مریم بختیاریان

مریم بختیاریان

مدرک تحصیلی: استادیار/فلسفه هنر، دانشکده حقوق، الهیات و علوم سیاسی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۸ مورد از کل ۱۸ مورد.
۱.

هنر به مثابه ارتباط در رویکرد سیستمی نیکلاس لومان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هنر سیستم اجتماعی نیکلاس لومان سیستم روانی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی نظری
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اجتماعی ارتباطات ارتباطات و فرهنگ ارتباطات میان فرهنگی
  3. حوزه‌های تخصصی هنر و معماری گروه های ویژه بررسی نمادها
تعداد بازدید : ۲۶۴۳ تعداد دانلود : ۱۱۷۱
«نیکلاس لومان» یکی از جامعه شناسان برجستة آلمانی است که با رویکردی سیستمی به بررسی ماهیت عملکرد هنر مبادرت ورزید. او در راستای تدوین یک نظریة اجتماعی نوین با رها کردن سنت جامعه شناسی غربی و با اهمیت دادن به تغییر ساختار جوامع مدرن بر مبنای تفکیک کارکردی، جامعه را متشکل از خرده-سیستم هایی دانست از قبیل: حقوق، اقتصاد، سیاست، آموزش، علم، دین، هنر و غیره که ارتباطات اجزاء آنها را تشکیل می دهد. او ادراک حسی را به قلمرو سیستم های روانی و هنر را به مثابه ارتباط به قلمرو اجتماع واگذار کرد. پس هنر، ارتباطی دانسته شد که ادراک می شود، ارتباطی که ادراک را می فریبد و آگاهی از آن را جهت می-دهد. در این مقاله ضمن مطالعه و ارزیابی نظریة لومان با استناد به کتاب های اصلی وی تلاش می شود تبیین شود که هنر چگونه ارتباطی است و چگونه ادراک و ارتباط را در خود جمع می کند؟
۲.

هم بستگی ذوق و نبوغ از نظر کانت در تجربه زیباشناختی با رهیافت فرم محور(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: نبوغ ذوق طبیعت کانت زیباشناسی فرمالیسم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۲۹ تعداد دانلود : ۴۳۰
به نظر کانت، نبوغ دور از هر گونه مشروعیت و اعتبار شناختی و عینی در حوزه ای از حساسیت قرار دارد و به مثابه یک نوع آزادی طبیعی برای تولید هنر ایده آل همراهی ذوق را لازم دارد. هم بستگی این دو نیروی ذهنی در موضع غیرشناختی سوژه در برابر ابژه شرط لازم هنر زیباست. کیفیت تحقق این هم بستگی در تجربه زیباشناختی قابل بحث است، به ویژه از وقتی نظریه زیباشناختی هنر جای نظریه های متافیزیکی سنتی هنر را می گیرد. در مطالعه سرگذشت این تجربه ملاحظه می-شود در یک سیر تطوری تجربه زیباشناختی از جهت گیری ابژکتیو (عینی) به جانب جهت گیری سوبژکتیو (ذهنی) فردی در رمانتیسم و اکسپرسیونیسم و زمانی دیگر در فرمالیسم به سوی تلاقی امر ابژکتیو و سوبژکتیو و سرانجام در نظریه های نهادی با نظر به سوبژکتیو جمعی در حال حرکت است. در این تطور، چرخش فرمالیستی متأثر از دیدگاه کانت و حاصل غلبه ی نبوغی است که در راستای تمایل ذوق مدرن عمل می کند، نبوغ با تأیید ذوق به ساحت فنومن وارد می شود و اینچنین رابطه آنها مثل رابطه تجربه حسی و مفهوم است. در این نوشتار تلاش می شود با توصیف و تحلیل داده های گردآوری شده از مطالعه ی نظر کانت و فرمالیسم چگونگی ارتباط ذوق و نبوغ بیان شود.
۳.

مقایسه رویکرد جامعه شناختی و سیستمی در بیان رابطه امر عقلانی و امر اجتماعی: با تأکید بر نظریه مارتین کوش و نیکلاس لومان(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: جامعه شناسی معرفت معرفت سیستمی روشنگری جامعه شناختی روشنگری فلسفی امر عقلانی امر اجتماعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲۷ تعداد دانلود : ۶۰۶
فلسفه و جامعه شناسی در مسایل مشترک و با روشهای متفاوت به یکدیگر نزدیک میشوند. در این نزدیکسازی به شرط بهرهمندی از نوعی تاریخگرایی پساهگلی، جامعهشناسی قدری انتزاع و فلسفه مایههای انضمامی به دست میآورند که میتوان آن را در روششناسی جدید سیستمی و در مواجههی روشنگری از منظر جامعهشناختی و فلسفی ملاحظه کرد. در این مواجهه امر عقلانی و اجتماعی، سو ژه و ابژه، شأن هستیشناختی برابری پیدا میکنند. این نوشتار با تحلیل دادههای به دست آمده از مطالعهی آرای برخی از اندیشمندان برجستهی فلسفه و جامعهشناسی به شرح موانع معرفتی و معرفی روشنگری از منظری جامعهشناختی و نیز به تعدیل جامعهشناسیگرایی کوش میپردازد که هستومندهای عقلانی را اجتماعی و کاملاً وابسته معرفی میکند. بدین منظور دیدگاه معرفت سیستمی که بر مبنای عقلانیت محدود انسانی، غلبهی نوعی عقلانیت سیستمی و معرفت درونی واقعیتهای اجتماعی را نوید میدهد میتواند مفید باشد. این دیدگاه پرسپکتیو عمودی دیدگاههای اومانیستی و عقلانیت خودبنیاد روشنگری را کنار میگذارد و با تقسیم یکسان عاملیت میان انسان و جامعه امر عقلانی و اجتماعی را همبسته معرفی میکند.
۴.

مبنای لذت زیبا شناختی ازنظر فرانسیس هاچسون: با تأکید بر لذت موسیقایی از سکوت(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: فرانسیس هاچسون ذوق خوب حس درونی لذت زیبا شناختی تجربه زیبا شناختی لذت موسیقایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۱ تعداد دانلود : ۲۳۹
به نظرِ هاچسون، به جز حواس پنج گانه احساس دیگری در بدن انسان وجود دارد که اندام ویژه ای برای آن نیست. این حس درونی با واکنش دربرابر ادراکِ «یک دستی در تنوع» نوعی تجربه طبیعی یا همان تجربه زیبا شناختی پدید می آورد که بهره مندی از آن به جای آموزش آکادمیک، ذوق خوب می خواهد . براین اساس، نمی توان گفت ابزار درک زیباییْ حس بینایی یا شنوایی است. لذت حاصل از این تجربه متفاوت از سایر لذات حسی، نوعی لذت عقلی با منشأ طبیعی و بی غرض است. برخی افراد قدرت شنوایی خوبی دارند؛ اما از شنیدن یک قطعه موسیقی، مثلاً سمفونی، لذت نمی برند و این نشان می دهد لذت موسیقایی «گوش خوب» می خواهد ؛ زیرا برای ادراک زیبایی، ترکیب ذهنی تصورات لازم است. اجرای سکوت کیج با تغییر جهت در سبک موسیقایی و فلسفه زیبا شناسی، مورد مناسبی برای تحلیل نظر هاچسون است که به درستی، تقدم نظر بر عمل را در تمرکز بر ذوق خوبِ مخاطب نشان می دهد . به منظورِ تحلیل مبنای لذت زیبا شناختی ازنظر هاچسون با تمرکز بر لذت موسیقایی، داده ها ازطریق مطالعه کتابخانه ای و جست وجوی اینترنتی گردآوری و سپس توصیف و تحلیل می شوند تا درنهایت، بی ربطی شناخت و شاخص های فایده انگارانه در تجربه زیبا شناختی مشخص شوند .
۵.

The Relationship between Psychology and Phenomenology: an analysis based on Husserl’s views(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: psychology Phenomenology descriptive psychology Husserl Brentano

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۳ تعداد دانلود : ۱۹۲
The relationship between an independent scientific discipline called psychology with phenomenology that presents the methodology and method together is an excuse for investigating the relationship between Husserl and Brentano’s thoughts. Although their relationship is come from different sources, according to Husserl’s main problem, end, and concern in confronting psychology, a researcher can find a good issue for research. Psychology and phenomenology bond together in favor of philosophy and seek a different intuition. Husserl keeps a type of psychology and uses it to achieve a philosophical attitude. The difference between Husserl and Brentano is both thematic and methodological, and of course, we can refer to the understanding of others and empathy that reduces the subjective aspect of the experience in Husserl’s phenomenology. Husserl goes to descriptive psychology with criticizing Brentano’s opinion about inner perception and also he criticizes Brentano's psychological reality that is the only appearance for him.  Husserl’s attempt for modifying descriptive psychology makes to provides practical and functional solutions for contemporary psychologists. Of course, he does not forget the distinctions between psychology and phenomenology in terms of issue and method but especially holds them together. The brief article wants to follow the relationship between psychology and phenomenology from its origin (Husserl’s phenomenology) to achieve this purpose, the data of research have been collected through the library method and internet search then they are described and analyzed to reveal the concomitance of psychology and phenomenology. They must come together in the interpretation of the word description.
۶.

فهمِ حقیقت ناپایدار و نسبت آن با خلق اثر هنری نزد دریدا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فهم حقیقت ناپایداری اثر هنری دریدا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۰ تعداد دانلود : ۱۶۳
در حالی که اغلب فیلسوفان بر این مسأله تأکید دارند که ما چگونه یکدیگر را می فهمیم، دریدا با پافشاری بر پیچیدگی های نوع خاصِ فهم ما، بر این مسأله که ما چرا و چگونه یکدیگر را نمی فهمیم، تمرکز دارد. از نظر دریدا ما در این جهان در گونه ای تعلیق مدام قرار داریم که مانع فهم کامل ما از حقیقت آن می شود. حقیقتی که نه تنها ناپایدار است، بلکه در هنرها امری به غایت ناپایدارتر است. این در حالی است که این ناپایداری و تعلیق در فهم حقیقت، ضمن آنکه خود لازمه ی خلق اثر هنری است، به آن امکان یگانگی، بی همتایی و بی بدیل بودن نیز می بخشد. بدون آن، اثر هنری به فرمولی ریاضی وار تبدیل می شود که همگان قادر به انجام آن خواهد بود. لذا این پژوهش درصدد است بررسی کند که چگونه هر برداشتی از اثر هنری، اتفاقاً خود به ناپایداری بیشتر در فهم و در حجاب فروماندگی حقیقت منجر خواهد شد و چگونه مخاطب اثر در مشارکتی فعّال و دائمی، هیچ گاه از تفسیر اثر رهایی نخواهد یافت. دو اصل مهمی که هنر و خصوصاً هنرهای معاصر برای دوام و بقا به آنها نیاز مبرم دارد و دقیقاً به همین دلیل است که شکوفا می شود .
۷.

فرمالیسم از نگاه کلایو بل و نیکلاس لومان(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: کلایو بل نیکلاس لومان فرمالیسم فرم معنادار مشاهده

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۰ تعداد دانلود : ۱۷۰
در تحلیل های زیباشناختی همواره اندیشمندان سعی بر آن داشته اند تا هنر را با ویژگی خاصی تعریف کنند که فصل مشترک تمام آثار هنری باشد. اما، آن چه آنان ارائه کرده اند، مانند بازنمایی و فرانمایی صرفاً برخی آثار هنری یا دوره های هنری را پوشش می دهد. فرمالیسم چونان روشی در تحلیل زیباشناختی با غرض فائق آمدن بر این معضل، بر عناصر ساختاری و ویژگی های صوری، حسی یا ادراکی تأکید می کند. ضرورت بکارگیری چنین روشی در دور شدن هنر مدرن از ارائه ی تصاویر واضح و روشن است. برخی تحلیل گران با توسل به گرایش فرمالیستی تلاش کردند تا علت انگیزش زیباشناختی را در مواجهه با فرم بجویند. کلایو بل، یکی از تحلیل گران فرمالیست، فهم هنری را بر نمایش «فرم معنادار» استوار دانست، البته ابهام فرم و اصطلاح معناداری، یکی از نقاط ضعف نظریه اوست. به نظر می رسد در نظریه ی سیستمی نیکلاس لومان، فرمالیسم و فرم، متفاوت از آن چه تاکنون متداول بوده به گونه ای تعریف شده که چه بسا بتواند موضع بل را نه ابطال، بلکه تعدیل کند، زیرا لومان، فصل مشترک تمام آثار هنری را در مشاهده می دانست. در این نوشتار با تطبیق آرای این دو اندیشمند از خلال ترجمه، تحلیل و تدقیق در آثار اصلی آنان به برداشتی متفاوت از فرمالیسم دست یافته می شود.
۸.

نقش مشاهده در هنر معاصر: امکان و ضرورت مشاهده در غیاب فرم در هنرهای تجسمی، نمایشی و موسیقی از نظر لومان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نیکلاس لومان سیستم اجتماعی مشاهده فرم هنر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۶ تعداد دانلود : ۱۱۲
نیکلاس لومان، در مسیر روشن تر ساختن کارکرد سیستم هنر، با تحلیل روابط پیچیده ی مشاهده، تمایز و فرم، بر نقش تعیین کننده مشاهده در هنر تأکید کرده است. با سه مشاهده گر فعال، یعنی سیستم هنر، هنرمند و مخاطب، کار تولید اثر هنری، تا ادراک آن ادامه می یابد. نزدیکیِ تولید و ادراک به معنای متفاوت مشاهده و فرم بازمی گردد که شرط تحقق آنها، وجود تمایزات است. در هنگام مشاهده هر فرم، تنها یک سوی تمایز آشکار و سویه ی دیگر که غیابش شرط مشاهده است، از نظر پنهان است. در هنر معاصر، در آثار کسانی مانند مارسل دوشان، جان کیج و دیگران، هنر به مثابه بازی زیباشناختی فرم ها در همین معنا جلوه گری می کند. علاوه بر این، در سینما نیز برای پذیرش جهان ساختگی روی پرده به عنوان واقعیت از جانب مخاطبان، مشاهده در این معنا ضروری است. وقتی مشاهده فراتر از ادراک حسی صِرف و قابلیت نشان گذاری و تمایزگذاری تعریف شود، آنگاه سیستم هنر قادر به مشاهده و مدیریت آن است. در این نظریه، ضمن کنار گذاشتن بحث شانس و اتفاق، نقش و اهمیت نام هنرمند در مقبول واقع شدن اثر هنری تحدید شده است. با خوانش و ارائه ی شرح مبسوط تری از این نظریه، توفیق آن را در زمینه ی تشخیص هنر دشوار فهم معاصر ارزیابی می کنیم.  
۹.

بسط نظریه دیکانستراکشن دریدا؛ نقدی فلسفی بر سبک دیکانستراکشن در معماری معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دریدا فهم متن معماری سبک دیکانستراکشن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۴ تعداد دانلود : ۱۶۹
وقتی نظریه دیکانستراکشن دریدا در معماری بسط پیدا کرد، گمان می رفت راهی برای ترجمان و نمایش یک اندیشه به صورت عملی یافت شده است، اما بازخورد آن آرا در خلق فضاهای معماری، نشان داد که تعمیم آرای دریدا به معماری تنها بر پایه برداشتی سطحی و ناقص از آن آرا بوده که منجر به برون داد سبک دیکانستراکشن در معماری هم شده است. دریدا با همراهی در پروژه ای که هدفش ابداع سبک دیکانستراکشن در معماری بود، درصدد برآمد ضمن ارائه نمودی عینی برای نظرات خود، نشان دهد که هنرها بهترین محل برای تجلی دیکانستراکشن هستند، اما نتایج حاصل از این پروژه موجب شد تا این فرضیه او با شکست مواجه شود. بر این مبنا، این سوال اساسی مطرح است که سبک دیکانستراکشن در معماری تا چه اندازه توانسته است به برآیند مواضع دریدا درباره دیکانستراکشن بدل شود و یا تا چه حد با آن اختلاف معناداری دارد؟ برای نیل به این مهم ضروری است، میزان تمایز آرای دریدا درباره دیکانستراکشن با سبک دیکانستراکشن در معماری مشخص شود؛ موضوعی که در سایر پژوهش های مشابه تمایزی برای آن قائل نشده اند و بدون پرداختن به آن به عنوان مبانی شکل گیری سبک دیکانستراکشن در معماری پذیرفته شده است. بدین ترتیب و بر این اساس، در این پژوهش سبک منسوب به دیکانستراکشن در معماری، نه از منظری معمارانه، بلکه از منظری فلسفی مورد نقد و ارزیابی قرار می گیرد و میزان اختلاف آرای دریدا با این سبک در معماری تحلیل می شود.
۱۰.

تصویرگری به مثابۀ ابزار آموزشی فلسفه به کودکان: تحلیل تصویرنوشتار در سه اثر از شل سیلوراستاین و ولف ارلبروش(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هنر تصویرگری آموزش فلسفه شل سیلوراستاین ولف ارلبروش فلسفه برای کودکان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۲ تعداد دانلود : ۱۶۴
این مقاله به صورت کیفی کاربرد تصویرگری در کتاب کودک را به عنوان میانجی دریافت عقلی و تفکر انتقادی معرفی می کند تا اهمیت آموزش فلسفه ورزی به کمک تصویرگری را نشان دهد. آموزش فلسفی از طریق کتاب های تصویری، امکان رشد قوای شناختی کودکان را فراهم می آورد و کمک می کند آنها مطابق با نیازهای جامعه ای که در آن زندگی می کنند فکر و عمل کنند. در مورد آموزش فلسفه به کودکان نظریه پردازانی همچون متیو لیپمن برنامه هایی تدوین کرده اند که در سال های اخیر، کاربرد نیز یافته اند. در این نوشتار، علاوه بر شرح روش لیپمنی که بر متن ادبی تاکید دارد، امکانات آموزش از طریق تصویر گری بررسی می شود. روش گردآوریِ داده های این پژوهش مبتنی بر اطلاعات برآمده از مطالعه کتابخانه ای و جست وجوی اینترنتی است که ضمن تبیین ویژگی های تصویرگری در آموزش فلسفه به کودکان، رابطه مفاهیم با تصاویر را به صورت انتخابی در دو اثر از سیلوراستاین و یک اثر از ولف ارلبروش توصیف و تحلیل می کند. یافته ها نشان می دهند ابهام اَشکال انتزاعی در آثار سیلور استاین و نیز تفسیرپذیریِ دلالت های رنگ در اثر ارلبروش می توانند امکان پرسش گری، تفکرورزی و متعاقب آن شناخت درونی و در نهایت، رشد فکری کودکان را فراهم آورند و آنها را برای خودشناسی، خودسازی و برای ساختن جامعه ای بهتر آماده سازند. به این ترتیب، لازم است به تمام ابعاد و عناصر کتاب کودکان توجهی ویژه شود تا رابطه ای مستقیم میان کتاب و کودک شکل بگیرد.
۱۱.

تأملی بر بحث های فلسفی معاصر درباره ی بی معنایی در هنر(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: بی معنایی معناداری هنر تفسیر نظریه سیستمی فلسفه معاصر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۹ تعداد دانلود : ۸۶
هنرها در آفرینش، کاربرد، تفسیر و در نتیجه معنا از هم متفاوتند. دشواریِ دستیابی به معنا، اهمیت مطالعه ی معنا و بی معناییِ هنر را مضاعف می کند. زمانی معنا در واقعیتی جست و جو می شد که اثر هنری بازنمود آن بود، اما در هنر غیربازنمای معاصر، معنا همان رازی است که هستیِ هنر بر آن استوار است. اکنون جای بسی تأمل است که بدون معنا، هنر چگونه هستی می گیرد و چرا برخی بی معناییِ هنر را تحسین می کنند وقتی هنوز چیستیِ آن را نمی دانند. در این پژوهش با استعانت از مطالعه و تحلیل داده های برآمده از آرای فیلسوفانِ تأثیرگذارِ معاصر، تلاش می شود خاستگاه پندار بی معنایی و راه حل آن در شناخته شده ترین نظریه ها جست و جو شود. به نظر می رسد این که معناسازی پروژه ای انسانی است، عامل رواج پندار بی معنایی است، در حالی که تفسیرپذیری، تمایز میان این و آن اثر، تاریخ هنر، تمایز هنر و غیر هنر مواردی هستند که با لحاظ آنها نمی توان معمای معنا را به بی معنایی ختم کرد. وقتی هدف، جست و جوی معناست، تحقق بی معنایی ممکن نیست و تفسیرپذیری، بقای اثر است. برای اثبات این ادعا می توان به نظریه هایی رجوع کرد که بی معنایی را نفی معناداری نمی دانند. چالش اساسی نظریه سیستمی همین است که تجربه ی بی معنایی که همان نیستی است ممکن نیست. 
۱۲.

توانایی های خیال و نسبت میان زیبایی طبیعی و هنری از نظر جوزف ادیسون(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: جوزف ادیسون خیال زیبایی طبیعی زیبایی هنری لذات اولیه لذات ثانویه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۴ تعداد دانلود : ۱۰۰
جوزف ادیسون با تمرکز بر ادراک زیباشناختی، شأن خیال را به عنوان یک نیروی خداداده ی ذهنی که چندین امکان مثبت و منفی برای لذت بردن فراهم می کند، بالا می برد. بخشی از نیروی خیال بدور از هر گونه علائق و انگیزه های معرفتی، توأم با یک نگرش بی غرض، میان حس و فاهمه آزاد عمل می کند و لذات اولیه را از ابژه های طبیعی یا حاضر و لذات ثانویه را از تصور و بازنمایی آنها موجب می شود و این گونه ضرورت ارتباط هنر و طبیعت تأیید می شود. در این مقاله به منظور بیان این که چه نسبتی میان زیبایی طبیعی و هنری برقرار است، تلاش می شود شرح مبسوط تری از کارکردهای شناختی، معنوی و زیباشناختی خیال عرضه شود. همچنین از آنجا که نظریه خیال ادیسون، آرام آرام زمینه ی رویکرد ذهنی را در تعریف تجربه زیباشناختی فراهم می کند، تلاش می شود تبیینی از چرایی وقوع تجربه زیباشناختی در مواجهه با زیبایی، هماهنگی و عظمت در طبیعت حاصل شود و در نهایت این که چگونه امر نو یا غیرمتعارف در خلق تجربه زیباشناختی می تواند به هنر در برابر طبیعت، امکانی مضاعف ببخشد. برای تحقق این منظور، داده های این پژوهش از طریق مطالعه ی کتابخانه ایِ آرای ادیسون و شارحان وی گردآوری شده، سپس توصیف و تحلیل می شوند.
۱۳.

مواجهه ی گفتمان هنری و اقتصادی در هنرهای تجسمی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: اقتصاد هنر گفتمان هنری عقلانیت ابزاری هنرهای تجسمی ارزش اقتصادی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۹ تعداد دانلود : ۹۲
گفتمان اقتصادی و هنری با مؤلفه های مشابهی سر و کار دارند، اما اولویت آنها در هر یک متفاوت است. نگاه هنرمند و اقتصاددان به یک چیز متفاوت است، مثل تفاوت نگاه دوشان و یک صنعتکار به چرخ. این تفاوت، اقتصاد هنر را استثنایی می کند، به ویژه در هنرهای تجسمی، که با وجود قیمت بالا، یک اثر هنری به کالای اقتصادی تبدیل نمی شود. هدف این پژوهش، بیان تفاوت ها و شباهت-های سیستم هنر و اقتصاد و پرسش درباره قدرت و نفوذ هر یک بر دیگری است. این یکی از راه های آگاهی یابی از اقتصاد هنر است که با آن زمینه ای فراهم می شود تا ارزش هنری بتواند سهم بیشتری در اقتصاد داشته باشد. در این پژوهش از راه توصیف و تحلیل داده ها و با روش اسنادی تلاش می شود مواجهه ی دو گفتمان در هنرهای تجسمی بررسی شود. تاریخ هنرهای تجسمی با وجود تمایز تجربه زیباشناختی از تجربه خرید یک محصول هنری نشان می-دهد کشف ظرفیت های پنهان کار یک نابغه با گسترش تجربه زیباشناختی، مانند کشف الگوهای فراکتالی آثار پالاک، می-تواند ارزش اقتصادی آن را بالاتر ببرد. این موارد برآمده از قدرت نبوغ در هنرهای تجسمی نشان می دهد بیش از آن چه تصور می شود گفتمان این دو سیستم از هم دور و به هم نزدیک است.
۱۴.

نگاهی متفاوت به عکس های مستندنگار کرونایی: تحلیلی بر اساس نقد هنر بیردزلی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کرونا کارکردهای عکاسی مستندنگاری تجربه زیباشناختی بیردزلی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۷ تعداد دانلود : ۱۰۶
ژانر مستندنگاری در عکاسی، با دیدگاه واقع گرایانه و استنادی اش واجد کارکردهای متنوعی است. این ژانر، گزارشی از یک رویداد یا واقعیت عینی ارائه می دهد و شرایط انسان را در مواجهه با رویدادهای خوب و بد زندگی به نمایش می گذارد. شاید به راحتی نتوان تصور کرد که چنین عکس هایی کارکرد زیباشناختی نیز داشته باشند. برای جست وجوی چنین کارکردی باید فارغ از ارزش اطلاع رسانی و واقع گرایانه آن به دیدگاهی متوسل شد که می تواند تجربه زیباشناختی را تقویت کند. در دیدگاه منبعث از آرای بیردزلی، ارزش اثر هنری ایجاد تجربه زیباشناختی است که با ویژگی های عینی همچون وحدت، شدت و ترکیب، فارغ از نیت پدیدآور آن مشخص می شود. این پژوهش با استعانت از چنین دیدگاهی در عکس هایی با موضوعات مختلف که به نوعی به بحران کرونا مربوط می شوند، نشان می دهد که می توان به عکس هایی که یادآور روزهای سخت کرونایی هستند نیز زیباشناسانه نگریست. درست همان طور که برخی تصاویر مربوط به بحران های متعدد گذشته همچون جنگ ها و انقلاب ها در تاریخ هنر وارد شده اند. بدین منظور، داده های نظری پژوهش از طریق مطالعه کتابخانه ای و جست وجوی اینترنتی گردآوری و به همراه عکس های انتخاب شده از رسانه های مختلف توصیف و تحلیل شده اند به این امید که شاید زمانی نه چندان دور، به خاطرات کرونایی از زاویه دیگری هم نگاه شود.
۱۵.

کارکرد پدیدارشناسانه عناصر فرمی سینما (با تأکید بر پدیدارشناسی هوسرل)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ابژه اپوخه پدیدارشناسی حیث التفاتی فرمی فیلم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۳ تعداد دانلود : ۱۱۲
بیان مسئله: در میان مؤلفه های رویکرد پدیدارشناسی، اپوخه عنصری است که وجه روشی این رویکرد را بیش از سایر مؤلفه ها بر دوش می کشد. از طرف دیگر سینما مملو از عناصری فرمی است که می تواند استفاده یا عدم استفاده و یا نحوه استفاده از هر کدام از این عناصر بر نحوه ادراک مخاطب تأثیر بگذارد. پژوهش پیش رو تلاش می کند تا به مواجهه پدیدارشناسانه با ابژه به واسطه سینما و فیلم بپردازد.هدف پژوهش: بررسی امکان تحویل پدیدارشاسانه ابژه خارجی و ابژه زیبایی شناسانه به واسطه سینما و فیلم است.روش پژوهش: پژوهش با روشی تحلیلی در میان مؤلفه های پدیدارشناسی، تنها عنصر روشی آن یعنی اپوخه را برجسته کرده و با روشی توصیفی-تحلیلی، نسبت تمامی عناصر فرمی موجود در یک فیلم را با اپوخه می سنجد.نتیجه گیری: این پژوهش نشان می دهد که امکان تحویل پدیدارشناسانه ابژه خارجی به واسطه فیلم وجود دارد و به طریق اولی در ابژه های زیباشناختی این امکان محقق است.
۱۶.

رویکردی متفاوت به دیگری در هنر: با یک رویکرد لومانی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: نیکلاس لومان سیستم اجتماعی ارتباط هنر دیگری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۳ تعداد دانلود : ۸۲
در رویکرد لومانی، هنر به مثابه سیستمی اجتماعی از جنس ارتباطاتِ غیرمستقیم و فرازبانی است که با ابتنا بر عملکردهای خود-ارجاع، فروبسته عمل می کند. سیستم با رجوع به عملکردهای پیشین در افق زمانی گذشته، افق زمانی آینده را به روی خود گشوده نگه می دارد. حاصل این امر، پدید آمدن سبک های هنری یکی پس از دیگری است که برخی عناصر یکدیگر را نقد، تأیید، یا تعدیل کرده اند. برای نمونه، سبک «امپرسیونیسم»، حاصل فعالیت سیستم هنر در واکنش به سبک «رئالیسم» بوده و از پیامدهای خود-ارتباطی سیستم هنر به شمار می آید. تمایز هدایتگر میان سیستم/محیط، نشان می دهد که خود-ارتباطی هرگز به معنای نفیِ نقش دیگری در هنر نیست. هنر برای اعلام موجودیت و به پایان نرسیدن باید از غیر هنر، یا دیگری تفکیک شود. اما انکار سودمندی، لذت بی غرض، غایت در خود، یا بی غایتی در «هنر برای هنر» به معنای حذف دیگری نیست. هیچ یک از جنبش های هنری مدرن نوآور نمی توانند به صِرف داشتن خود-ارتباطیِ محض ادعا کنند. در سیستم هنر، سیستم های روانی (انسان ها) و  اجتماعی مشارکت کنترل شده دارند. فقدان کنترل مصادف با تحلیل رفتن پویاییِ سیستم هنر است. در این پژوهش تلاش شده با ابتنا بر مطالعه (ترجمه و تحلیل) آثار اصلی لومان، ضرورت وجود دیگری در هنر از منظری متفاوت بیان شود.
۱۷.

 چیستیِ ادراک در نسبت با رازآمیزیِ آثار هنری مدرن بر اساس اندیشه مرلوپونتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: موریس مرلوپونتی ادراک رازآمیزی هنر مدرن نقاشی مدرن پل سزان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۱ تعداد دانلود : ۱۱۵
  ادراک و بدن مندی در فلسفه مرلوپونتی شانی هستی شناسانه دارد. در ادراک فاصله سوژه و اُبژه برداشته می شود؛ زیرا در ادراک و به ویژه، ادراک حسی، نظرورزی در کار نیست. سوژه، به عنوان موجودی که در-جهان-بودن از مولفه های اساسیِ اگزیستانس اوست، قبل از هرگونه تاملی با چیزها نسبت دارد. آثار هنری در تمام دوره ها رازآمیز بوده اند و هنر مدرن رازآمیزتر از هنر پیشامدرن است؛ این هنر، دغدغه حقیقت دارد و حقیقت همیشه رازآمیز است. از سوی دیگر، سوژه مدرن بر زیست جهان خود اشرافی ندارد؛ چراکه جهان مدرن ناتمام و مبهم است. علاوه بر این باید افزود، هنر مدرنیسم، جهان را در چشم اندازی واحد نمی بیند، در نقاشی، ابهام جای وضوح را می گیرد، نقاط متعدد دید، جای پرسپکتیو یک نقطه ای می نشیند، این می تواند دلیل دیگری برای رازآمیزی آثار هنری مدرن است. بر همین اساس، انسان در مواجهه با اثر هنری مدرن گاه، احساس نزدیکی به جهان می کند، گاهی، احساس دوریْ و راز در همین است. در این مقاله کوشش شده است، رابطه بین چیستی و چراییِ ادراک و رازآمیزی هنر مدرن از نظر مرلوپونتی مورد تامل قرار گیرد. این رابطه نشان از آن دارد که، هنر مدرن پدیداری ادراکی است و امر ادراکی رازآمیز است. این رازآمیزی به زیست جهان مدرن و اگزیستانس سوژه مدرن و ماهیت هنر مدرنیسم برمی گردد. داده های ضروری این پژوهش، از طریق منابع کتابخانه ای و اسنادی گردآوری شده اند؛ و سپس، به صورت کیفی، توصیف و تحلیل شده اند. هدف این بوده تا از این طریق، وجه مهم دیگری از هنر مدرن از منظری که مرلوپونتی فراهم ساخته است، پدیدار شود. 
۱۸.

واکاوی شیوه بازنمایی امر قدسی در سینمای داستانی بر اساس آرای سنت گرایان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: امر قدسی سبک استعلایی سنت گرایی سینمای داستانی معنویت هنر قدسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹ تعداد دانلود : ۸
امر قدسی در جهان مفهومی سنّت گرایی سنت تعریف می شود و مطالعه بازنمایی آن در سینمای داستانی به عنوان یک پدیده مدرن، مسأله ای مهم است. زیرا سنت گرایان بر این باورند که امر قدسی در هنر قدسی می تواند نمود یابد؛ اما در خصوص بازنمایی آن در سینما به عنوان یک پدیده مدرن، دیدگاه مبسوطی ندارند. بنابراین هدف این پژوهش، واکاوی نحوه بازنمایی امر قدسی در سینما از منظر سنت گرایی است. این جُستار با رویکرد کیفی، به شیوه توصیفی تحلیلی و روش کتابخانه ای اسنادی به این مسأله پرداخته است. برای این منظور، مبانی فکری سنت گرایی مانند امر قدسی و هنر قدسی، و نیز سبک استعلایی در سینما به عنوان سبکی نزدیک به هنر قدسی تبیین شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد، همانگونه که سنت گرایان هنر قدسی را در شکل و سبکی خاص جستجو می کنند که دارای کیفیات و خصوصیات معنوی متناظر با جهان الوهی است، می توان همین ویژگی را در سبک استعلایی سینمایی به نحوی که در بازنمایی امر قدسی کارکرد داشته باشد، ردیابی کرد. سبک استعلایی در سینما، کارکردی شبیه هنر قدسی دارد که با استفاده از عناصری که در هنر بدوی وجود دارد، امر مقدس را بازنمایی کند. اینگونه، به واسطه استخدام سبک استعلایی یا ویژگی های عمده آن، می توان به بازنمایی امر قدسی در سینما، بر پایه مفاهیم مورد توجه سنت گرایان، امیدوار بود.در پژوهش حاضر شش فیلم مهاجر، خیلی دور خیلی نزدیک، آواز گنجشک ها، قدمگاه، یک تکه نان و به رنگ خدا بررسی شده است و نتایج آن دال بر کارکرد سبک استعلایی در بازنمایی امر قدسی است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان