر برهان از منظر تجربه عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تنگناهای اخلاقی خطای اخلاقی ناگزیر رنج اخلاقی اخلاق فضیلت دلایل عمل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 755 تعداد دانلود : 594
تنگناهای اخلاقی (Moral Dilemmas )، موقعیتهایی هستند که در آنها فاعل با دو گزینه متعارض روبرو است که نمیتواند بر اساس هر دو عمل کند. کسانی که از وجود چنین موقعیتهایی طرفداری میکنند، معتقدند فاعل در این موقعیتها ناگزیر است مرتکب خطای اخلاقی (Moral Wrongdoing ) شود و اگر هر کدام از گزینهها را برگزیند، با احساسات منفی از قبیل احساس گناه (guilt) ، افسوس (Regret) و پشیمانی (remorse) مواجه خواهد شد. مخالفان تنگناها علیه وجود چنین موقعیتهایی استدلال کردهاند و معتقدند این موقعیتها، انسجام نظریه اخلاقی را زیر سؤال میبرند. آنها ادعا میکنند که نظریه اخلاقی خوب باید بتواند در هر موقعیتی برای فاعل راهنمای عمل (action guiding) باشد و نباید دستورات متعارض صادر کند؛ در حالی که تنگناهای اخلاقی، مثال نقضی برای راهنمای عمل بودن نظریههای اخلاقی هستند. مدافعان تنگناها که عمدتاً در چارچوب اخلاق فضیلتی استدلال میکنند، مدعیاند که نظریه اخلاق فضیلت، درعینحال که میتواند منسجم و راهنمای عمل باشد، تبیین مناسبی هم برای تنگناهای اخلاقی فراهم میآورد.
۱۸.

ارزیابی یا هدایت عمل؟ راهی برای تمایز عمل درست از فضیلت مندانه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اخلاق فضیلتِ فاعل واجد شرایط عمل درست عمل فضیلت مندانه هدایت عمل ارزیابی عمل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 364 تعداد دانلود : 534
بر اساس بازتقریری از اخلاق فضیلت، عمل، درست است، تنها اگر چیزی باشد که فاعل فضیلت مند در این شرایط انجام خواهد داد. از جمله ایرادهای معناشناختی که براین دیدگاه وارد شده، ایراد «درست اما غیر فضیلت مندانه» است که بر اساس آن، خطاست که عمل درست را براساس فعل فاعل فضیلت مند تبیین کنیم، زیرا گاهی فرد غیرفضیلت مند در شرایطی است که فاعل فضیلت مند هرگز در آن شرایط قرارنخواهد گرفت. در پژوهش حاضر، ابتدا به تحلیل این مشکل پرداخته و نشان خواهیم داد که ایراد مزبور ناشی از خلط حوزه تعیین وظایف و ارائه هدایت عملی، با محدوده ارزیابی افعال است، درنتیجه در مقام «هدایت عمل»، عمل درست است، اگر و تنها اگر، چیزی باشد که فاعل فضیلت مند در این شرایط تصمیم می گیرد، هرچند در مقام «ارزیابی عمل»، این تصمیم ممکن است «قابل تحسین» نباشد. بدین ترتیب مواردی وجود دارد که فاعل «باید» عملی را انجام دهد، اما درعین حال نمی توان عمل او را «درست»، به معنای «فضیلت مندانه» و «قابل تحسین» دانست. در پایان به ارائه راه حل های کاربردی تری برای رفع این مشکل خواهیم پرداخت.
۱۹.

Agency and Virtues(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: Agency Action moral virtue epistemic virtue the principle of “Ought Implies Can”

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 892 تعداد دانلود : 534
In the philosophy of action, agency manifests the capacity of the agent to act. An agent is one who acts voluntarily, consciously and intentionally. This article studies the relationship between virtues and agency to learn to what extent agency is conceptually and metaphysically dependent on moral or epistemic virtues; whether virtue is a necessary condition for action and agency, besides the belief, desire and intention? Or are virtues necessary merely for the moral or epistemic character of the agent and not his agency? If virtues are constructive elements of personal identity, can we say that virtues are necessary for action and agency? If we accept that virtues play a role in agency, the principle of “Ought Implies Can” makes us face a new challenge; which we will discuss. After explaining the concept of action and agency, I will study the relationship between agency and virtues in the field of ethics and epistemology. Ultimately, I conclude that not only in theories of virtue but also in other ethical theories, virtue is independently necessary for the actualization of agency; even if, conceptually, there might not be any relation between the two. In many cases, virtue can also have a crucial role in prudential agency.
۲۰.

خودآگاهی و تبیین استنتاج گرایانه کسام از آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خودآگاهی کسام استنتاج گرایی بیگانگی بویل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 572 تعداد دانلود : 359
فیلسوفان در پاسخ به این سؤال که چگونه حالات ذهنی خودمان را می دانیم، تبیین های متعددی ارایه کرده اند.کسام در پاسخ به این سؤال، نظریه استنتاج گرایی را مطرح کرده است. به اعتقاد او بر خلاف آنچه شهوداً احساس می کنیم، هیچ نوع دسترسی بیواسطه به حالات ذهنی خود نداریم؛ بلکه ما بر اساس یک سری شواهد بیرونی و درونی، و از طریق فرایند استنتاج، حالات ذهنی مان را می شناسیم. بویل این تبیین را تبیین خوبی برای خودآگاهی نمی داند. او معتقد است تبیین استنتاجی از خودآگاهی به گونه ای است که گویا ما از حالات ذهنی خودمان بیگانه ایم . کسام هم در مقابل، اشکال بویل را نمی پذیرد. در این مقاله نشان خواهیم داد که اولاً کسام مقصود بویل از مفهوم بیگانگی را به درستی درنیافته است و اگر مقصود او را دریابد، وجود آن را در استنتاج گرایی گریزناپذیر خواهد یافت. ثانیاً اگر کسام در پی پذیرش این مسیله ادعای خود را محدودتر کند و استنتاج گرایی را تبیینی برای همه انواع خودآگاهی معرفی نکند، مسیله بیگانگی، حیات استنتاج- گرایی را، به عنوان تبیینی خوب برای طیف قابل توجهی از مصداق های خودآگاهی، به خطر نخواهد انداخت.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان