علی ستاری

علی ستاری

مدرک تحصیلی: استادیار دانشگاه الزهرا

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۲۷ مورد از کل ۲۷ مورد.
۲۱.

اصول تربیت براساس مبانی انسان شناختی و ارزش شناختی حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: اصول مبانی تربیت انسان شناسی ارزش شناسی حکمت متعالیه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۹۲ تعداد دانلود : ۲۱۱۷
هدف این مقاله شناسایی اصول تربیت براساس مبانی انسان شناختی و ارزش شناختی در حکمت متعالیه است. روش پژوهش توصیفی−تحلیلی بوده و در این راستا اصول تربیت متناظر با هر یک از مبانی انسان شناختی و ارزش شناختی حکمت متعالیه بررسی شد. با تکیه بر مبانی انسان شناختی در حکمت متعالیه، اصول تربیت بدین شرح استخراج شدند: توجه به ویژگی های مشترک و تفاوت های فردی، کمک به رشد عقلانی همراه با محدودیت های آدمی، رعایت تقوا در کسب دانش، پرورش اعتماد به نفس، رعایت شئون فردی و اجتماعی، تحرک و پویایی و رشد همه جانبه متربیان. کاربست این اصول در تربیت به مربیان در سوق دادن متربیان به فطرت، پیشگیری از انحراف از فطرت، بیدار ساختن فطرت، تقویت نیروی اراده و اعتماد به نفس، شناسایی هویت و جایگاه فردی و اجتماعی، آگاه سازی نسبت به محدودیت های آدمی، تقویت تقوا، تقویت روحیه کمال طلبی، رشد همه جانبه و کمک به تحرک و تلاش در متربیان کمک می کند. براساس مبانی ارزش شناختی حکمت متعالیه، اصول تربیت بدین شرح شناسایی شدند: پرورش گرایش به خیر، شناخت خداوند به عنوان خیر مطلق، میانه روی در بهره گیری از لذات، هماهنگی در کسب توأمان لذت و سعادت، تبیین عقلانی فضیلت و تقویت گرایش به زیبایی حقیقی و نظام احسن. کاربست این اصول در تربیت به مربیان در داشتن خلوص نیت در تلاش های علمی، پرهیز از افراط و تفریط و گرایش به میانه روی در رفتارها، تقویت روحیه فروتنی، داشتن انعطاف در تعامل های علمی، پرهیز از زیبایی های ظاهری و گرایش به زیبایی های حقیقی کمک می کند.  
۲۲.

بررسی نظریه کنش ارتباطی هابرماس و دلالت های آن در آموزش عالی و دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کنش ارتباطی کنش عقلانی حوزه عمومی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۶ تعداد دانلود : ۱۵۵
هدف مقاله حاضر، شناسایی مؤلفه های سازنده نظریه کنش ارتباطی هابرماس و دلالت های آن در آموزش عالی است. پژوهش به روش کیفی و با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی با تکیه بر آراء و اندیشه های یورگن هابرماس در نظریه کنش ارتباطی انجام شده است. با توجه به وجود مشکلاتی همچون ضعف در برقراری ارتباط صحیح، عدم برخورد منطقی با مسائل و دست نیافتن به توافق فکری میان کنشگران دانشگاهی در کشور ما، پرداختن به آن دسته از ابعاد اندیشه های هابرماس که با فلسفه و فرهنگ بومی در کشور ما هماهنگی دارد، می تواند کارساز باشد. در مراحل انجام پژوهش، ابتدا مؤلفه های اصلی نظریه کنش ارتباطی هابرماس شناسایی شد. سپس دلالت های این نظریه در آموزش عالی ایران تحلیل و استنباط گردید. نتایج نشان می دهد نظریه کنش ارتباطی هابرماس بر مؤلفه های اساسی حوزه عمومی، زیست جهان، نظام (سیستم)، کنش ارتباطی و کنش عقلانی استوار است. مؤلفه های یادشده دلالت هایی را برای آموزش عالی به همراه دارد که حائز اهمیت است. مهم ترین دلالت ها عبارت اند از: حرکت به سمت عرصه عمومی علم، همگرا ساختن رشته های علوم طبیعی و انسانی، توجه به ماهیت رویکرد میان رشته ای در علوم انسانی، مشارکت همه جانبه اجتماعات علمی در سیاست گذاری ها، خط مشی ها و ارزیابی ها، نیاز به آموزش تفکر خلاق و تفکر انتقادی در دانشگاه ها، ضرورت بازنگری در روش های تدریس و یادگیری، نیاز به برپایی کرسی های آزاداندیشی و ضرورت توجه به مقوله تربیت شهروند جهانی. کاربست موارد یاد شده می تواند زمینه ساز تحولات و تغییرات مناسب در روابط کنشگران در آموزش عالی و دانشگاه باشد.
۲۳.

بررسی و نقد روش تحلیل مفهومی با رویکرد به پوزیتیویسم منطقی در پژوهش های تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: تحلیل نقد روش

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۴۰ تعداد دانلود : ۲۹۷۰
هدف این مقاله بررسی و نقد روش تحلیل مفهومی با رویکرد به پوزیتیویسم منطقی به عنوان یکی از روشهای پژوهش در تعلیم و تربیت به منظور شناسایی نقاط قوت و ضعف این روش در انجام پژوهش های تربیتی است. پژوهش از نوع کیفی بوده و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با رویکردی انتقادی انجام شده است. در مراحل پژوهش ابتدا جایگاه روش تحلیل مفهومی وکاربرد آن در تعلیم و تربیت بررسی گردید. سپس روش تحلیل مفهومی به مثابه یک روش پژوهش بررسی و اعتبار آن در رویکردش به پوزیتیویسم منطقی تعیین گردید. در آخر نقد هایی به شیوه نقد درونی به این روش به عمل آمد. نتایج نشانگر آن است که روش تحلیل مفهومی با داشتن نقش مقدمه ای در حل مسائل تعلیم و تربیت از طریق عینیت بخشی به برخی از مفاهیم و رفع پاره ای از ابهامات در مفاهیم، واژه ها و اصطلاحات به کار رفته در تعلیم و تربیت تا حدی کارساز است. با این حال نقد های به عمل آمده نشان می دهد که این روش در رویکرد به پوزیتیویسم منطقی، در حل همه مسائل تعلیم و تربیت کارایی چندانی ندارد. پیشنهاد پژوهشگر بر استفاده تلفیقی این روش با روش های پژوهش دیگر و اتخاذ رویکرد «پژوهش آمیخته» (ترکیبی) است.
۲۴.

رویکردهای مواجهه با برنامه درسی فلسفه برای کودکان و معرفی راهکار مناسب برای کاربست آن در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: برنامه درسی فلسفه برای کودکان نظام تربیتی رویکرد حذفی رویکرد انفعالی جذبی رویکرد بومی سازی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۵ تعداد دانلود : ۴۳۶
هدف این مقاله پژوهشی بررسی رویکردهای مواجهه با «برنامه درسی فلسفه برای کودکان» و انتخاب راهکار مناسب برای به کارگیری این برنامه در ایران است. پژوهش از نوع کیفی بوده و با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است. در مراحل پژوهش ابتدا برنامه درسی فلسفه برای کودکان، وابسته به موسسه پیشبرد فلسفه برای کودکان، معرفی و نقاط قوت و ضعف آن بررسی شد. آنگاه رویکردها و راهکارهای مواجهه با این برنامه به عنوان یک برنامه تربیتی جدید در ایران بررسی و تحلیل گردید. در آخر راهکار مناسب برای کاربست این برنامه در ایران پیشنهاد شد. نتایج نشان می دهد که برنامه درسی فلسفه برای کودکان با توجه به شرایط بومی، فرهنگی و فلسفه حاکم بر نظام تربیتی ایران دارای نقاط قوت و ضعف است. لذا با نظر به قوت ها و ضعف های برنامه سه رویکرد در مواجهه با کاربست این برنامه در ایران شناسایی شد: اول «رویکرد حذفی» که با توجه به نقاط ضعف برنامه راهکار را در «حذف کامل برنامه» می بیند. دوم «رویکرد انفعالی جذبی» که با توجه به نقاط قوت برنامه بر راهکار «جذب کامل برنامه» تأکید دارد. سوم «رویکرد بومی سازی» که با نظر توأمان به نقاط قوت و ضعف برنامه، راهکار حفظ، اصلاح، پالایش و توسعه برنامه را پیشنهاد می دهد. این رویکرد با در نظر گرفتن نقاط ضعف برنامه از آسیب های احتمالی آن در نظام تربیتی ایران جلوگیری نموده و برنامه ای متناسب با فضای فلسفی و فرهنگ بومی ایران را بازتولید می نماید. مقاله از میان رویکردها و راهکارهای یادشده با پیشنهاد رویکرد بومی سازی، راهکار «حفظ، اصلاح، پالایش و توسعه برنامه» را به عنوان گزینه مناسب برای به کارگیری برنامه درسی فلسفه برای کودکان در ایران پیشنهاد می کند.
۲۵.

بررسی و نقد برنامه فلسفه برای کودکان از منظر حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: فلسفه برای کودکان حکمت متعالیه برنامه فلسفه برای کودکان

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه برای کودکان
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
تعداد بازدید : ۳۰۶۹ تعداد دانلود : ۱۵۶۷
هدف کلی این مقاله بررسی و نقد برنامه فلسفه برای کودکان از منظرحکمت متعالیه است. سئوال کلی تحقیق عبارت است از این که مبانی فلسفی برنامه فلسفه برای کودکان چیست و براساس حکمت متعالیه چه نقدهایی بر آن وارد است؟ در این مقاله، از روش پژوهش تحلیلی ـ استنتاجی (Analytic – Deductive) استفاده شده است. شواهد نشانگر وجود وجوه اشتراک و افتراق میان برنامه فلسفه برای کودکان و مبانی فلسفی حکمت متعالیه است. بر این اساس نقدهایی به برنامه فلسفه برای کودکان از منظر حکمت متعالیه وارد شده است. با این حال با توجه به وجوه اشتراکی که میان این برنامه با حکمت متعالیه وجود دارد، با حذف عناصر ناهمسان و اضافه نمودن عناصر لازم و انجام اصلاحاتی در این برنامه، با در نظر گرفتن مدل بومی سازی شده این برنامه می توان آن را در نظام تعلیم و تربیت کشورمان به کار گرفت.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان