حسین بازرگانی

حسین بازرگانی

مدرک تحصیلی: دکترای مدیریت تولید و عملیات، دانشگاه تهران
رتبه علمی: استادیار دانشگاه جامع امام حسین (ع)
پست الکترونیکی: bazargani@ihu.ac.ir

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۷ مورد از کل ۷ مورد.
۱.

ساختاردهی سیستمی عوامل مؤثر بر چابکی در فرآیندهای کسب و کار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مدیریت فرآیندهای کسب وکار چابکی تحقیق در عملیات نرم مدل سازی ساختاری تفسیری فرآیند رتبه بندی تفسیری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱ تعداد دانلود : ۸
مقدمه و اهداف: امروزه سازمان ها تغییرات و بحران های پیچیده و غیرقابل پیش بینی را پیرامون خود تجربه می کنند. در این شرایط به منظور دستیابی به نوآوری و شرایط بهینه در محیط های پیچیده، رفتن به سمت راه حل های منعطف و چابک ضروری به نظر می رسد که یکی از زمینه های بهبود این مسئله در رابطه با مفهوم مدیریت فرآیندهای کسب وکار، پرداختن به حوزه چابکی فرایندهای کسب وکار و در شرایط پیچیده و پویا است. در این راستا هدف اصلی این مطالعه، ساختاردهی سیستمی به مسئله چابکی در فرآیندهای کسب وکار است که یکی از مهم ترین الزامات آن، استفاده از رویکردهای تحقیق در عملیات نرم در راستای ساختاردهی سیستمی به مسئله است.روش ها: در این پژوهش ابتدا با استفاده از گام های تکنیک فراترکیب و سپس به کمک ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته، 18 نفر از خبرگان که از استادان دانشگاه و صاحب نظران فعال در حوزه مدیریت فرآیندها و همچنین افرادی که دارای سوابق تجربی در حوزه های مرتبط با بهبود نظامات و فرآیندهای کاری در سازمان های مختلف بودند، انتخاب شدند که انتخاب آن ها از طریق روش غیرتصادفی هدفمند و به روش گلوله برفی صورت گرفت. در گام بعدی پژوهش برای تبیین الگوی ارتباطات مدیریت فرآیندهای سازمانی چابک از رویکرد مدل سازی ساختاری تفسیری (ISM) استفاده شده که با ابزار پرسشنامه داده های مرتبط جمع آوری شدند. درنهایت داده های مده از طریق پرسشنامه به روش فرآیند رتبه بندی تفسیری (IRP) مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند.یافته ها: مبتنی بر پاسخ به سؤال های مطرح شده در این پژوهش، ابتدا پس از طی مراحل فراترکیب و تکمیل داده های موردنیاز از طریق تعامل با خبرگان، چارچوبی کلی از تعداد 17 متغیر اصلی به دست آمد. مؤلفه های چارچوب اصلی پیشنهادی شامل فرهنگ متناسب، رهبری فرایندها، حاکمیت فرایند، نیروی انسانی شایسته، زیرساخت فناوری و ساختار سازمان به عنوان عوامل توانمندسازهای سیستم، قابلیت استراتژی سازی مبتنی بر بداهه، پایداری خلاق، قابلیت سازگاری پویا، قدرت یادگیرندگی سازمانی و درک و شناخت محیطی به عنوان قابلیت ها و توانمندی های سیستم، کنترل و پایش مستمر فرایندها، مدیریت کیفیت فرایند، یکپارچه سازی مدیریت دانش با فرایندهای سازمان و کارآمدسازی اجزای چرخه عمر مدیریت فرایند به عنوان کنش ها و اقدامات اساسی و درنهایت ارتقای شاخص های کمّی و کیفی به عنوان پیامد سیستم هستند. در ادامه با توجه به چارچوب مفهومی ISM شاخص های توانمندساز و توانمندی در قالب چهار سطح طبقه بندی شدند. در گام بعدی از طریق فرآیند رتبه بندی تفسیری، شاخص ها اولویت بندی شدند. با توجه به یافته های به دست آمده از پژوهش و بر اساس ISM مؤلفه ی زیرساخت فناوری، به عنوان یک توانمندساز مهم در بالاترین سطح در نظر گرفته شد. طبق این تحلیل، فناوری اطلاعات با نفوذی که بر همه متغیرها از جمله فرهنگ فرآیندی، نیروی انسانی و ساختار متناسب سازمان دارد، باعث تقویت روحیه یادگیری و تحول، کار گروهی و مشارکتی در سازمان و ایجاد زمینه رشد مستمر کارکنان را فراهم می آورد؛ همچنین با توجه به یافته های فرایند رتبه بندی تفسیری، رهبری فرآیندها در اولویت اول قرار گرفت.نتیجه گیری: نتایج نشان داد زیرساخت فناوری اطلاعات به عنوان متغیر مهمی در درون سیستم چابکی فرایندهای کسب وکار باید مدنظر قرار گیرد. از طرفی با توجه به متغیرهای عملکردی برون سیستمی مورد انتظار از پیاده سازی سیستم چابکی در مدیریت فرآیندها، مؤلفه رهبری فرآیندها بر اساس تمامی متغیرهای عملکردی مورد انتظار (به جز کسب مزیت رقابتی) بر توانمندساز زیرساخت فناوری تسلط دارد؛ بنابراین سازمان هایی که خواهان چابک سازی در سیستم مدیریت فرآیندهای خود هستند، باید در مرتبه اول به ویژگی های رهبری در فرآیندها توجه داشته باشند. پس از آن، نتایج نشان داد که درک و شناخت محیطی، نیروی انسانی آگاه و شایسته، بُعد یادگیرندگی سازمان، ساختارهای اقتضایی و متناسب، حاکمیت، استراتژی سازی مبتنی بر بداهه، زیرساخت فناوری، سازگاری پویا، فرهنگ و پایداری خلاق به ترتیب در اولویت های بعدی باید مدنظر قرار گیرند.
۲.

چارچوبی برای مدیریت فرایندهای کاری چابک مبتنی بر مفهوم "لبه ی آشوب"(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: چابکی مدیریت فرایندهای کسب و کار مدیریت فرایندهای چابک لبه ی آشوب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۵ تعداد دانلود : ۱۱۵
هدف از این مطالعه ارائه ی مدلی جامع از چابک سازی مدیریت فرایندهای کسب و کار با بهره گیری از مفهوم "لبه ی آشوب" در سازمان می باشد که از طریق ابزار مصاحبه با 18 نفر از خبرگان، تلاش گردید اجزا مؤثر در چارچوب مدیریت فرایندهای سازمانی چابک شناسایی شود تا به وسیله ی آن بتوان در یک محیط پیچیده به منظور رسیدن به چابکی در مدیریت فرایندها، تعادل بین نظم درونی مدیریت فرایندها و بی نظمی ناشی از پویایی محیطی حفظ شود. پس از تحلیل یافته ها و استخراج کدهای اولیه(273 کد باز)، محوری(17 کد) و 5 کد گزینشی با ضریب پایایی به میزان 7/77، مدل مفهومی که از پارادایم استراوی و کوربین الگوبرداری شد، ترسیم گردید. یافته های پژوهش نشان داد که شرایط علی مدل شامل: فرهنگ متناسب، حکمرانی فرایند، نیروی انسانی شایسته، زیرساخت فناوری و درک و شناخت محیطی، عوامل مداخله گر شامل: کنترل و پایش مستمر فرایندها، رهبری، بسترها مشتمل بر استراتژی سازی مبتنی بر بداهه، ساختار و سازمان، پایداری خلاق در مرز آشوب، سازگاری پویا، یادگیرندگی سازمانی و راهبردهای مورد نیاز در مدل، مدیریت کیفیت فرایندها یکپارچگی مدیریت دانش با فرایندهای سازمان وکارآمدسازی اجزای چرخه ی عمر را در برمی گیرند که در نهایت بکارگیری آن ها، ارتقا و بهبود شاخص های عملکردی کمی و کیفی را بدنبال خواهند داشت.
۳.

چابک سازی مدیریت فرایندهای سازمانی مبتنی بر تئوری سیستم های انطباقی پیچیده(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مدیریت فرایندهای سازمانی چابکی سیستم های پیچیده انطباقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۴ تعداد دانلود : ۱۱۳
هدف: امروزه بسیاری از سازمان ها به این نتیجه دست پیدا کرده اند که در دنیای واقعی، پیاده سازی سیستم مدیریت فرایندهای سازمانی، بیشتر آن ها را به سمت ساختارهای رسمی برده است و در واقع، توان واکنش مؤثر و چابک به تغییرات را به ویژه در نظام های پیچیده کاهش داده و حتی، اجرای آن را با اختلال مواجه کرده است. در این راستا، هدف اصلی پژوهش پیش رو، ارائه چارچوبی از چابک سازی مدیریت فرایندهای سازمانی با بهره گیری از مفاهیم نظریه «سیستم های پیچیده انطباقی» در سازمان است. روش: برای دستیابی به هدف یاد شده، در گام نخست، از طریق ابزار مصاحبه با ۱۸ نفر از خبرگان، تلاش شد که اجزای مؤثر در چارچوب مدیریت فرایندهای سازمانی چابک شناسایی شود تا از این طریق بتوان انطباق پذیری و چابکی سیستم مدیریت فرایندهای سازمانی را بهبود بخشید. در گام دوم پژوهش، به منظور تبیین ارتباطات سیستمی مدیریت فرایندهای سازمانی چابک، از رویکرد مدل سازی ساختاری تفسیری (ISM) استفاده شد. یافته ها: پس از تحلیل یافته ها و استخراج کدهای اولیه از متن مصاحبه ها، در گام نخست، داده ها در چهار مقوله کلی آمادگی و زیرساخت های اولیه، پاسخ گویی، یادگیری و رشد شاخص های عملکردی با ضریب پایایی به میزان ۷/۷۷ دسته بندی شدند. در مرحله بعدی، از طریق تکنیک مدل سازی ساختاری تفسیری، سطح بندی و ارتباطات درون سیستمی تعیین شد. بر اساس یافته های پژوهش، مؤلفه های چارچوب پیشنهادی عبارت اند از: ۱. آمادگی: شامل فرهنگ متناسب، حاکمیت فرایند، نیروی انسانی شایسته، زیرساخت فناوری و ساختار سازمان؛ ۲. پاسخ گویی: مشتمل بر مؤلفه های استراتژی سازی مبتنی بر بداهه، پایداری خلاق، سازگاری پویا و رهبری فرایندها؛ ۳. یادگیری: متشکل از یادگیرندگی سازمانی و درک و شناخت محیطی؛ ۴. رشد و بهبود شاخص های عملکردی: شامل شاخص های کمی و کیفی. همچنین با توجه به چارچوب مفهومی ISM این متغیرها در قالب چهار سطح طبقه بندی شدند. نتیجه گیری: بر اساس نتایج، زیرساخت فناوری اطلاعات، مهم ترین مؤلفه در چابکی مدیریت فرایندهای کسب وکار شناخته شد. همچنین بر اساس تحلیل های صورت گرفته، قدرت نفوذ و وابستگی در طبقه چهار، یعنی مستقل قرار گرفت. در واقع، تقویت زیرساخت فناوری می تواند با نفوذ در فرهنگ فرایندمحوری، نیروی انسانی و ساختار متناسب سازمان، باعث شود که روحیه یادگیری و تحول و کار تیمی و مشارکتی در سازمان تقویت شود و بستری برای رشد مستمر کارکنان فراهم آید که در نهایت، پیامدهایی همچون مزیت رقابتی، سودآوری، ایجاد ارزش برای جامعه و... را به دنبال دارد. افزون بر این، در میان متغیرهای مربوطه در بالاترین سطح (سطح ۴) دو مؤلفه قابلیت تولید استراتژی مبتنی بر بداهه و همچنین، قابلیت حفظ و نگهداری سازمان در لبه بی نظمی (پایداری خلاق) در طبقه متغیرهای وابسته قرار گرفت که اصلاح متغیرهای هدف یا نتیجه در سیستم نام گذاری شد. با توجه به نتایج، ادعا می شود که در صورت توجه به سایر مؤلفه های سیستم، می توان انتظار داشت که سازمان ها به این دو قابلیت مهم با ذکر ویژگی هایی که از این دو بیان شد، دست پیدا کنند و بتوانند در محیط های پیچیده و پویا به نحو مقتضی اثرگذار باشند.
۴.

الگوسازی بعد دانشی در نظام نوآوری با رویکرد فراترکیب و دیماتل خاکستری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بعد دانشی نظام نوآوری دیماتل خاکستری فراترکیب مدیریت دانش نظام نوآوری یادگیری و پژوهش

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۲ تعداد دانلود : ۱۶۰
پژوهش حاضر به بررسی مدل ها و ادبیات علمی حول نقش دانش در نظام نوآوری به استخراج مدلی از بعد دانشی نظام نوآوری جهت ارائه در یک سازمان نظامی پرداخته و نحوه تعاملات بین اجزای مدل را کشف می نماید. پارادایم تحقیق تفسیری، با رویکرد کاربردی و توسعه ای، با استراتژی قیاسی- استقرائی و روش آمیخته شکل گرفته است. جمع آوری داده های پژوهش بصورت کتابخانه ای و میدانی و روش نمونه گیری بصورت نظری بود. جامعه آماری این پژوهش در بخش کیفی مقالات علمی موجود در پایگاه های پژوهشی بودند و به صورت تمام شمار مورد بازبینی قرار گرفتند. در بخش کمی نیز جامعه آماری شامل خبرگان حوزه نوآوری و تحصیلکردگان دانشگاهی بودند. در این پژوهش ابزار گرداوری داده شامل بررسی اسناد و مدارک و همینطور ماتریس ورودی روش دیماتل در قالب پرسشنامه مورد استفاده قرار گرفتند. جامعه پژوهش در بخش کیفی شامل اسناد علمی مشخص با روش نمونه گیری نظری مورد بازبینی قرار گرفت. همینطور در بخش کمی جامعه پژوهش خبرگان این حوزه با روش نمونه گیری هدفمند مورد توجه قرار گرفتند. در این پژوهش با استفاده از رویکرد فراترکیب مبتنی بر رویکرد باروسو و ساندلوفسکی که شامل هفت گام اساسی است و کنکاش پژوهش های گذشته که با توجه به معیارهای ورودی شامل مقالات علمی با درجه مشخص و بعد از سال 2000 میلادی ، مفاهیم استخراج شده و در نهایت اجزای بعد دانشی نظام نوآوری شناسایی شدند. این اجزا که پس از غربالگری منابع، از 48 منبع گرداوری گردیدند، در قالب 84 کد استخراج گردید که در بطن ده مضمون اساسی جای دهی شدند. این مضامین در قالب مقولات سه گانه پژوهش، یادگیری و مدیریت دانش بعد دانشی نظام نوآوری را شکل دادند. مدل استخراج یافته طی یک پرسشنامه توسط 10 نفر از خبرگان یک سازمان نظامی مورد نظر قرار گرفته و بومی شد. در ادامه با استفاده از روش دیماتل به بررسی نحوه اتصال اجزا و بررسی کنش های متقابل بین آن ها در بین خبرگان یک سازمان نظامی پرداخته شد. اعتبار پژوهش در بخش کیفی با روش حیاتی و کاپای کوهن و در بخش کمی با مراجعه به خبرگان مورد تایید قرار گرفت. نتایج نشان داد که دو متغیر "مقدمات یادگیری" و "صیانت از دانش" به عنوان عواملی که بیشترین میزان مجموع اثرگذاری و اثر پذیری را دارا هستند( به ترتیب با مقادیر 2.0841 و 1.5240) در مجموعه عوامل به عنوان بازیگران مهمی شناخته می شوند. همچنین دو متغیر "مقدمات یادگیری" و " آموزش" دارای بیشترین مقدار تاثیر گذاری خالص(کسر میزان اثرگذاری از اثر پذیری) در مجموعه این عوامل، به ترتیب با مقادیر 0.9726 و 0.2763، را دارا بودند. از این رو این دو عامل به عنوان بیشترین تحریک کننده مجموعه عوامل به شمار آمده و نیاز است در طرحریزی ها مورد توجه قرار گرفته شوند.
۵.

طراحی الگوی سازمان دهی نهادهای انقلابی در حکمرانی اسلامی (تحلیل کیفی اندیشه های رهبر معظم انقلاب اسلامی؛ مطالعه موردی نیروهای مسلح)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۷۹ تعداد دانلود : ۱۸۴
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، تجارب مختلفی در ایجاد و راه اندازی تشکل ها و سازمان ها و نهادهای بومی برآمده از انقلاب، مثل نیروهای مسلح انقلاب اسلامی، کمیته امداد امام خمینی، بنیاد مستضعفین، جهاد سازندگی و... شکل گرفت. با گسترش مجموعه ها، نهادها، سازمان ها و تشکل های انقلابی، رفته رفته این سؤال به وجود آمد که کدام مدل از سازوکارهای حرکت های جمعی سازمان دهی شده، در حکمرانی اسلامی مورد نیاز است و این حرکت چگونه است؟ این تحقیق، در صدد پاسخگویی به این سؤال و به صورت کیفی و توسعه ای است و از روش تحلیل مضمون برای تحلیل بیانات مقام معظم رهبری استفاده شده است. به منظور دستیابی به الگوی سازمان دهی نهادهای انقلابی مبتنی بر اندیشه های رهبر معظم انقلاب اسلامی، پیام ها، بیانات و دستورات معظم له تا آذرماه 1400 مطالعه و بررسی شد. ابتدا کلیه احکام انتصابات مسئولین و همچنین احکام تشکیل نهادهای انقلابی در زمان زمامداری رهبر معظم انقلاب مطالعه شد، سپس جستجوی کلیدواژه ای «نهاد انقلابی»، «سازمان دهی»، «ساختار» در بیانات معظم له، از طریق جستار در دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مدظله) مطالعه و کدگذاری شد. در مرحله آخر، به منظور تمرکز بر الگوی سازمان دهی نهاد انقلابی نیروهای مسلح انقلاب اسلامی در اندیشه های معظم له، کلیه بیانات و پیام های رهبر معظم انقلاب در جمع پاسداران، بسیجیان و نیروهای مسلح در زمان رهبری ایشان مطالعه و بررسی شد. نتایج تحقیق نشان داد که سازمان دهی نهادهای انقلابی در اندیشه معظم له شامل پنج بعد اساسی شاکله ظاهری (بعد تحولی سازمان دهی)، شاکله معنوی (بعد ثابت سازمان دهی)، نظم انقلابی (سازوکار ثابت و تحول)، روح انقلابی (تعیین نسبت با انقلاب) و مدیر جهادی به عنوان موتور پیشران سازمان دهی نهاد انقلابی است.
۶.

ارائه مدل برنامه ریزى ریاضى دوهدفه براى ارزیابى کارایى و تخصیص بودجه در شرایط ابهام (مورد مطالعه: شرکت هاى وابسته به یک سازمان نظامى)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مدل ریاضى روش پرومته ارزیابى کارایى تخصیص بودجه شبیه سازى مونت کارلو استوار فازى

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۰ تعداد دانلود : ۱۸۱
زمینه و هد ف: مسئله ارزیابى کارایى واحد ها و همچنین تخصیص بود جه د ر بسیارى از شرکت ها به ویژه شرکت هاى بزرگ و ماد ر – تخصصى (هلد ینگ)، د اراى چالش هایى است. هد ف از این پژوهش تخصیص بود جه براساس عملکرد هر واحد است.  روش: این پژوهش ازنظر هد ف، کاربرد ى و ازنظر اجرا، توصیفى - تحلیلى است که به روش پیمایشى انجام شد . د ر این پژوهش براى شناسایى معیارهاى ارزیابى کارایى، پرسشنامه محقق ساخته بین خبرگان مورد مطالعه توزیع شد . جامعه آمارى پژوهش شرکت هاى وابسته به یک سازمان نظامى هستند . براى مونت » 5 و براى تعیین وزن معیارها، از شبیه سازى « پرومته » به د ست آورد ن کارایى هر واحد ، از پرسشنامه استفاد ه شد . سپس به منظور تخصیص بود جه به واحد ها، یک مد ل ریاضى د وهد فه ارائه شد . ،« کارلو یافته ها: پس از تغییر سطح برش آلفا و به د ست آورد ن مقاد یر توابع هد ف د ر سطوح برش مختلف مشاهد ه شد که هرچه مقد ار آلفا بیشتر مى شود ، مقد ار بهینه تابع هد ف نیز افزایش مى یابد . ازطرفى چون تمام توابع هد ف بیشینه سازى هستند بنابراین مى توان نتیجه گرفت که با افزایش مقد ار آلفا باتوجه به این که میزان خطر تصمیم گیرى بالاتر رفته و بازه میزان بود جه د رد سترس بیشتر شد ه است، د رنتیجه مد ل، مقد ار تابع هد ف بهترى را به د ست آورد ه است. نتایج: اضافه کرد ن محد ود یت هاى روش خد ماتى با روش روباست فازى د ر پنج سطح برش آلفا، نتایج مربوط به هر سطح از برش، به د ست آمد . این امکان د ر این روش براى تصمیم گیرند ه وجود د ارد که باتوجه به شرایط و سطح خطر مطلوب، سطح برش مد نظر خود را انتخاب کرد ه و مقاد یر بهینه متغیرها شامل طرح هاى انتخابى، بود جه تخصیص یافته و سرمایه خارجى استفاد ه شد ه را به د ست آورد .
۷.

بررسی تأثیر مزاج های چهارگانه طب اسلامی بر سبک رهبری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: رفتار سبک رهبری طب اسلامی مزاج

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۳۳ تعداد دانلود : ۷۵۲
در این پژوهش، اثرگذاری مزاج های بلغم، صفرا، سودا و دم، بر سبک های رهبری تحول گرا، تبادل گرا و عدم مداخله که متأثر از ویژگی های رفتاری افراد است، مورد مطالعه قرار گرفت. بنگاه های مستقر در پارک علم وفناوری شهر پردیس، به عنوان جامعه آماری درنظر گرفته شده و 462 نفر، درقالب 80 شرکت و در دو بخش کارمندان و مدیران، به عنوان حجم نمونه، مطالعه شدند. مدل پژوهش ازطریق نرم افزار اسمارت پی ال اس تحلیل شد. براساس یافته های پژوهش، مزاج های صفرا و سودا بر سبک رهبری تحول گرا مؤثرند که البته اثرگذاری این دو مزاج دارای تفاوت معنی دار است و  شدت اثرگذاری مزاج صفراوی بیشتر از مزاج سوداست. از سوی دیگر، مزاج های سودا و دم، بر سبک رهبری تبادل گرا اثرگذارند. اثرگذاری این دو مزاج نیز دارای تفاوت معنی دار بوده و شدت اثرگذاری مزاج سوداوی، بیشتر از مزاج دم است. همچنین، مزاج های بلغم، سودا و دم، بر سبک رهبری عدم مداخله مؤثرند و نیز دارای تفاوت معنی دار در اثرگذاری بوده و به ترتیب، مزاج های بلغم، دم و سودا، دارای بیشترین اثرگذاری هستند. بنابر نتایج حاصل، تحول در فرایند گزینش مدیران و سنجش مزاج آنها جهت انتصاب مناسب در جایگاه های مدیریتی باتوجه به ویژگی های مزاجی، بسیار ضروری است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان