سید حمیدرضا حسنی

سید حمیدرضا حسنی

مدرک تحصیلی:  استادیار پژوهشگاه حوزه و دانشگاه 
پست الکترونیکی: hrhasani@rihu.ac.ir

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۳۱ مورد از کل ۳۱ مورد.
۲۱.

درنگی در معناشناسی و ماهیت شناسی تحلیلی واژه «پارادایم»(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۴۷۱ تعداد دانلود : ۳۵۳
ابهام معنایی واژه «پارادایم»، از زمان پیدایش رسمی این اصطلاح، و گسترش آن در حوزه های گوناگون دانش و ورود نامناسب آن در جامعه علمی ایران، مانند مفاهیم بسیار دیگری، زمینه بدفهمی این واژه را در جامعه علمی ایران پدید آورده، تفسیرها و کاربردهای سلیقه ای بسیاری را از این اصطلاح رایج کرده است. در این نوشته کوشیده ایم به بازشناسی کاربردهای گوناگون این اصطلاح و تنقیح مفهومی، معناشناختی و ماهیت شناختی آن، در فلسفه علم بپردازیم و در نهایت، ضمن آسیب شناسی این تعریف ها، تعریفی بایسته از این اصطلاح به دست آوریم که به گمان ما بهتر می تواند کارآیی آن را نشان دهد.
۲۲.

هویت انسان؛ مبنای عینیت در علوم انسانی هرمنوتیکی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دیلتای انسان از دیدگاه دیلتای روش شناسی علوم انسانی طبیعت انسانی تاریخی بودن انسان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۰ تعداد دانلود : ۴۱۸
مبانی روش شناختی پارادایم های عمده علوم انسانی و قضاوت در مورد اعتبار یا عدم اعتبار آنها متکی بر مبانی معرفت شناختی، وجودشناختی و انسان شناختی آن پارادایم است. آشنایی با مباحث انسان شناختی از دیدگاه دیلتای هم برای آشنایی با پارادایم تفسیرگرایی و هم برای شناخت پارادایم هرمنوتیکی مهم است. شناخت هویت دوگانه انسان یکی از اساسی ترین عناصر این پارادایم را پیش روی ما قرار می دهد. ارائه تصویر درستی از طبیعت انسانی و چگونگی توسعه بخشیدن به دقت ابزار عملی جریانات علمی یکی از دغدغه های اصلی دیلتای بود. از جمله کارهای بدیع او برقراری تعامل میان دو عنصر «طبیعت انسانی» و «تاریخی بودن» بود که تا زمان او گمان بر تعارض میان آنها می رفت و دیلتای آنها را در خدمت روش شناسی علوم انسانی درآورد. او با تبیین مبانی انسان شناختی، معارف به دست آمده از علوم انسانی را معتبرتر از یافته های علوم طبیعی می دانست و تلاش کرد بواسطه ثبات هویت انسانی در عین تاریخی بودن آن، اعتبار علوم انسانی را نشان دهد. این مقاله بر آن است تا به روشی تحلیلی عناصر اصلی اندیشه دیلتای به دست آید و سپس بر اساس ترکیب این عناصر نشان داده شود که چگونه عینیت علوم انسانی بر این مبنا تأمین می شود.
۲۳.

الگویی برای ارزیابی روش شناختی مطالعات نوگرای علوم انسانی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۴۴۸ تعداد دانلود : ۲۲۷
وجود دیدگاه های مدعی نوگرایی روش شناختی و روشی در حوزه علوم انسانی در کشور نیاز به سنجش علمی و روش شناسانه این دیدگاه ها و حاجت به معیارهای این سنجش را ایجاد کرده است. به دیگرسخن، ارائه الگویی جهت ارزیابی روش شناختی مدل های بدیع مطالعات علوم انسانی و موقعیت یابی منطقی و روش شناسی آنها از ضروریات پژوهشی معاصر کشور محسوب می شود؛ الگویی پایه که در آن از کمترین پیچیدگی ها برای این موقعیت یابی استفاده شده باشد. در این نوشتار تلاش می شود تا مستقل از دیدگاه های خاص در مورد ساختار تولید علم، ساختار بنیادین مشترک در پارادایم های علوم انسانی و ویژگی های گوناگون انواع مختلف از پژوهش های علمی ارائه شود که بتواند در نخستین گام، نوعی نظام بخشی علمی برای پژوهشگران نوگرای حوزه علوم انسانی در کشور به ارمغان آورد. این تحقیق، الگوهای پژوهشی بدیع ارائه شده در حوزه پژوهش های علوم انسانی را براساس عمق نفوذ به لایه های بنیادین معرفت علمی به سه نوع تقسیم می کند و براساس این به سنجش و جایگاه شناسی علمی آنها می پردازد.
۲۴.

چیستی علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۳۶۸ تعداد دانلود : ۲۳۹
آنچه امروزه با عنوان «علوم اجتماعی» از علوم انسانی یاد می شود، میراث دار سنت فلسفی اسکاتلندی و فرانسوی است. فیلسوفان کلاسیک آلمان آنچه را همتایان فرانسوی شان بیشتر با عنوان علوم اجتماعی می فهمیدند، با عناوین «علوم تاریخی»، «علوم روحی» و یا «علوم اخلاقی» مطرح کردند؛ اینها همه مسبوق به اصطلاح فلسفه خُلقی است. این همه نشان از تفاوت منظری است که این دیدگاه ها در مورد ماهیت و چیستی انسان اختیار کرده بودند. از منظر امثال دیلتای، علوم انسانی، از آن جهت علم تاریخی اند که انسان را موجودی تاریخی می فهمیدند؛ یا برخی دیگر، از آنجا که انسان را موجودی صاحب اراده می دانستند، ازاین رو حوزه علوم انسانی را ساحت اراده و اخلاق تصویر می کردند. ازهمین رو، امثال گادامر نیز علم انسانی را میراث دار فرونسیس ارسطویی می دانند. از دیدگاه این نوشتار، اگرچه تمرکز بر حکمت عملی ارسطویی نمی تواند آورده چندانی برای علوم انسانی داشته باشد، اما دوره دیگری از حکمت عملی در فضای اندیشمندان مسلمان شکل گرفته است که در کنار حفظ نام حکمت عملی، هویت آن را به طورکلی متحول کرد و آن سنگ بنای قانون کردار انسانی در دانش حکمت عملی بود؛ قانونی جهانی که حکمت عملی را از مطالعه شخص فضیلت مند به دانش شناسایی جهان انسان و جهان اخلاق ارتقا داد و درنتیجه خود را به عنوان نیای بزرگ علوم انسانی تثبیت کرد؛ نقشی که در طول تاریخ به فراموشی سپرده شد.
۲۵.

اعتبارسنجی کاربست روش «نظریه زمینه ای» به مثابه تفسیر موضوعی قرآن با تأکید بر آرای شهید صدر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: روش تحقیق روش نظریه زمینه ای تفسیر موضوعی علم دینی شهید صدر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۹ تعداد دانلود : ۳۰۳
«نظریه زمینه ای»، از روش های کیفی است. این روش در پژوهش های اجتماعی تفسیری برای تحلیل متون و استخراج نظریه از داده های پژوهشی، در راستای ارائه نظریه درباره «موضوعات» اجتماعی و انسانی کاربرد دارد. محققان علوم انسانی دینی کاربست این روش را توسعه داده، برای تحلیل موضوعی متن قرآن و استخراج نظریه از آن به خدمت گرفته اند. از سویی، از دیدگاه شهیدصدر، روش اجتهادی معتبر برای اکتشاف نظریه های علمی قرآن، « تفسیر موضوعی» است، که هدف آن ارائه نظریه قرآن درباره «موضوعات» واقع زندگی بشری است. در واقع، از دیدگاه محققان دینی ای که روش نظریه زمینه ای را در رجوع به قرآن برگزیده اند، این روش همچون تفسیر موضوعی عمل می کند؛ چراکه با ارائه یک موضوع به قرآن، به هدف کشف نظریه قرآنی، می خواهد یک تحقیق قرآنی را به انجام برساند. بنابراین، کاربست نظریه زمینه ای در نظریه پردازی قرآنی، به مثابه تلقی این روش، به عنوان تفسیر موضوعی قرآن است. در مقاله حاضر، اعتبار این کاربست، با تکیه بر آرای شهیدصدر بررسی می شود. مسائل این تحقیق، در دو ساحت نظریه سازی بر اساس روش نظریه زمینه ای، و نظریه سازی بر اساس تفسیر موضوعی اجتهادی، مطرح میشود. بنابراین، در اعتبارسنجی و حلّ مسئله تحقیق، به فراخور، از مبانی و قواعد روش شناسی کیفی و روش شناسی اجتهادی بهره برده می شود. یافته اصلی این تحقیق را می توان از سنخ روش شناختی دانست. در این تحقیق نشان داده می شود که در هر پژوهش نظریه پردازانه، از جمله در پژوهش های علوم انسانی دینی و پژوهش های نظریه پردازانه قرآنی، روش تحقیق باید با رویکرد علمی معتبر و منبع معرفتی معتبر، متناسب باشد. بر این اساس، بهره مندی از روش های تحقیق علوم انسانی رایج، همچون روش نظریه زمینه ای، برای نظریه پردازی قرآنی از توجیه روش شناختی لازم برخوردار نیست.
۲۶.

مناسبات اخلاق و حکمت عملی در اخلاق نیکوماخوس(مقاله ترویجی حوزه)

کلید واژه ها: اخلاق نیکوماخوس اخلاق فضیلت حکمت عملی ارسطو اخلاق

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۵ تعداد دانلود : ۳۴۷
بحث از حکمت عملی، پرداختن به اساسی ترین پرسش های فلسفی انسان است. سؤال از اینکه «چه می توان کرد؟» یا «چه باید بکنیم؟» یا «چگونه باید عمل و اقدام کرد؟»، از مهم ترین پرسش های اساسی حیات انسانی است. توضیح عناصر اساسی نظریه حکمت عملی و هویت اخلاق از دیدگاه ارسطو، تحت عنوان توده ای از تقسیم بندی های متنوع معرفتی و وجودی به نمایش گذاشته است. این تقسیم بندی ها، به نحوی توسط ارسطو به کار گفته شده اند که وجوه مختلف کارکردها و نقش هایی که ما در تهذیب اخلاق و حکمت عملی و حتی علوم انسانی با آن مواجه هستیم، در ضمن یک نظام واحد ترسیم شده اند. این نوشتار بر آن است تا با ارائه نگاهی مستند به نظریة اخلاق ارسطو و تحلیل و بررسی آن، مناسبات بین اخلاق و حکمت عملی را از دیدگاه وی مورد واکاوی قرار دهد.
۲۷.

ساخت و عامل در نظریه اعتباریات علامه طباطبایی و نظریه ساخت یابی گیدنز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نظریه اعتباریات ساختار و عامل علامه طباطبایی گیدنز دوسویگی ساخت مقولات عقل عملی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۶ تعداد دانلود : ۹۳
مسأله ساخت و عامل به مثابه یکی از مسائل بسیار تأثیرگذار در علوم اجتماعی، نقش تعیین کننده ای به ویژه در مباحث روش شناختی، قدرت، نظم و مسئولیت اجتماعی دارد. در فضای فکری متفکران اسلامی، نظریه اعتباریات علامه طباطبایی از جمله دیدگاه هایی است که می تواند نقش تعیین کننده ای در مباحث ساخت و عامل داشته باشد. آن بخش از نظریه اعتباریات علامه طباطبایی که در مقاله ششم کتاب اصول فلسفه رئالیسم و رساله اعتباریات تقریر شده، با تقریر خاصی که از مقولات عقل عملی ارائه داده است، می تواند دستاوردهایی مانند تعریف عاملیت در اجتماع، تعریف ساختار و مشخصات ساختار در اجتماع را پدید آورد. ظاهراً ورود این نظریه به مباحث اجتماعی در کنار دیدگاه هایی مانند نظریه ساخت یابی گیدنز می تواند ظرفی تهای مناسبی برای آن ایجاد کند. گیدنز در نظریه خود، دوگانگی ساخت و عامل را کنار نهاده و بر مفهوم دوسویگی ساخت تأکید کرده است که در آن عامل ها در ایجاد ساختار و ساخت بر نحوه عمل عامل نقش دارد. در مقاله حاضر، با تحلیل نظریه طباطبایی در اعتباریات به عنوان وجوه ساختاری مشترک در افعال انسانی، نشان داده شده است که بحث ساخت و عامل در آثار طباطبایی و گیدنز، در توصیف ساخت به عنوان کیفیات مشترک عاملان اجتماعی، اراده و چیستی نقش عاملیت، از وجوه مشابهی برخوردار است که توجه به آن ها می تواند ظرفیت های مناسبی برای ایفای نقش نظریه اعتباریات در علوم اجتماعی ایجاد کند.
۲۸.

تقارن تاریخی ایده رویکرد و پارادایم در چیستی علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۶۳ تعداد دانلود : ۱۲۰
در قرن اخیر دو کتاب «اقتصادنا» از شهیدصدر و «ساختار انقلاب های علمی» از کوهن، وارد فضای علمی شدند که یکی مستقیماً فلسفه علمی است و دیگری در پایه مباحث اقتصادی، رویکردی فلسفه علمی دارد. در جامعه جهانی، کتاب کوهن یکی از کتاب های فلسفه علمی رسمی محسوب شد، و از نظریات او برای تحلیل جریان های علمی استفاده شد، تا جایی که واژه پارادایم بهعنوان واژه ای همه گیر بر سر زبان ها افتاد؛ اما کتاب اقتصادنا با وجود ارائه دیدگاه ها و تحلیل های فراوان فلسفه علمی چنین موقعیتی پیدا نکرد. شناسایی دیدگاه های فلسفه علمیِ پنهانمانده برای جوامع علمی که باوجود غنای معرفتی و اجتماعی، کمتر مورد توجه قرار گرفتهاند، می تواند سطح آگاهی جامعه علمی و نظریات بدیل در حوزههای مختلف دانش را افزایش دهد. در اینراستا، مقاله حاضر نشان می دهد که چگونه مؤلفه های یک فلسفه علم تمامعیار رئالیستی در اقتصادنا حضور دارد؛ مؤلفههایی که موجب می شود دیدگاه موجود در اقتصادنا در عین دارا بودن بسیاری از نقاط قوت نظریه پارادایم های کوهن، گرفتار مسئله نسبیت گرایی نشود. همچنین این دیدگاه می تواند موجبات این را فراهم سازد که قیاس ناپذیری پارادایمی که در دیدگاه کوهن وجود دارد مانعی برای گفتگوی میان اندیشه ها، نباشد. این امر از طریق مقایسه نظریات علم شناختی شهیدصدر در اقتصادنا و کوهن در ساختار انقلاب های علمی به انجام میرسد.
۲۹.

محوریت حق الطاعه در دانش اصول(مقاله پژوهشی حوزه)

کلید واژه ها: حق الطاعه علم اصول فلسفه علم اصول فلسفه اجتهاد سازمانواره علم اصول

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳ تعداد دانلود : ۵۳
از آن جا که «اصل حق الطاعه» در اندیشه اجتهادی شهید سید محمدباقر صدر نقش ویژه ای در عقل عملی دارد، آن را به مثابه یک عنصر دستگاهی که کل علم اصول بر مبنای آن شکل می گیرد مستقر می کند، نه فقط به مثابه منهجی که تنها در اصول عملیه کاربرد دارد و این کاربرد محدود هم با ورود برائت شرعی منتفی می شود. دیدگاهی که حق الطاعه را در مباحث اصول عملیه منحصر می داند، عملا آن را به ایده ای فکری تبدیل می کند که هیچ نقش ویژه ای در علم اصول ندارد. در حالی که حق الطاعه یک منهج و مسلک است. اطلاق این عناوین بر حق الطاعه نشان از اهمیت آن برای علم اصول دارد. طبق ادعای این مقاله، حق الطاعه نه فقط در اصول عملیه، بلکه در صدر علم اصول قرار دارد و تمام بخش های این دانش را، از مباحث قطع گرفته تا ظنون و حجیت و ادله اجتهادی را تحت تأثیر خود قرار می دهد. این چنین اصل فکری که منهج علمی را دگرگون می سازد، می توان عنصر دستگاهی نیز نامید. تقریر اصل حق الطاعه به مثابه عنصری دستگاهی، مستلزم نشان دادن ابتناء سازمان واره علم اصول بر آن و چگونگی شکل گرفتن و تبیین عناصر بنیادین علم اصول و زیر مجموعه های آن ها بر مبنای این اصل است. افزون بر ساختار علم اصول، طبیعتا مفاهیم و محتواهای این علم نیز از قبیل مباحث مربوط به ادله، حجیت و اصول عملیه، دستخوش دگرگونی و توسعه خواهند شد. افزون بر این که، این اصل به مثابه یک عنصر تنظیم گر داده های اجتهادی، افزون بر رفع مشکلات اساسی دیگر سازمان واره های علم اصول، توانمندی جدیدی به دانش اجتهادی و علم اصول می افزاید و بنا بر این تاریخ دانش اجتهادی را یک گام به پیش می برد.
۳۰.

مناسبات نظریّه پردازی دینی با قلمروهای تحقیق در علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مطالعات دینی نظریه‌پردازی علوم انسانی علوم انسانی دینی قلمروهای تحقیق

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷ تعداد دانلود : ۵
بهره مندی از متون دینی، بهعنوان منابع معرفتی، برای استنباط نظریههای علوم انسانی، از فرایندی روشمند برخوردار است. این روشمندی، گرچه از ویژگیهای خاص مطالعه در این منابع تبعیت میکند، اما در سطحی کلان، همراستا با جریان عام نظریهپردازی در علوم انسانی است. در این مقاله این مسئله مورد توجّه قرار می گیرد که با یک نگاه فراتحلیلی، پژوهشهای حوزه علوم انسانی، چه در مطلق علوم انسانی و چه در علوم انسانی دینی، از قلمروهایی برخوردارند. ویژگی این قلمروهای چهارگانه، معیارهایی را برای نظریهپردازی دینی در علوم انسانی در اختیار محققان میگذارد، که آگاهی از آنها برای ورود به این سنخ مطالعات دینی ضروری بوده، عدم توجه به آنها یکی از آسیبهای فلسفه علمی و روششناختی در این عرصه را رقم زده است. حاصلاین معیارها، در دو بخش معیارهای مختص هریک از قلمروهای تحقیق، و معیارهای مشترک میان همه قلمروها، دسته بندی می شود. روش تحقیق در این پژوهش در ساحت مطالعات دینی، اجتهادی و در عرصه علوم انسانی، تحلیل قیاسی است.
۳۱.

تفسیر موضوعی به مثابه روش نظریه پردازی در علوم انسانی؛ خوانشی نو از دیدگاه قرآنی شهید صدر(مقاله پژوهشی حوزه)

کلید واژه ها: علوم انسانی اسلامی شهید صدر مرجعیت علمی قرآن نظریه قرآنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴ تعداد دانلود : ۳
در نظام اندیشه شهید صدر، قرآن حکیم منبعی برای کشف واقعیات جهان انسانی و نظریه پردازی در عرصه مسائل زندگی انسانی است. مسئله اصلی این مقاله کشف و تبیین جایگاه و هویت تفسیر موضوعی در دستگاه اجتهادی علمی این اندیشمند است. هدف از این تبیین بهره گیری از ظرفیت آثار شهید صدر در بعد روش شناسی نظریه پردازی قرآنی و کشف یکی از عناصر روشی مرجعیت علمی قرآن در تحقق علوم انسانی بومی / دینی است. مسائل فرعی این پژوهش از دو دسته مباحث عام علوم انسانی دینی و مباحث مرتبط با دیدگاه وی در تبیین هویت تفسیر موضوعی تشکیل شده است. بنابراین، روش مناسب تحقیق در مباحث دسته نخست، بهره گیری از «راهبرد اکتشافی» و «تحلیل عقلی» آثار شهید صدر است. اما در بعد دوم، همان گونه که خود به اجتهادی بودن تفسیر موضوعی اشاره دارد، ملاک سنجش و خوانش دیدگاه های وی، همان روش «اجتهادی» است. حاصل تحقیق نشان دهنده آن است که تفسیر موضوعی پیشنهادی ایشان درواقع همان روش «نظریه پردازی قرآنی» بوده، زمینه ساز رجوع روشمند به قرآن، به مثابه مرجع دانشی است. تبیین عناصر روش شناختی این روش (تکیه داشتن به رویکرد علمی، مسئله محوری، اجتهادی بودن، واقع نگری، نظریه پردازانه بودن) ثابت کننده این مدعاست.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان