مریم صمدیه

مریم صمدیه

مدرک تحصیلی: دانشجوی دکتری فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه بین المللی امام خمینی(ره)، قزوین، ایران.

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۶ مورد از کل ۱۶ مورد.
۱.

نقد کتاب "دیگر دوستی مؤثر: رساندن بیشترین خیر چگونه فهم ما را از زندگی اخلاقی تغییر می دهد"(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پیتر سینگر دیگردوستی مؤثر نوع دوستی فیلانثروپیا اخلاق عملی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۲ تعداد دانلود : ۱۵۸
کتاب دیگردوستی مؤثر، کمک به دیگری را هم در حوزه مبانی نظری و هم در حوزه مبانی عملی مورد توجه قرار داده است. در واقع کمک به دیگری شامل کمک به انسان های دیگر، حیوانات، محیط زیست و هر چیزی است که سبب بهبود شرایط انسان ها و جهان می شود و پرداختن به این موضوع سابقه ای به قدمت وجود انسان دارد. کتاب دیگردوستی مؤثر، توسط پیتر سینگر از متفکران معاصر در حوزه اخلاق عملی نگاشته شده و شامل چهار بخش و پانزده فصل است. کتاب به شیوه بسیار مناسب و البته مؤثر و کاربردی در زمینه کمک به دیگران سخن گفته است و در این زمینه در حوزه خود کم نظیر است؛ اما مهم ترین نقطه ضعف کتاب، عدم توجه به نقش سازمان های جهانی در پیشگیری از جنگ و ... است که این امر خود می تواند نقش مؤثر و بلکه اساسی در زمینه دیگردوستی ایفا نماید.
۲.

امکان فقری و رابطه آن با تربیت نفس در دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ملاصدرا تربیت نفس سعادت امکان فقری درک تعلق وجودی درک علت وجودی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۸ تعداد دانلود : ۶۰
این مقاله می کوشد با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی و مطالعه و بررسی متون ملاصدرا نشان دهد که درک انسان از امکان فقری و تعلق وجودی خویش به خدا می تواند در تربیت نفس انسان مفید و مؤثر واقع شود؛ چرا که از نظر ملاصدرا قوام ممکن به واجب و قوام نفس به عقل و قوام عقل به باری تعالی است. مطابق نظر ملاصدرا وجود مساوق با خیر و سعادت است؛ اما در عین حال وجودات به واسطه کمال و نقص از هم متفاوت هستند؛ از این رو، هرچه وجود تمام تر باشد، سعادت او بیشتر است. وی معتقد است که وجود هر چیزی در نزد خویش لذت بخش است و اگر وجود سبب و مقومش نیز برایش حاصل باشد، لذت بخش تر خواهد بود؛ چرا که آن هم وجود او و کمال وجودی اوست. بنابراین اگر انسان بتواند به درجه ای برسد که خود را متعلق محض و عین ربط و تعلق به خداوند ببیند و امکان فقری خویش را درک نماید، می تواند به کمال وجودی خویش (که هدف تربیت نفس است) دست یابد. افزون بر این، درک علت و تعلق به آن سبب می شود تا انسان وجود خویش و ارتباط با علت وجودی خویش را دریابد و خود را نزد علت خویش حاضر و ناظر ببیند (چرا که معلول مجرد همواره نزد علت مجرد خویش حاضر است) و توجه به علت و حضور او می تواند زمینه های تربیتی را در انسان فراهم کند.
۳.

تبیین اظهارنظر دوگانه ی ابن سینا در مورد رابطه ی حکمت عملی با شریعت و مقایسه ی آن با دیدگاه شهید مطهری

کلید واژه ها: ابن سینا شهید مطهری حکمت عملی شریعت عقل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۳ تعداد دانلود : ۵۱
پژوهش حاضر می کوشد با روش توصیفی-تحلیلی، متون ابن سینا و شهیدمطهری را در مورد رابطه ی حکمت عملی و شریعت مورد بررسی تطبیقی قرار دهد. بطورکلی آراء دو متفکر در دو حوزه مبدأ و منشأ حکمت عملی و تایید احکام حکمت عملی و شریعت توسط همدیگر و یا تعارض آن دو قابلیت بررسی و ارزیابی دارد. ابن سینا در خصوص مبدأ و منشأ حکمت عملی اظهارنظر دوگانه ای را اتخاذ کرده است. وی از یکسو در مباحث علم النفس به جایگاه عقل در حکمت عملی اشاره و آن را برگرفته از قوه نظری عقل انسان معرفی می نماید و از سوی دیگر در رساله ی عیونالحکمه برخلاف سایر آثار خویش، شریعت را مقسم و مبدأ هر سه قسم حکمت عملی و تعیین کننده حدود آن بیان می کند؛ اما تحلیل مبانی فلسفی ابن سینا بیانگر این امر است که ایشان حکمت عملی را برگرفته از قوه نظری عقل انسان می داند. شهیدمطهری نیز معتقد است که حکمت عملی برگرفته از خرد انسان است واینکه خداوند به امور ناپسند دستور نمی دهد؛ به خاطر آن است که آن ها در ذات خود زشت هستند. علاوه بر این، هردو متفکر معتقدند که احکام حکمت عملی و شریعت نمی توانند مخالف هم باشند؛ چراکه هردو هدف واحدی(رساندن انسان به سعادت و کمال وجودی) را دنبال می کنند.
۴.

تحلیلی از معراج پیامبر گرامی اسلام (ص) بر اساس مبانی فلسفی ابن سینا و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: معراج جسم عقلی جسم مثالی جسم عنصری ابن سینا ملاصدرا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۴ تعداد دانلود : ۲۱۴
از نظر ابن سینا و ملاصدرا، معراج پیامبر(ص) واقعیت داشته و انکارکنندگان آن در زمره کافران و گمراه شدگان از صراط مستقیم هستند. ابن سینا معتقد است معراج پیامبر(ص) جسمانی نبوده، چراکه جسم در یک لحظه نمیتواند مسافت بسیار زیاد را طی کند، بلکه عقلی و روحانی بوده است. ببیان دیگر، چون مسیر عروج پیامبر(ص) عوالم مجرده بوده است، نمیتوان این سیر را سیری جسمانی دانست. اما ملاصدرا با صراحت از جسمانی بودن کیفیت حضور پیامبر در معراج سخن میگوید. او قائل به جسمانی بودن حضور پیامبر در سیر آسمانی و همچنین جسمانی بودن اموری است که برای ایشان در شب معراج رخ داده است؛ البته جسمانی بودن آنها متناسب با عوالمی است که حضرت در آنها سیر کرده اند. ملاصدرا برای انسان قائل به سه نوع جسم است: عقلی، مثالی و عنصری. او سیر زمینی را از سنخ جسم عنصری و سیر آسمانی را از سنخ جسم مثالی و همچنین جسم عقلی میداند و معتقد است حضرت، متناسب با عوالمی که سیر میکردند، لباس جسمانیت به تن مینمودند. در این مقاله، مسئله کیفیت حضور پیامبر در شب معراج و امور اخروی یی که برای ایشان در آن شب اتفاق افتاد، با روش توصیفی تحلیلی و بر اساس دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا بررسی و تحلیل میشود.
۵.

تحلیل و واکاوی جایگاه بعد عملی وجود انسان در دیدگاه فارابی و علامه محمدتقی جعفری تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فارابی علامه محمدتقی جعفری بعد عملی وجود انسان مدینه فاضله حیات معقول عمل صالح

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۶ تعداد دانلود : ۷۵
بعد عملی وجود انسان مرتبط با اعمال و افعال وی است؛ اعمال و افعالی که شکل دهندۀ شخصیت وی هستند و با هدایت حکمت عملی می توانند به عملی حکیمانه مبدل شوند و سبب سعادت انسان گردند. یافته های تحقیق که مبتنی بر روش توصیفی و تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانه ای صورت گرفته نشان می دهد که فارابی توجه خاصی به بعد عملی وجود انسان در دیدگاه خویش در حوزۀ مدینۀ فاضله داشته است؛ به طوری که عمل اهالی مدینه در کنار معرفت از جمله مؤلفه هایی است که سبب فاضله شدن مدینه می شوند و در صورتی که اهالی مدینه معرفت داشته باشند؛ اما در عمل آن ها ضعف وجود داشته باشد، چنین مدینه ای فاضله نخواهد بود و به تعبیر خود فارابی، مدینۀ فاسقه است؛ یعنی مدینه ای که اهالی آن به خداوند و نیکی ها اعتقاد و شناخت دارند؛ اما در عمل پایبند به شناخت خویش نیستند. همین طور بررسی آثار علامه محمدتقی جعفری نشان می دهد که ایشان عمل را مؤلفۀ اصلی بعد از آگاهی و معرفت برای رسیدن به حیات معقول مطرح می کند و حتی معتقد است معقول بودن حیات معقول صرفا به وسیله عقل نظری نیست بلکه شامل عقل نظری وعقل عملی تواما است. بررسی دیدگاه دو متفکر نشان می دهد که هر دو به عمل حکیمانه به عنوان مؤلفۀ اصلی توجه دارند و به نقش آن در زندگی فردی و اجتماعی اذعان می کنند.
۶.

تحلیل و واکاوی مفهوم بولئسیس یا میل عقلانی در دیدگاه ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۱۵۷ تعداد دانلود : ۸۹
اُرکسیس یا میل در دیدگاه ارسطو، به میل عقلانی و میل غیرعقلانی تقسیم می شود. میل عقلانی شامل بولئسیس و میل غیرعقلانی شامل اپیسومیا (میل شهوانی) و تومُس (میل احساسی) است. بررسی آراء ارسطو نشان می دهد که میل عقلانی از جهات مختلفی با سایر امیال متفاوت است. اول اینکه میل عقلانی در مقایسه با میل شهوانی و میل احساسی، به بخش عقلانی نفس تعلق دارد و از این رو تنها اختصاص به انسان دارد و حال آنکه میل شهوانی و میل احساسی در حیوانات نیز وجود دارند. دوم اینکه میل عقلانی به اهدافی مربوط می شود که از طریق سنجش عقلانی محقق می شوند و چنین اهدافی از نظر فاعل، به جای اینکه صرفا خوشایند و لذت بخش باشند، خوب هستند. سوم اینکه میل عقلانی با شناسایی حقیقت سروکار دارد و هم چنین برخلاف میل شهوانی و میل احساسی، میلی آینده محور است. در نهایت ویژگی برجسته ی میل عقلانی، مبدأ بودن آن برای افعال اخلاقی است؛ چراکه موضوع میل عقلانی، هدفی عقلانی است؛ چیزی که حیوانات از آن بی بهره هستند.
۷.

مختصات منطقی و کلامی آیه ی 22 سوره ی انبیاء (لو کان فیهما آلهه الا الله لفسدتا)

تعداد بازدید : ۱۸۱ تعداد دانلود : ۱۲۴
بی تردید از سازه های مهم و اساسی در انتقال مفاهیم دینی، کلامی و فلسفی بکارگیری متدها و روشهایی است که با رویکرد نو و جدید عرضه گردد. در این راستا مطالعات بین رشته ای و میان رشته ای می تواند در حوزه های مختلف علوم؛ در عرصه نوآوری ها برای مخاطبان و اهل معرفت با تنوع و دقت و سنجه بیشتر مورد پذیرش واقع شود. چنان که می دانیم منطق جدید یا نمادین یکی از روشهایی است که توانست زبان کیفی را به زبان کمی نزدیک کرده و کج تابی های زبان طبیعی را حل کند. با عنایت به نکته مذکور، در مقاله ی حاضر سعی کرده ایم با رویکرد منطقی به تحلیل آیه ی 22 سوره انبیاء در باب وحدانیت خداوند(علاوه بر فصاحت و بلاغت که خود بیانگر سنجه منطقی است)پرداخته شود و محذورات عقلی و منطقی فرض تعدد خدایان با رویکرد کلامی و منطقی تبیین و مطلوب(وحدانیت خداوند) با عنایت به تحلیل محتوایی و تحلیل ساختاری آیه که با صورت برهان خلف بوده و ناارزی بودن دو گزاره را نشان می دهد( و یک نمونه درست ساخت منطقی و بر اساس اصل تناقض( B& B ) ، اشاره گردد.
۸.

نقش حکومت و تربیت در تبیین شکاف میان معرفت و فعل اخلاقی در آراء و اندیشه های فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۳۶ تعداد دانلود : ۱۱۵
آراء و اندیشه های فارابی در تبیین شکاف میان معرفت و فعل اخلاقی، با بررسی نقش مدینه فاضله نمایان می شود. از نظر فارابی، وظیفه حکومت و مدینه فاضله، ایجاد زمینه مناسب برای عادت ها و سنت های فاضله در شهرها و بین امت هاست که از طریق تعلیم و تربیت امکان پذیر می شود. در واقع در دیدگاه فارابی مدینه و حکومت می تواند شرایط تربیت صحیح و به تبع آن زمینه بروز و ظهور رفتارهای اخلاقی پسندیده گردد و آن زمانی است که مدینه از نوع فاضله آن باشد؛ اما در عین حال مدینه می تواند زمینه ساز شکاف میان معرفت و فعل اخلاقی گردد و آن زمانی است که مدینه از نوع فاسقه باشد. مدینه فاسقه، مدینه ای است که اهالی آن به همه آراء و عقاید اهالی مدینه فاضله باور دارند؛ اما به آن عمل نمی کنند و افعال و کردارشان شبیه افعال و کردار اهالی مدینه جاهلیه است. علت این امر را می توان در تربیت اهالی مدینه فاسقه و چگونگی حکومت آن جستجو کرد. در واقع تربیت، اساس شکل گیری رفتارهای اخلاقی اعم از پسندیده و ناپسند است. البته بایستی به این نکته اشاره شود که فارابی در عین حال به نقش عادت، لذت، ضعف اراده و ضعف در سنجش نیز در ایجاد شکاف میان معرفت و فعل اخلاقی اشاره می کند.
۹.

بررسی و تبیین جایگاه «دیگری» در مواجهه با بیماری کرونا

تعداد بازدید : ۱۱۸ تعداد دانلود : ۸۴
با توجه به ماهیت انسان، ارتباط با «دیگری» برای وی اجتناب ناپذیر است و نمی توان از وجود «دیگری» و ارتباط با او چشم پوشی کرد. مسأله کرونا از دو جهت یعنی اثبات وجود «دیگری» و تأیید دیگرگروی می تواند مورد توجه قرار گیرد. از یک سو بیماری کرونا، وجود «دیگری» را اثبات می کند؛ چراکه «دیگری»، از آن جهت که می تواند سبب آسیب یا منفعت برای انسان باشد امری واقعی است و نمی توان وجود آن را انکار کرد. از سوی دیگر بدون وجود «دیگری»، اخلاق معنای واقعی خود را از دست می دهد؛ چرا که مفاهیم اخلاقی از جمله مفاهیمی هستند که در رابطه ی انسان با «دیگری» معنا و واقعیت پیدا می کنند. لازم به ذکر است که در بعد اخلاقی زمانی که از «دیگری» صحبت می شود ممکن است درک «دیگری» و توجه به او فراروی ما قرار گیرد و یا اینکه ممکن است نقطه مقابل آن یعنی خودخواهی، خودگروی و حتی گریز از «دیگری» مطرح شود. آنچه در مسأله کرونا آشکار می شود در اولویت اول اثبات وجود «دیگری» و در وهله ی بعد؛ درک «دیگری»، توجه به «دیگری» و در نهایت عشق به «دیگری» است.
۱۰.

جایگاه هستی شناسی و ارزش شناسی توخه یا بخت در دیدگاه ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: ارسطو توخه بخت یا شانس علت بالعرض غایت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۸ تعداد دانلود : ۱۲۲
بررسی و تحلیل آثار ارسطو نشان می دهد که مباحث وی در مورد توخه یا بخت، در دو حوزه هستی شناسی و ارزش شناسی قابل بررسی و ارزیابی است. وی در حوزه هستی شناسی به وجود بخت به عنوان علتی بالعرض معترف شده است؛ علتی بالعرض برای واقعه ای که از روی انتخابِ مبتنی بر تفکر و برای مقصودی روی می دهد. ارسطو هم چنین ویژگی ها و خصوصیاتی را برای بخت بیان نموده است و معتقد است امور حاصل از بخت، موضوع قصد و تعقل می باشند و از عواملی سر می زنند که دارای افعال ارادی هستند. وی در عین حال بخت را به عنوان امری ضدقاعده، ناپایدار، دارای علل نامعین و بدون غایت معرفی کرده است. تحلیل و بررسی آراء ارسطو بیانگر تناقض هایی آشکار و غیر قابل تردید در گفتار وی است؛ از جمله اینکه بخت بر اساس انتخابِ مبتنی بر تفکر روی می دهد و دارای مقصودی است و در عین حال غایت ندارد و یا اینکه بخت موضوع قصد و تعقل است و در عین حال علل آن نامعین است. وی حتی در حوزه ی افعال مربوط به تخنه و سعادت انسان نیز وجود بخت را پذیرفته است؛ اما از لحاظ ارزش شناسی برای آن اعتبار ارزشی قائل نیست و آن را علتی بالعرض و مؤخر از طبیعت و عقل بیان نموده و حتی معتقد است که برای آن علمی وجود ندارد. علاوه بر این در حوزه افعال مربوط به سعادت انسان نیز آن را فاقد اعتبار ارزشی بیان نموده است.
۱۱.

تفسیر هایدگر از فرونسیس در کتاب سوفیست افلاطون با نگاهی به کتاب هستی و زمان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هایدگر سوفیست افلاطون فرونسیس دازاین وجود اگزیستانسیال هستی و زمان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۴۹ تعداد دانلود : ۳۴۹
هایدگر در کتاب سوفیست افلاطون، به تفسیر کتاب ششم اخلاق نیکوماخوس ارسطو و به ویژه مبحث فرونسیس پرداخته است. وی در این کتاب به پنج نحوه ی کشف و گشودگی دازاین یعنی اپیستمه، تخنه، سوفیا، نوس و فرونسیس می پردازد. وی «اپیستمه و سوفیا» را از سنخ نحوه ی معرفتی و «فرونسیس و تخنه» را از سنخ نحوه ی حساب گر نفس دازاین دانسته است. در واقع هایدگر پنج فضیلت عقلانی ارسطو را به عنوان نحوه های کشف و گشودگی دازاین معرفی می کند. وی سوفیا را به عنوان بالاترین نحوه ی معرفتی و فرونسیس را به عنوان بالاترین نحوه ی حساب گر دانسته است. لازم به ذکر است که هایدگر در نهایت فرونسیس را به جهت توجه در عمل به عنوان بالاترین نحوه ی کشف و گشودگی دازاین معرفی نموده است. از سوی دیگر در کتاب هستی و زمان در مباحث مربوط به دازاین و بویژه مناسبات دازاین با دازاین های دیگر، می توان به فرونسیس به عنوان نحوه ای از وجود دازاین پی برد. در واقع نحوه ی وجود اگزیستانسیال دازاین همان نحوه وجود فرونتیک است. نکته قابل توجه در نوشتار حاضر این است که هایدگر در کتاب سوفیست افلاطون همان تفسیری را از فرونسیس ارائه داده که در کتاب هستی و زمان وی قابل برداشت است. در واقع هایدگر برای بیان فرونسیس به وجود اگزیستانسیال دازاین اشاره و در نهایت نحوه رفتار اصیل را در عمل بر اساس ندای وجدان دانسته است؛ همان چیزی که در سوفیست افلاطون به عنوان وجدان فراموش نشدنی تعبیه شده است.
۱۲.

Mulla Sadra on the Relation of Sharia and Practical Philosophy(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: Mulla Sadra Practical wisdom Sharia soul happiness

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۷ تعداد دانلود : ۳۲۷
To explain Mulla Sadra’s viewpoint of the relationship of practical wisdom and Sharia, one needs to turn to the explanation of human soul and its perfection (happiness). It should be mentioned that the nature of practical wisdom and its principles are specified based on the definition that is offered of happiness. According to Mulla Sadra, true happiness lies in human soul’s acquisition of rational truths and becoming a subject to the divine forms and the highest possible state for it is understanding divine presence; this is considered to be the ultimate goal of Sharia and divine laws. In fact, Mulla Sadra introduces practical wisdom to be part of Sharia and this is why Sharia and practical wisdom are thought by him to be pursuing the same objective. Generally speaking, relationship of Sharia and practical wisdom is envisaged as an extension of the “mode of absolute generality and specificity”; because according to Mulla Sadra, practical wisdom, as the act of teaching the method of advancement of the stations and stage of God-wayfaring and path of servitude, is part of Sharia. One may seek for the cause of this in the richness of Islamic doctrines in the domain of practical wisdom and explanation of its patterns in religion and Sharia; however, richness of Islamic doctrines and Sharia does not make us needless of the explanation and presentation of effective solutions for application of practical wisdom. This is in fact exactly what Mulla Sadra has neglected in this area.     
۱۳.

تفسیر هایدگر از فرونسیس و رابطه آن با آگاثون (ایده خیر)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هایدگر فرونسیس آگاثون ایده خیر آلثیا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۰ تعداد دانلود : ۳۹۸
در دیدگاه هایدگر، آلثیا مقوله ای است که به واسطه آن می توان به رابطه بین فرونسیس و آگاثون پی برد؛ چرا که هایدگر آلثیا را در معنای یونانی آن یعنی کشف و گشودگی و نه صدق و مطابقت با واقع به کار برده است. با پذیرش آلثیا به عنوان کشف و گشودگی از دو جهت رابطه فرونسیس و آگاثون امکان پذیر می شود. اول اینکه فرونسیس از نظر هایدگر به عنوان نحوه ای از کشف و گشودگی یا به تعبیر دقیق تر نحوه ای از وجود دازاین است که مرتبط با پراکسیس و عمل است و دازاین را به سوی بهترین عمل یعنی نحوه وجود اگزیستانسیال رهنمون می شود و آگاثون نیز منبع آلثیا یعنی منبع کشف و گشودگی و هم چنین منشأ وجود و حتی خود وجود است. دوم اینکه هایدگر تعالی موجود در آگاثون را نه به موجودی فراتر از زمان و مکان یعنی خداوند بلکه به خود دازاین نسبت می دهد؛ به این معنا که آگاثون شامل وجود و توانایی های موجود در خود دازاین است و تعالی دازاین نیز در گذشتن از وضعیت موجود و یا به تعبیری گذشتن از نحوه وجود اگزیستانسیل و رسیدن به نحوه وجود اگزیستانسیال است و این امر با پشت سر گذاشتن عادت ها و رسیدن به کشف و گشودگی امکان پذیر می شود. از این رو آگاثون ملاک برای رفتارهای دازاین است؛ همان چیزی که هایدگر در بحث از فرونسیس به ندای وجدان تعبیه کرده و آن را ملاک برای عمل فرونتیک دانسته است؛ ندایی که از جانب خود دازاین است و او را دعوت می کند تا به نحوه وجود اگزیستانسیال برسد و بتواند خویشتن را به عنوان دازاین بشناسد و بر اساس آن عمل کند.
۱۴.

وجود مطلق ملاصدرا و حل تعارض میان دو فرقه مشبهه و منزهه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: وجود مطلق مشبهه منزهه ملاصدرا نفس تشکیک وجود

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹۰ تعداد دانلود : ۵۴۶
حل تعارض کلامی میان دو فرقه مشبهه و منزهه، از دستاوردهای وجود مطلق دانستن خداوند از سوی ملاصدرا و در بحث از صفات خداوند است. مشبهه معتقد است خداوند همانند انسان ها دارای اعضا و جوارح است درحالی که منزهه واجب تعالی را بری و منزه از چنین صفاتی می داند. ملاصدرا تعارض این دو دیدگاه را با توسل به «نفس» و «وجود مطلق» دانستن خداوند حل کرده است. بر اساس دیدگاه وی، خداوند وجود مطلقی است که در عین بساطت، چنان در تمامی مراتب و درجات وجود جاری و ساری است که خللی به بساطت و وجود صرف بودنش وارد نمی سازد. او نفس را مثال خداوند می داند که در عین هم نشینی با ماده، از خواص آن منزه است. در این مقاله، پس از بیان دیدگاه های دو فرقه مشبهه و منزهه، به دیدگاه ملاصدرا به عنوان راه برون رفت از تعارض میان دیدگاه این دو فرقه پرداخته شده است.
۱۵.

مقایسه فرونسیس در اندیشه های هایدگر و ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)

کلید واژه ها: هایدگر ملاصدرا فرونسیس حکمت عملی وجود اصیل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۳۸ تعداد دانلود : ۶۳۰
فرونسیس از دو حیث هستی و ماهیت آن در اندیشه های هایدگر و ملاصدرا قابل مقایسه است. هایدگر از حیث هستی -شناختی قائل به برتری فرونسیس بر تمامی انحاء کشف و گشودگی دازاین همچون اپیستمه، تخنه و سوفیاست؛ اما ملاصدرا به تأسی از دیدگاه ارسطو، سوفیا را به عنوان امکان اصیل انسان معرفی و قائل به برتری سوفیا بر تمامی علوم و حتی فرونسیس شده است. از سویی دیگر ملاصدرا با اینکه صراحتاً از برتری سوفیا سخن می گوید اما در متن مباحث خویش به وحدت سوفیا و فرونسیس جهت وصول به سعادت قائل می شود. علاوه بر این، آراء دو فیلسوف در حوزه موضوع، فاعل، غایت و ماهیت فرونسیس قابل مقایسه است. ملاصدرا به تأسی از ارسطو موضوع فرونسیس را نفس انسانی و کمال آن دانسته است. در حالی که هایدگر موضوع آن را وجود دازاین می داند. این نحوه تفکر درباره موضوع؛ فاعل، غایت و ماهیت فرونسیس را تحت الشعاع قرار می دهد؛ بطوری که هایدگر فرونسیس را نحوه ای از وجود دازاین و ملاصدرا نحوه ای از معرفت می داند. با وجود این هر دو فیلسوف غایت فرونسیس را رسیدن انسان به وجود اصیل معرفی می کنند؛ این در حالی است که تعریف دو فیلسوف از وجود اصیل با توجه به مبانی متفاوتی که اتخاد کرده اند کاملاً متفاوت است. وجود اصیل در ملاصدرا با توجه به مبدأ و معاد، معنا و مفهوم می یابد حال آنکه در وجود اصیل هایدگری به هیج وجه به مبدأ و معاد توجه نشده و به جای آن اموری همچون خویشتن یابی، تیمارداشت و توجه به مرگ مورد توجه قرار گرفته است.
۱۶.

ارسطو و فرونسیس (حکمت عملی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ارسطو فرونسیس حکمت عملی فضایل عقلانی سنجش عقلانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۲ تعداد دانلود : ۲۱۳
ارسطو نخستین فیلسوفی است که به صورت مفصل و مستقل مبحث فرونسیس یا حکمت عملی را در مرکز توجهخویش قرار داده و بدان پرداخته است. وی فرونسیس را از جمله فضایل عقلانی می دانست که لازمه رسیدن به سعادت برای هر فرد و جامعه ای محسوب می شود. ارسطو در بیان جایگاه هستی شناختی فرونسیس آن را به جهت توجه به عمل متمایز از سایر فضایل عقلانی همچون اپیستمه، تخنه، عقل شهودی و سوفیا دانسته است. از نظر وی اپیستمه، عقل شهودی و سوفیا با تئوری سروکار دارند، در حالی که فرونسیس با پراکسیس و عمل سروکار دارد. وی هم چنین فرونسیس را متفاوت از تخنه دانسته است در حالی که در تخنه نیز همچون فرونسیس با عمل سروکار داریم؛ اما عمل در تخنه از نوع پوئسیس و ساختن است حال آنکه فرونسیس به عنوان یک نوع معرفت جامع و کاربردی نه تنها اعمال زندگی روزمره را تعیین می کند بلکه معرفت در فرونسیس هم چنین به عنوان هدایت گر و محاسبه گر نیز عمل می کند. افزون بر این عملی که در فرونسیس مدنظر است شامل مؤلفه های متعددی همچون درک غایت، میل، سنجش و انتخاب عقلانی است. وی معتقد است که فرونسیس می تواند چهارچوب های ارزشمندی برای راهنمایی زندگی انسان ارائه دهد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان