آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۲

چکیده

«نظریه زمینه ای»، از روش های کیفی است. این روش در پژوهش های اجتماعی تفسیری برای تحلیل متون و استخراج نظریه از داده های پژوهشی، در راستای ارائه نظریه درباره «موضوعات» اجتماعی و انسانی کاربرد دارد. محققان علوم انسانی دینی کاربست این روش را توسعه داده، برای تحلیل موضوعی متن قرآن و استخراج نظریه از آن به خدمت گرفته اند. از سویی، از دیدگاه شهیدصدر، روش اجتهادی معتبر برای اکتشاف نظریه های علمی قرآن، « تفسیر موضوعی» است، که هدف آن ارائه نظریه قرآن درباره «موضوعات» واقع زندگی بشری است. در واقع، از دیدگاه محققان دینی ای که روش نظریه زمینه ای را در رجوع به قرآن برگزیده اند، این روش همچون تفسیر موضوعی عمل می کند؛ چراکه با ارائه یک موضوع به قرآن، به هدف کشف نظریه قرآنی، می خواهد یک تحقیق قرآنی را به انجام برساند. بنابراین، کاربست نظریه زمینه ای در نظریه پردازی قرآنی، به مثابه تلقی این روش، به عنوان تفسیر موضوعی قرآن است. در مقاله حاضر، اعتبار این کاربست، با تکیه بر آرای شهیدصدر بررسی می شود. مسائل این تحقیق، در دو ساحت نظریه سازی بر اساس روش نظریه زمینه ای، و نظریه سازی بر اساس تفسیر موضوعی اجتهادی، مطرح میشود. بنابراین، در اعتبارسنجی و حلّ مسئله تحقیق، به فراخور، از مبانی و قواعد روش شناسی کیفی و روش شناسی اجتهادی بهره برده می شود. یافته اصلی این تحقیق را می توان از سنخ روش شناختی دانست. در این تحقیق نشان داده می شود که در هر پژوهش نظریه پردازانه، از جمله در پژوهش های علوم انسانی دینی و پژوهش های نظریه پردازانه قرآنی، روش تحقیق باید با رویکرد علمی معتبر و منبع معرفتی معتبر، متناسب باشد. بر این اساس، بهره مندی از روش های تحقیق علوم انسانی رایج، همچون روش نظریه زمینه ای، برای نظریه پردازی قرآنی از توجیه روش شناختی لازم برخوردار نیست.

تبلیغات