عبدالله صلواتی

عبدالله صلواتی

مدرک تحصیلی: استادیار دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۷۳ مورد.
۱.

بررسی رأی ابن سینا و خواجه نصیرالدین توسی در «علم و غایت قوای طبیعی»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ابن سینا خواجه نصیرالدین توسی قوای طبیعی علم فاعل های طبیعی غایت قوای طبیعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱ تعداد دانلود : ۴۹
فخررازی در شرح خود بر اشارات مسئله علم و غایت داشتن قوای طبیعی را مورد اشکال قرار می دهد. خواجه نصیر الدین توسی در پاسخ به او دو نکته ذکر می کند. اول) غایت مقتضای ذات طبیعت است. دوم) قوای طبیعی شعورٌ مایی دارند. یافته های ما در این تحقیق نشان می دهد به کار بردن تعبیر شعورٌ ما برای قوای طبیعی در حکمت مشا اختصاص به خواجه نصیر دارد و در آثار ابن سینا یافت نمی شود. درباره پاسخ های این دو فیلسوف به مسئله علم و غایت قوای طبیعی نیز می توان گفت ابن سینا در مسئله علم و غایت قوای طبیعی سخن واحدی ندارد. او در الهیات شفا، فاعل های جسمانی را فاقد ادراک و اراده می داند که فعل یکنواخت دارند. اما در نمط هشتم اشارات به وجود شوق و عشق طبیعی یا ارادی برای اشیا جسمانی قائل است. در طبیعیات شفا اگرچه مجموع طبیعت را غایتمند خوانده اما شوق هیولی به صورت را رد می کند. در رساله درباره عشق برای هیولی، صورت و اعراض عشق غریزی و فطری ثابت می کند. خواجه توسی نیز اگرچه غایتمند بودن مجموعه طبیعت را پذیرفته است اما درباره وجود شعورٌما برای قوای طبیعی توضیحی ارائه نمی کند. براساس استنباط ما، آنچه این دو فیلسوف به عنوان غایت قوای طبیعی مطرح کرده اند به ماینتهی الیه الحرکه شبیه تر است تا مابه الحرکه، همچنین می توان غایت را به مبادی عالیه قوای طبیعی نسبت داد تا فاعل های جسمانی؛ سیر به سوی معشوق حقیقی، از نگاه ابن سینا ذاتی همه موجودات ولو بدون علم و اراده است.
۲.

توجیه پذیری تجربه حسی و تجربه دینی در نظام فکری آلستون؛ مناقشات و پاسخ ها(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تجربه حسی تجربه دینی توجیه معرفت آلستون

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۰ تعداد دانلود : ۶۳
آلستون با تمایز دو دیدگاه توجیهی تجربه حسی؛ یعنی دیدگاه توجیهی مستقیم و غیر مستقیم بر این باور است که تجربه حسی متعلقات خودش را به صورت مستقیم توجیه می کند؛ یعنی در تجربه حسی ما مستقیما با عین خارجی در ارتباطیم. آلستون به تبع تجربه حسی، تجربه دینی را نیز از همین سنخ می داند و در نتیجه بر این باور است تجربه دینی نیز مستقیم متعلق خودش را توجیه پذیر می کند. با توجه به دیدگاه آلستون در باب توجیه پذیری تجربه حسی و تجربه دینی، چه اشکالات و مناقشاتی در این زمینه مطرح است؟ از دیدگاه آلستون با توجه به تشابهات موجود میان ادراک حسی و ادراک دینی، تجربه حسی و تجربه دینی هر دو از یک ماهیت در نقش معرفتی و توجیهی خودشان برخوردارند، اما در این زمینه مناقشاتی مطرح شده است که به آنها پاسخ داده شده است، مناقشاتی مانند: تجربه حسی نمی تواند هیچ باوری را به طور مستقیم توجیه کند. بنا بر نظریه پدیدار، تجربه های حسی ما برخی باورهای ما را به طور مستقیم توجیه می کند. کسی که قبلا هیچ گونه تجربه ای از خداوند نداشته است، چگونه می فهمد که متعلق ادراک او خداوند است؟
۳.

امکانات درونی قلب برای رویکرد پدیدارشناختی با تأکید بر مکتب عرفانی ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: قلب عقل پدیدارشناسی تجلی ابن عربی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۱ تعداد دانلود : ۸۳
در میراث عرفانی بطور عام بیشتر به هویت و کارکرد شناختی و سلوکی قلب توجه می شود و منزلت قلب فراتر از عقل و فروتر از روح و زمانی پایین دست فؤاد معرفی می شود و قلب در لطائف سته یا سبعه یا ثمانیه، در کنار لطائف دیگر قرار می گیرد. اما ابن عربی از خصیصه وجودی قلب با عنوان تقلب در صور و تجلیات یاد می کند و این پژوهش  با تأکید بر این خصیصه در پی ترسیم  ظرفیت های درونی قلب برای نگاه پدیدارشناسانه است و سعی دارد با استفاده از پدیدارشناسی به روایت ون منن و افزودن نگرش وجودی بدان به این پرسش اساسی پاسخ دهد؛ چگونه می توان از ظرفیت درونی قلب در عرفان ابن عربی برای تأملات پدیدارشناختی وجودی بهره برد؟ دستاوردهای این پژوهش به این قرار است: یکم. قلب همان لب و عصاره وجود آدمی است و به دلیل اطلاق و تقلبش پذیرای صور و تجلیات گوناگون است و مراد از این تقلب، تقلب وجودی شهودی است. به این اعتبار، قلب، ظرفیت خوبی برای تقویت نگاه پدیدارشناسانه با مؤلفه هایی چون حیرت، تعلیق، التفات و نما دارد و کمک می کند تا پرونده تأمل درباره حقیقت و شناخت آن همچنان مفتوح باشد؛ دوم. قلب با مواجهه حضوری اش با اسما و صفات، و به تعبیری مواجهه پیشاتأملی اش، ظرفیت قدرتمندی را برای تأملات پدیدارشناسانه وجودی فراروی عقل، به عنوان یکی از شئون قلب، قرار می دهد.
۴.

نظریه ترکیبی برون گروی-درون گروی توجیه از دیدگاه ویلیام آلستون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: توجیه معرفت برون گروی در توجیه درون گروی در توجیه آلستون

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۶ تعداد دانلود : ۷۶
یکی از مناقشاتی که همواره در توجیه باورهای معرفتی وجود داشته است، مسأله برون گروی و درونگروی در توجیه است، گروهی از فیلسوفان به برون گروی و برخی به درونگروی معتقدند، آلستون در این زمینه مسأله توجیه را کنار می گذارد و به جای آن، به مباحث معرفتی می پردازد. پرسش اصلی این است: آلستون چه دیدگاهی درباره توجیه دارد؟ دستاوردهای این پژوهش عبارتند از: 1- آلستون با تحلیل برون گروی و درونگروی در توجیه باورها، معتقد است برای توجیه آنها به هر دو حالت نیاز است. 2- از دیدگاه وی لازمه توجیه، درجه ای از آگاهی است. 3- و اینکه دقیقاً به چه چیزی باید دسترسی داشت و این دسترسی به چه درجه ای باید باشد، آنچه بدان دسترسی داریم و در حکم توجیه گر است، دارای دو بعد درون گرایانه و برون گرایانه است، یعنی توجیه گر از یک منظر در حکم مبنای باور است (بعد درون گرایانه) و از منظر دیگر در حکم مودی به صدق (برون گرایانه) است.
۵.

رهیافتی به ذهن مندی در علم النفس فخرالدین رازی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نفس ذهن ذهنمندی فخر رازی حالات ذهنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۴ تعداد دانلود : ۱۲۷
فخررازی متکلم شهیر مسلمان، آراء قابل توجهی در بحث علم النفس فلسفی دارد. او نفس را جوهری مغایر بدن می داند، و تعدادی از حالات نفسانی و برخی ویژگی های آنها را نیز بررسی کرده است. پژوهش حاضر به این پرسش می پردازد که حالات و کیفیات نفس از دیدگاه فخر رازی با ذهنمندی در فلسفه ذهن معاصر چه نسبتی دارند؟ از این رو ابتدا رابطه ی حالات ذهنی با یکدیگر را در فلسفه ی ذهن مشخص کرده و بر این اساس، آرای فخر درباره ی حالات و کیفیات نفس بررسی می گردد. او با نقد تعاریف ابن سینا از درد و لذت، به نکات ارزشمندی که امروزه در فلسفه ذهن معاصر مطرح است اشاره کرده است. حاصل این پژوهش این است که برخی از شباهت ها در آراء فخر رازی با ذهنمندی معاصر یافته شد از جمله این که او به کیفیت پدیداری حالات احساسی و ادراکی در آرائش اشاره کرده و همواره تلاش برای اثبات این ویژگی داشته است. او همچنین به علم که از حالات شناختی است، توجه کرده و به نظر می رسد با طرح نظریه ی اضافه، حالت توجه آگاهانه ای را که برای نفس حاصل می شده، مورد نظر داشته است. در این جستجو به برخی اختلافات نیز اشاره می شود از جمله این که او به ویژگی ها و چگونگی حصول دیگر حالات شناختی همچون قصد، آرزو، میل داشتن و ... نپرداخته است و مفهوم حیث التفاتی در فلسفه ی ذهن با نظریه ی اضافه ی فخر تفاوت دارد. همچنین رویکرد فخر رازی و ذهنمندی معاصر از دو جهت با یکدیگر متفاوت هستند: 1- پیش فرض های فخر رازی و فلسفه ی ذهن معاصر در نفس داشتن تفاوت دارد. 2- به دلیل چارچوب تاریخی، هدف او در طرح این مباحث، پاسخ به مسائل متفاوت از مسائل فلسفه ی ذهن معاصر بوده است.
۶.

مرگ ارادی از دیدگاه سید حیدرآملی و تحلیل عرفانی و روانشناختی آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: انواع مرگ مرگ ارادی سلوک عملی تحلیل عرفانی تحلیل روانشناختی سیدحیدر آملی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۲ تعداد دانلود : ۱۶۸
این پژوهش به بررسی مرگ ارادی و اقسام آن از دیدگاه سیدحیدر آملی پرداخته است و سعی شده با تحلیل عرفانی و روانشناختی، گونه های مرگ ارادی را تبیین نماید. بعقیده نگارندگان، هریک از اقسام مرگ ارادی نوعی سلوک عملی محسوب میشوند. قدر مشترکی میان همه مرگها وجود دارد که عبارتست از فاصله گرفتن از تعلقات اینجهانی. پرسش اصلی آنست که چگونه میتوان تحلیلی عرفانی و روانشناختی از انواع مرگ بروایت سیدحیدر آملی ارائه داد؟ بر این اساس، دستاوردهای این پژوهش عبارتند از: 1) قدر مشترکی میان انواع مرگها وجود دارد و آن جدا شدن از تعلقات اینجهانی و فاصله گرفتن از آنهاست؛ حال، نوع این فاصله گرفتنها میتواند متفاوت باشد؛ گرسنگی، پوشیدن لباسهای خاص و ... همه اینها میتوانند ما را از تعلقات اینجهانی دور کنند. 2) دستاورد دیگر این پژوهش، تحلیل عرفانی و روانشناختی مرگ ارادی است؛ مثلاً مرگ سبز بمعنای پوشیدن لباس کم ارزش است و بنابرین با نپوشیدن لباسهای غرورآمیز و اشرافی، سالک به مرگ ارادی میتواند بمیرد. رنگ سبز نماد تعادل و پایداری است و سالک با مرگ ارادی و از بین بردن نفسانیات، در خود به تعادل و جاودانگی دست پیدا میکند.
۷.

بررسی و نقد رابطه اسما و صفات با ذات الهی از منظر سید حیدر آملی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اسما و صفات اسما و صفات تجلی ذات ذات سید حیدر آملی عینیت غیریت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۶ تعداد دانلود : ۲۲۱
کشف رابطه میان ذات با اسما و صفات الهی، همواره یکی از دغدغه های بزرگ دین پژوهان بوده است. پژوهش حاضر در پی این دغدغه و بر اساس پرسش اصلی«رابطه ذات و صفات الهی در نظام فکری سید حیدر آملی چگونه تبیین می شود؟» شکل گرفته است. جستار حاضر با این خط مشی که ابتدا مطالب مرتبط با موضوع، جمع آوری و کدگذاری شده و سپس با چینش منطقی در جهت رسیدن به نتیجه سامان یافته اند. در نهایت نتایج حاصله پس از تحلیل گزارش شده اند. این نتایج عبارتند از: سید حیدر آملی اسما و صفات الهی مجرای ظهور مرتبی ذات الهی معرفی می کند، البته با توجه به تفکیک ناپذیری اسما و صفات به نظر می رسد این دو در یک مرتبه، قرار می گیرند؛ در نظام فکری سید حیدر آملی، اسما عین ذات معرفی شده است، اما دلایل او برای عینیت مخدوش به نظر رسیده است و در نهایت عمل کرد او در اثبات این مدعا موفق ارزیابی نشده است؛ با بازسازی استدلال بر غیریت از میان سخنان سید حیدر آملی، در مواضعی او متمایل به نظریه غیریت ارزیابی شده است؛ راه برون رفت از این تضاد درونی یافتن وجه جمعی میان عینیت و غیرت خواهد بود؛ به نظر می رسد وجه جمع عینیت و غیریت، نظریه «اسما و صفات، تجلی ذات» است، چرا که با یک اعتبار تجلی غیر از ذات و تنزل ذات از مقام اطلاق است و از سوی دیگر تجلی از متجلی (تجلی کننده) جدایی ندارد. این نظریه در آثار سید حیدر وجود ندارد، اما نظام اندیشه ای او با این نظریه سازگارتر به نظر می رسد.
۸.

درون گروی ناظر به توجیه و برون گروی ناظر به معرفت به مثابه دستاورد نگرش دوگانه انگار آئودی در معرفت شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: درون گروی برون گروی دسترسی توجیه معرفت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۳ تعداد دانلود : ۱۷۱
از حدود نیم قرن پیش، دوگانگی درون گروی و برون گروی در خصوص توجیه و معرفت بحثی چالش برانگیز بوده و گرایش به یکی از آن دو، به مثابه مشخِّصه ی دیدگاه معرفتی معرفت شناسان معاصر تلقی می شده است. درون گروی، مبتنی بر ضرورت درونی بودن همه ی عوامل توجیه و معرفت، و برون گروی در نقطه ی مقابل و مبتنی بر سلب ضرورت یادشده است. رابرت آئودی، در خصوص توجیه و معرفت نظریه ای ترکیبی دارد؛ «درون گروی ناظر به توجیه و برون گروی ناظر به معرفت». پرسش محوری این نوشتار این است که از دیدگاه آئودی دیدگاه ترکیبی در مورد توجیه و معرفت چگونه ممکن است، منشأ آن چیست و چگونه متمایز می شود؟ آئودی مانند گتیه تعریف سه جزئی معرفت را قابل انتقاد می داند، از تفاوت شالوده توجیه و معرفت سخن می گوید و معرفت را به خاطر وابستگی به صدق مانند توجیه دسترس پذیر نمی داند. ترکیبی بودن نظریه و تفصیل آن در خصوص توجیه و معرفت، مبتنی بر دیدگاه دوگانه انگار او به موضوع معرفت شناسی و اعتقاد او به تفاوت در قابلیت دسترسی به دو موضوع موازی معرفت شناسی یعنی توجیه و معرفت است؛ او توجیه را درونی و معرفت را بیرونی می داند. نظریه آئودی تنها نظریه تفصیلی و ترکیبی مشهور در باب ماهیت توجیه و معرفت است.
۹.

انگاره سازی معلم ثانی درباره نبوت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نبوت انگاره وحی سبب اول عقل فعال رئیس اول

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۰ تعداد دانلود : ۱۱۰
حکیم فارابی، فیلسوفی است که با رویکرد فلسفی برای اولین بار، با تفسیر عقلانی وحی، نبوت را از شکل مسئله ای صرفاً کلامی خارج کرد و درشمار مباحث فلسفی قرار داد. او با استفاده از روش استدلالی- برهانی، کلیاتی را درباره جایگاه پیامبری، چگونگی ارتباط یافتن پیامبر با عالم غیب و ویژگی های پیامبر اثبات کرد. وی برای بیان قوانین کلی نبوت، به ورود به جزئیات نیازی نداشته و برای بیان نظرهای خود، لزوماً از واژگان شناخته شده دینی استفاده نکرده است؛ بلکه اسمی را جانشین آن ها کرده و به انگاره سازی روی آورده است. سؤال موردنظر در این پژوهش، آن است که نبوت در آثار معلم ثانی، چگونه مطرح شده و او چگونه درباره این مسئله انگاره سازی کرده است؛ درضمن، این انگاره جدید با نبی چه نسبتی دارد و به عبارت دیگر، وی چه تصویری از نبی در فلسفه اش ترسیم کرده است. یکی از نتایج پژوهش حاضر، پس از اثبات ادعای مطرح نشدن مبحثی مستقل تحت عنوان نبوت و همچنین به کارنرفتن لفظ «نبی» (مگر در اولین مرحله از فرایند شکل گیری انگاره)، با استفاده از تبیینی که فارابی درباره وحی انجام داده، این است که وی از رئیس اول به عنوان گیرنده وحی یاد کرده و با بهره گیری از وجه اشتراک موجود میان تعریف های صورت گرفته درباره رئیس اول و نبی، ذهن مخاطب خود را به سوی موضوع نبوت سوق داده است. در تفکر او، رئیس اول در مدینه فاضله و با قید علی الاطلاق، مطابق با نبی است. درضمن تصریح به این همانیِ فیلسوف علی الاطلاق و رئیس اول، این همانیِ نبی و فیلسوف نیز تأیید می شود و چالش پیش آمده درباره پایین آوردن مقام نبی نسبت به مقام فیلسوف در تفکر فارابی ازبین می رود.
۱۰.

استعاره مفهومی سلول برای اخلاق(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: استعاره مفهومی سلولهای بنیادی استعاره مفهومی سلول استعاره اخلاقی اخلاق

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۴ تعداد دانلود : ۱۴۱
استعاره ها در رویکرد جدید به دلیل ظرفیت های درونی همانند برجسته سازی و تنوع نگاشت ها از حوزه های منبع، امکان فهم اخلاقی و زیست اخلاقی بهتری را برای ما فراهم می کنند. به تعبیر برخی، استعاره ها نه منحصر در استعاره های متعارف هستند و نه صرفاً امر شناختی، بلکه ما برای تفکر عمیق و ملاحظات فرهنگی سنجیده، نیازمند استعاره های پیچیده و نامتعارف هستیم. از سویی دیگر، سلول های بنیادی ویژگی های فوق العاده ای برای حوزه منبع در استعاره نامتعارف و پیچیده اخلاقی دارند. از این رو، نگارنده، از استعاره مفهومی سلول برای اخلاق بهره برده است. پرسش اساسی این جُستار این است: استعاره مفهومی سلول در اخلاق چه زوایایی از اخلاق را برای ما برجسته می کند؟ دستاوردهای این پژوهش به این قرار است: 1. استعاره مفهومی سلول برای اخلاق، برخلاف اکثر استعاره های اخلاقی که استعاره های ساده و متداولی هستند و طبیعتاً قدرت کمتری برای زیست اخلاقی دارند، استعاره ای پرتوان، نامتعارف و پیچیده ای است که بخوبی می تواند از عهده تحلیل مراتب اخلاق برآید؛ 2. استعاره یادشده در اخلاق، پدیدارهای اخلاقی شکل گرفته و تمایزیافته در محیط دین و عرفان را به رسمیت می شناسد؛ 3. در پرتو استعاره سلولی اخلاق، تفاوت عملکرد اخلاقی در موقعیت ها و کنشگران اخلاقی مختلف بهتر تبیین می شود؛ 4. این استعاره، برخلاف دیگر استعاره ها، آیدوس اخلاق را برجسته می کند نه یک ویژگی یا چند ویژگی اخلاقی را.
۱۱.

تحلیل و نقد دلایل امکان شناخت ذات الهی و راه حصول آن از منظر فخر رازی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: معرفت ذات شناخت صورتمند تزکیه فنا فخر رازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۱ تعداد دانلود : ۱۶۷
پژوهش حاضر در پی تلاش برای پاسخ گویی به این پرسش است که «آیا در نظام اندیشه فخر رازی شناخت ذات حق امکان پذیر است یا خیر؟». روش تحقیق این جُستار، تحلیلی-انتقادی است، بنابراین داده ها بر اساس یک سیر منطقی چیده شده و سپس تجزیه و تحلیل و در پایان نقد می شوند. اهمّ نتایج به دست آمده عبارت اند از فخر رازی پس از نفی امکان شناخت مفهومی و صورتمند از خدای متعال، با طرح مسئله امکان رؤیت، در پی نظام شناختی جدیدی است که با سیر بر اساس آن بتواند به معرفت ذات الهی نائل شود. در گام نخست او با روشی عقلانی، که تا حدی گرایش های عرفانی در آن دیده می شود، با دلایلی هشتگانه امکان شناخت ذات را اثبات می کند. هرچند نقدهایی بر دلایل او وجود دارد و گاهی برخی از دلایل با پیشداوری و به شکل ذوقی تحلیل می شود، اما در مجموع امکان شناخت از سوی فخر قابل پذیرش به نظر می رسد. شواهدی وجود دارد که فخر رازی در آثار متأخر خود روش عرفانی را ترجیح داده و در گام دوم طریق عرفانی را در پیش گرفته و پس از بیان دلایل راهکار چهار-مرحله ایِ طلب، تزکیه، مشاهده نیستی خود و فنا را برای وصول به ذات و معرفت نسبت به آن ارائه می دهد.
۱۲.

تحلیل شبکه ای انگاره(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: انگاره معرفت غیرگزاره ای تصویر الگو

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱۸ تعداد دانلود : ۲۶۳
انگاره از منابع شناختی کمتر شناختهشده آدمی است که امروزه در رشتههای علمی مختلف بطور جدی واکاوی میشود. انگاره از معارف غیرگزارهای است که توجه و تمرکز انحصاری معرفتشناسان سنتی بر معرفتهای گزارهای، یکی از موانع شناخت و پژوهش در فقره انگاره است. پرسش پایه این جُستار به این قرار است: ویژگیهای انگاره چیست؟ چگونه شکل میگیرد؟ و چگونه میتوان تحلیل شبکهای از انگاره بهدست داد؟ یافته های پژوهش حاضر از این قرار است: یکم. با توجه به کاربردهای انگاره، این واژه برابر با یک معنا بهکارنرفته است و از لحاظ مفهومی با سه معنای «تصور»، «تصویر» و «مدل یا الگو» برابر دانسته شده است اما بین این معانی از جهت کاربردی امتیازی وجود ندارد بنابراین برای تفاوتگذاری بین آنها و جلوگیری از خلط معنایی دو پیشنهاد ارائه گردید. دوم. هشت ویژگی برای انگاره برشمرده شد که از مجموع آنها دانسته شد انگاره امری شناختی در عین حال پنهان است، انگاره محصولِ فرآیندِ ذهنیِ پیچیده و سیالی است که هم تحولپذیر و کاملشونده است و هم منشأ ایجاد تغییر در ابعاد گوناگون اندیشه، رفتار و کردار است؛ سوم. انگاره صرفاً با مرتبه خیال آدمی مرتبط نیست، بلکه انگاره در شبکهای از مؤلفهها تحقق و هویت مییابد و از همین طریق قابل اثبات است. برای تحلیل انگاره نیازمند شبکهای از مؤلفهها همانند خیال و طرحهای خیالی، شاکله و ذهن هستیم. قوه خیال در ترسیم آینده و طرحوارههای خیالی، شاکله به عنوان محیطی برای هدایتگری، بازتولید یا اصلاح انگاره، و انگاره به مثابه سنجهای برای نظارت ذهنِ دو عمل میکند.
۱۳.

نگرش وجودی به حیات دنیا در فلسفه ی صدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: حرکت وجودی حیات دنیا وحدت تشکیکی وحدت شخصی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۷ تعداد دانلود : ۱۲۲
حیات یکی از مهم ترین و بنیادی ترین مسائل فلسفی است که فیلسوفان هماره به واکاوی آن پرداخته اند. تحلیل حیات دنیا از دیدگاه ملاصدرا باید در چارچوب فلسفه وی و نگرش وجودی او به عالم هستی صورت پذیرد تا تبیینی جامع و دقیق به دست آید. حیات در فلسفه ی صدرا مساوق وجود و ساری در هر شی و امری مشکک است که در هر مرتبه ظهور و بروزی متفاوت دارد و دنیا ظهور وجود و حیات در پایین ترین مرتبه آن است. در نگرش وجودی ملاصدرا به عالم هستی، دنیا شأنی از شئون حق تعالی و مرتبه ای ضروری از مراتب هستی است. اصول مهم حکمت متعالیه همچون وحدت تشکیکی وجود و حرکت وجودی اشتدادی در تبیین حقیقت حیات دنیا از منظر ملاصدرا نقش مهمی را ایفا می کنند. بر این اساس حیات دنیا نه تنها باطل نخواهد بود بلکه شانی از واجب تعالی است که با حرکت اشتدادی به سوی کمال خود سیر می کند. گفتنی است این مقاله حیات را در دو نظام وحدت تشکیکی و وحدت شخصی وجود به روایت ملاصدرا مورد واکاوی قرار داده است.
۱۴.

فاعلیت الهی از دیدگاه گریفین و نقد ان بر پایه فلسفه صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فاعلیت الهی الهیات پست مدرن الهیات پویشی گریفین ملاصدرا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۵ تعداد دانلود : ۱۴۵
فاعلیت الهی از منظر گریفین عبارت است از قدرت الهی که تأثیرات علّی در جهان را اِعمال می کند و نحوه فعالیت خدا در جهان و تأثیرگذاری خدا بر موجودات را نشان می دهد و به بیان دیگر چگونگی اعمال قدرت الهی در جهان است. گریفین فاعلیت را بر مبنای قدرت تبیین می کند و قدرت را به ترغیب و تشویق و شورانگیزی تحویل می برد. براین اساس ارتباطی دوطرفه میان خدا و موجودات برقرار است و خدا درحالی که تأثیر می گذارد، تنها خالق نیست و تعین نمی بخشد، بلکه خود موجودات بالفعل در به فعلیت رسیدن امکان های خود، فاعل هستند و خدا، تنها، برانگیزنده است نه اجبارگر.گریفین برای توجیه مسائلی چون ارتباط خدا با موجودات، قدرت و اختیار انسان ها، وجود تغییرات در جهان و مسأله شر چنین تبیین جدیدی از فاعلیت و قدرت الهی ارائه می دهد. دو پرسش اصلی این پژوهش عبارت است از: چگونه می توان از منظر فلسفه صدرایی فاعلیت الهی به روایت گریفین را ارزیابی کرد؟؛ 2. چگونه می توان بحسب تحلیل سیستمی، فاعلیت الهی به روایت گریفین را مورد ارزیابی قرار داد؟ دستاوردهای این پژوهش نیز به این قرار است: در ارزیابی درون سیستمی بیان کردیم که گریفین در تبیین خود از فاعلیت الهی، این فاعلیت را محدود کرده، قدرت الهی را به ترغیب و برانگیزش فروکاست داده است. همچنین، از منظر صدرایی نیز آنچه گریفین ارائه می کند، با خدایی که تنها فاعل حقیقی براساس وحدت شخصی ملاصدرا است، قابل مقایسه نیست، بلکه می توان آن را با نفس رحمانی ملاصدرا مقایسه کرد. به بیان دیگر کارکرد های فاعلیت الهی گریفین با نفس رحمانی ملاصدرا تأمین می شود.
۱۵.

تمهیدی بر نظریه انکشاف در معرفت نفس با تأکید بر فراروی از قرائت رایج از فلسفه ملاصدرا در دیدگاه علامه حسن زاده آملی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نظریه انکشاف حکمت متعالیه معرفت نفس وحدت شخصی وجود علامه حسن زاده آملی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۰ تعداد دانلود : ۱۹۴
نگارندگان این جُستار، با تأکید بر اینکه قرائت رایج از حکمت متعالیه، روایت سفر نفس از خلق به حقّ است روایت نهائی را روایتی مطابق با سفر از حق به خلق معرفی می کنند. برای تدارک این روایت، به روش توصیفی - استنباطی، نشان داده می شود که روایت دوّم که در آثار خود ملاصدرا به صورت ضمنی وجود دارد، در اندیشه علامه حسن زاده در «معرفت نفس» با صراحت بیشتری دنبال می شود، به نحوی که می توان معرفت نفس علامه حسن زاده را تداوم و تکمیل قرائت متأخّر ملاصدرا از حکمت متعالیه دانست.  تحلیلها و استنباطها از معرفت نفس علامه حسن زاده، نگارندگان را به پنج اصل فلسفی هدایت کرده که عبارتند از وحدت شخصی وجود، روحانیه السّوس بودن نفس، حرکت حبّی، انتشای ادراکات، اتّحاد اندکاکی؛ که به ترتیب جانشین اصول پیشین می شوند. مجموعه این اصول و روایت مبتنی بر آنها، ما را به تصویری از نفس انسانی می رساند که با تصویر اشتدادی کاملاً متفاوت است. «نظریه انکشاف» عهده دار تبیین این تصویر است. این مقاله در مقام تبیین مبانی فلسفی نظریه انکشاف ارائه می شود و پیگیری مدّعا و محتوای اصلی این نظریه، به عنوان نظریه ای در انسان شناسی فلسفی، و مؤلّفه های وجودی نفس در آن را به پژوهش های بعدی موکول می کند.
۱۶.

تبیین انسان شناختی مرگ در دو نظام وحدت تشکیکی و وحدت شخصی وجود ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ملاصدرا مرگ حدوث جسمانی و بقای روحانی وحدت تشکیکی وحدت شخصی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۰ تعداد دانلود : ۲۸۱
این پژوهش، بر اساس دو نظام وحدت تشکیکی و وحدت شخصی ملاصدرا به بحث از مرگ پرداخته و نگارندگان درصددند با استفاده از مبانی انسان شناختی به تبیین مرگ بپردازند؛ مهمترین این مبانی عبارتند از: چند ساحتی بودن انسان، اشتداد وجودی، حدوث جسمانی نفس و بقای روحانی آن، مسئله» نفس و رابطه» آن با بدن، مقامات انسانی و مظهر اسماء الهی بودن. ملاصدرا مرگ را به سه نوع طبیعی، اخترامی و ارادی تقسیم کرده است. بعقیده» او نفس در مرگ نقش اصلی و فعال دارد. پرسش اساسی پژوهش حاضر اینست که مبانی انسان شناختی مرگ از دیدگاه ملاصدرا چیست؟ مرگ از نظر او، امری وجودی و بمعنای اِعراض ارادی یا اجباری یا تکوینی نفس از عالم محسوسات است. مرگ در دو نظام فلسفی صدرالمتألهین، دارای دو چهره» متفاوت است؛ در نظام وحدت تشکیکی، قطع رابطه با بدن در پرتو اشتداد وجودی و در نظام وحدت شخصی، قطع رابطه از اسمی و پیوستن به اسمی دیگر در پرتو تجلیات متنوع است. کلیدواژگان: مرگ، حدوث جسمانی و بقای روحانی، وحدت تشکیکی، وحدت شخصی، ملاصدرا.
۱۷.

معناداری زندگی بشر بر مبنای توصیف کی یرکگور از سه قلمرو زیبایی شناسی، اخلاق و دین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سپهر اخلاقی سپهر دینی سپهر زیبایی شناسی کی یرکگور معنای زندگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۶۷ تعداد دانلود : ۵۵۰
به نظر می رسد روح حاکم بر اندیشه های کی یرکگور در باب مولفه های معنابخش بر پایه باورهای دینی بنا شده است. به عقیده او هر انسانی از رهگذر ظهور فردیت، دست به گزینش یکی از سپهرهای زیبایی شناختی، اخلاقی و دینی می زند و زندگی معنادار را در یکی از این سه جستجو می کند. پرسش پایه جُستار حاضر این است که چگونه می توان بر اساس سه سپهر هستی داری در اندیشه کی یرکگور معنای زندگی را تحلیل کرد؟ دستاوردهای این جُستار به قرار زیر است: در مقابل سؤال از اینکه زندگی انسان در کدام سطح معنای بیشتری دارد، سه  سبک مختلف زندگی ارائه می شود؛ به  این صورت که فرد طالب زیبایی به  دنبال بیرون راندن امر اخلاقی و دینی است، در حالی که زندگی اخلاقی شامل زندگی زیبایی شناسانه هم می شود و زندگی دینی شامل  امور زیبایی شناسی و اخلاقی می شود؛ مهم این است که کدام یک از سپهرهای سه گانه حقیقتاً می تواند معنادار باشد؟ چنین به نظر می رسد که کی یرکگور سپهر دینی را کامل ترین سپهر می داند. برغم معناداری زندگی دینی، کی یرکگور ترسیم این زندگی معنادار را فارغ از تعالیم وحیانی مسیحیت و در راستای ظهور فردیتی که در مواجهه با خدا حاصل می شود، قابل تبیین می داند که با انتخاب یکی از این انحاء می توان معنایی برای زندگی جعل کرد گرچه بدون پیشرفت در سپهر دینی، زندگی هایمان فاقد معنای حقیقی است. بنابراین، از آنجایی که خود تصریح دارد که بدون معنا ما در وضعیت نا امیدی و ضعف وجودی قرار داریم، نتیجه می گیریم  که زندگی معنادار از دیدگاه کی یرکگور همخانه با زندگی دینی است و معنا را باید در این سپهر جست.
۱۸.

تبیین ضرورت های سه گانه انسان کامل از دیدگاه ابن عربی و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: انسان کامل ضرورت وجودی ضرورت سلوکی ضرورت معرفتی ابن عربی علامه طباطبایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۷ تعداد دانلود : ۱۰۳
شناختن انسان کامل و پی بردن به ابعاد وجودی او جهت پیروی از وی در امور از گذشته همواره مورد توجه و علاقه اندیشمندان بزرگ بوده است. این موضوع یکی از مهم ترین ارکان عرفان اسلامی است. نگارندگان در این تحقیق قصد دارند تا به تبیین ضرورت های سه گانه انسان کامل از دیدگاه ابن عربی و علامه طباطبایی بپردازند. پرسش اساسی این پژوهش آن است که ضرورت وجود انسان کامل از دیدگاه علامه طباطبایی و ابن عربی چیست؟ ضرورت انسان کامل تنها برای عالم انسانی نیست، بلکه ضرورتش برای کل عالم است یعنی انسان نه تنها برای طی مراتب کمال به انسان کامل نیاز دارد بلکه کل عالم برای بقا و حفظش نیاز به انسان کامل دارد. در این پژوهش نخست مراتب وجود از دیدگاه علامه مورد بررسی قرار می گیرد و توجه ویژه ایشان به عالم اسمای الهی تبیین می شود. ابن عربی و علامه هر یک از موجودات عالم را اسمی از اسمای الهی می دانند که در میان آن ها «انسان» جامع جمیع همه اسمای الهی است. ابن عربی براساس رویکرد علم الاسمایی خود به تبیین رابطه حق، انسان کامل و عالم می پردازد. از دیدگاه ابن عربی، انسان کامل نزدیک ترین تجلی به خدا محسوب می شود و می گوید انسان کامل واسطه فیوضات حق به ممکنات است. علامه نیز ولیّ خدا را کسی می داند که به مقام ولایت الهی رسیده است و انسان ها از او تبعیت می کنند. رویکرد علامه در مورد این موضوع به آیات قرآن و اصول و مبانی عقلی استوار است. یکی از دستاوردهای این پژوهش آن است که نگارندگان علاوه بر ضرورت وجودی انسان کامل، که غالباً محور مباحث ضرورت وجود انسان کامل در عالم پیرامون این موضوع بحث می شود، در مورد ضرورت سلوکی و ضرورت معرفتی نیز پرداخته اند و هر یک از ضرورت های سه گانه دلایلی جهت اثبات ضرورت وجود انسان کامل در عالم هستند.
۱۹.

بررسی تطبیقی آراء شیخ الرئیس و شیخ اشراق درباره چیستی لذت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: لذت ادراک ملائم علم حصولی علم حضوری ابن سینا سهروردی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۱۰ تعداد دانلود : ۳۴۹
ابوعلی سینا و شهاب الدین سهروردی درباره موضوع لذت در آثار مختلف خود مباحث و اطلاعات پراکنده ای بیان کرده اند. یکی از آن مباحث، دیدگاه های این دو اندیشمند در خصوص چیستی لذت است. مسئله این نوشتار بررسی تطبیقی چیستی لذت از منظر رؤسای دو مکتب مشاء و اشراق با توجه به مبانی معرفت شناختی و هستی شناختی آنان است. مسئله لذت بخش کوچکی از شبکه معرفتیِ دو نظام مشاء و اشراق است که بررسی آن با توجه به برخی از اضلاع دیگر شبکه، همچون مبانی، ما را به فهم بهتر و درک عمیق تر آن نائل می کند. از پیامدهای این بررسی درک علت تفاوت گذاری تعریف لذت بین باری تعالی و انسان از سوی ابن سینا و عدم این تفاوت از سوی سهروردی، به جهت تفاوت دیدگاه در مورد هستی و چیستی ادراک در دو نظام است. از دیگر پیامدها این است که اگرچه واژه های «ادراک» و «ملائم» در تعاریف هماهنگ و تکراری است، اما تبیینی که از آنها در هر نظام آورده می شود با توجه به تفاوت های معرفت شناسانه و هستی شناسانه دو مکتب، ما را به درک گوناگون از لذت می رساند. اهم این تفاوت ها عبارت اند از: تأکید بر علم حصولی در شناخت از یک سو و مبنا بودن «وجود» در هستی از سوی دیگر در فلسفه مشاء و در مقابل بنا نهادن اساس علم بر علم حضوری از یک سو و مبنا بودن «نور» در هستی از سوی دیگر در فلسفه اشراق.
۲۰.

تحلیل سیستمی مواجهه وجودی آدمی با خدا در فلسفه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: خدا صفات انسان کامل کشف مواجهه وجودی ملاصدرا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۹ تعداد دانلود : ۲۲۴
ملاصدرا در آثارش از دو تلقی از خدا سخن می گوید: خدای مطلق و جامع اسما و خدای متجلی با اسم خاص برای هر انسانی. تلقی دوم از خدا، به نظر ملاصدرا بت مفهومی است. پرسشی که در این موضع مطرح می شود به این قرار است: میان خدای مطلق و جامع اسما و خدای متجلی با اسم خاص برای هر انسانی، فاصله ای وجود دارد. این فاصله را چه چیزی پر می کند؟ و ملاصدرا برای اینکه با خدای رهای از هر تعین و قیدی مواجه شویم چه راهکار یا راهکارهایی ارائه می کند؟ دستاوردهای این پژوهش به این قرار است: 1. ملاصدرا در مواضعی تحلیل خدای رهای از هر قید و خدای حاضر در هر موطن  و مواجهه با او را در طور عقل می داند و عقل را عهده دار پر کردن فاصله یاد شده می داند نه طور ورای طور عقل را؛ 2. همچنین، از نظر او، در مواضعی کشف و در مواردی، انسان کامل فاصله مذکور را پر می کند و در پرتو انسان کامل و اقتدا به او هر انسانی می تواند با خدای جامع اسما و خدای جامع «تعالی و حضور» در جهان روبرو شود؛ 3. در تحلیل شبکه ای مواجهه آدمی با خدا می توان گفت: موقعیت وجودی فرادست، زمینه را برای کشف آماده می کند و کشف نیز در مرحله بعد سبب ارتقای موقعیت وجودی می شود اما آنچه تمام کننده شبکه ای از روابط و مؤلفه هاست انسان کامل است؛ 4. ملاصدرا در مواضعی به امتناع مواجهه با ذات الهی باور دارد و در موضع مقابل، از شناخت ذات الهی سخن می گوید. نگارنده بر این عقیده است که: موضع دوم او قرائن و شواهد مؤید محکمی دارد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان