انگاره از منابع شناختی کمتر شناختهشده آدمی است که امروزه در رشتههای علمی مختلف بطور جدی واکاوی میشود. انگاره از معارف غیرگزارهای است که توجه و تمرکز انحصاری معرفتشناسان سنتی بر معرفتهای گزارهای، یکی از موانع شناخت و پژوهش در فقره انگاره است. پرسش پایه این جُستار به این قرار است: ویژگیهای انگاره چیست؟ چگونه شکل میگیرد؟ و چگونه میتوان تحلیل شبکهای از انگاره بهدست داد؟ یافته های پژوهش حاضر از این قرار است: یکم. با توجه به کاربردهای انگاره، این واژه برابر با یک معنا بهکارنرفته است و از لحاظ مفهومی با سه معنای «تصور»، «تصویر» و «مدل یا الگو» برابر دانسته شده است اما بین این معانی از جهت کاربردی امتیازی وجود ندارد بنابراین برای تفاوتگذاری بین آنها و جلوگیری از خلط معنایی دو پیشنهاد ارائه گردید. دوم. هشت ویژگی برای انگاره برشمرده شد که از مجموع آنها دانسته شد انگاره امری شناختی در عین حال پنهان است، انگاره محصولِ فرآیندِ ذهنیِ پیچیده و سیالی است که هم تحولپذیر و کاملشونده است و هم منشأ ایجاد تغییر در ابعاد گوناگون اندیشه، رفتار و کردار است؛ سوم. انگاره صرفاً با مرتبه خیال آدمی مرتبط نیست، بلکه انگاره در شبکهای از مؤلفهها تحقق و هویت مییابد و از همین طریق قابل اثبات است. برای تحلیل انگاره نیازمند شبکهای از مؤلفهها همانند خیال و طرحهای خیالی، شاکله و ذهن هستیم. قوه خیال در ترسیم آینده و طرحوارههای خیالی، شاکله به عنوان محیطی برای هدایتگری، بازتولید یا اصلاح انگاره، و انگاره به مثابه سنجهای برای نظارت ذهنِ دو عمل میکند.