آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۴

چکیده

بیان مسئله: نهاد دولت و بازار مهمترین و مؤثرترین سازمانهای اقتصادی- سیاسی محسوب می شوند که ترکیب و نقش و جایگاه شان می تواند تمامیت سیستم اجتماع را تحت تأثیر قرار دهد. در ادبیات جدید برنامه ریزی، ماهیت برنامه ریزی فضایی شهری به عنوان حکمروایی مکان تعریف می شود و بنابراین دولت و بازار در فرآیند این نوع برنامه ریزی نقش بی بدیل و ویژه ای دارند و درک نحوه تعامل بین آنها در گفتمان های برنامه ریزی فضایی می تواند کل مسیر و نتایج مورد انتظار از برنامه ریزی فضایی شهر را تعیین نماید. هدف: با این وصف تبیین نقش و جایگاه دولت و بازار در برنامه ریزی فضایی شهری، به عنوان یکی از مباحث نظری کلیدی، با تأکید بر رویکرد نهادگرایی جدید هدف اصلی این پژوهش است. روش: در این مقاله به روش تحلیلی- توصیفی، ضمن طرح پرسش های مفهومی در آغاز، پس از معرفی بازار و دولت به عنوان دو نهاد اصلی در برنامه ریزی فضایی شهری و قابلیت ها و نارسایی های هر یک در توسعه شهری، دیدگاه مکاتب و نظریه های مختلف اقتصاد سیاسی در سه جریان اصلی ردیابی شده و در نهایت این موضوع از منظر رهیافت نهادگرایی جدید و نظریه هزینه مبادله مورد تحلیل قرار می گیرد. یافته ها: از دیدگاه نهادگرایی، برنامه ریزی ابزاری برای رویارویی با آینده نامعلوم قلمداد می شود. نهادگرایی جدید و نظریه هزینه مبادله با رد دوگانگی بازار و دولت تلاش می کند تا برنامه ریزی فضایی شهری را به عنوان بخشی از حکمروایی و خود حکمروایی را متشکل از دو بخش خصوصی و عمومی به نمایش گذارد و و وجود برنامه ها و امر برنامه ریزی را به کاهش هزینه های مبادله مرتبط نماید. نتیجه گیری: نتایج پژوهش بیانگر آن است که با در نظر گرفتن کاستی ها و قابلیت های بازار و دولت، تغییر الگوی روابط این دو نهاد در برنامه ریزی فضایی شهری با هدف کاستن از هزینه های مبادله در مسیر توسعه شهری باید مد نظر قرار گیرد.

تبلیغات