رقیه فخرپور

رقیه فخرپور

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۹ مورد از کل ۹ مورد.
۱.

اثر تداخل ضمنی بر اکتساب، یادداری و انتقال مهارت های سرویس والیبال (با تاکید بر تلفیق تمرینات مسدود و تصادفی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اکتساب انتقال یادداری تداخل ضمنی سرویس والیبال

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی حوزه های جدید روانشناسی روانشناسی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی رفتار حرکتی یادگیری حرکتی
تعداد بازدید : ۲۶۱۷ تعداد دانلود : ۱۲۰۳
هدف اصلی از این تحقیق، مقایسة آرایش های تمرینی مسدود، تصادفی و مسدود – تصادفی بر یادگیری سرویس های ساده، چکشی و موجی والیبال بود. روش تحقیق از نوع نیمه تجربی بود و به منظور تحقق اهداف تحقیق، 34 نفر از دانشجویان دانشگاه شمال به روش تصادفی انتخاب شدند و همة آنها در مهارت های سرویس والیبال مبتدی بودند. بعد از آموزش اولیه و پیش آزمون که بر اساس آزمون سرویس والیبال ایفرد انجام گرفت، آزمودنی ها به سه گروه تمرین مسدود، تصادفی و مسدود تصادفی همسان تقسیم شدند. در ادامه هر گروه در 15 جلسة تمرینی ویژه شرکت کردند و بلافاصله پس از پایان دورة تمرینی، آزمون اکتساب به عمل آمد. یک هفته بعد آزمون های یادداری و انتقال انجام شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های کلموگروف اسمیرنوف، تحلیل واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی توکی استفاده شد. نتایج نشان داد که در مرحلة اکتساب، تفاوت بین گروه ها معنادار بود و گروه مسدود نسبت به دو گروه دیگر نمره های بهتری را به دست آورد، ولی در آزمون یادداری تفاوت بین گروه ها معنادار نبود. هر چند در آزمون انتقال تفاوت بین گروه ها معنادار بود، به طوری که نمره های گروه مسدود – تصادفی بهتر از دو گروه دیگر به ویژه گروه مسدود بود.
۲.

رابطة بین کیفیت زندگی کاری و تعهد سازمانی اعضای هیأت علمی دانشکده ها و گروه های آموزشی تربیت بدنی دانشگاه های کشور(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تعهد سازمانی کیفیت زندگی کاری هیأت علمی تربیت بدنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۴۹ تعداد دانلود : ۱۲۳۶
هدف از این پژوهش، بررسی رابطة کیفیت زندگی کاری و تعهد سازمانی و ابعاد آنها در بین اعضای هیأت علمی دانشکده ها و گروه های آموزشی تربیت بدنی دانشگاه های دولتی بود و 217 نفر از اعضای هیأت علمی تربیت بدنی دانشگاه های دولتی کشور به عنوان نمونه های آماری انتخاب شدند. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامة کیفیت زندگی کاری براساس الگوی والتون (1973) و پرسشنامة تعهد سازمانی مییر و آلن (1990) استفاده شد. این پژوهش از نوع توصیفی – همبستگی است و داده ها به صورت میدانی جمع آوری شدند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آمار توصیفی و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد که میانگین کفیت زندگی کاری در دانشکده های تربیت بدنی 78 /51 درصد و در گروه های آموزشی برابر 46 /49 درصد بود. میانگین تعهد سازمانی در دانشکده های تربیت بدنی 18 /60 درصد و در گروه های آموزشی مستقل تربیت بدنی 08 /59 درصد بود. بین کیفیت زندگی کاری و تعهد سازمانی و همچنین بین مؤلفه های آنها رابطة معناداری به دست آمد. همبستگی بین کیفیت زندگی کاری و تعهد سازمانی در گروه های آموزشی مستقل تربیت بدنی بیشتر از دانشکده ها بود. براساس یافته های این تحقیق به منظور ارتقای سطح کیفیت زندگی کاری و بهره مندی از مزایای آن و همچنین باتوجه به رابطة بین کیفیت زندگی کاری و تعهد سازمانی توصیه میشود برنامه هایی در راستای بهبود کیفیت زندگی کاری و افزایش میزان تعهد سازمانی اعضای هیأت علمی در دانشکده ها و گروه های تربیت بدنی به اجرا درآید.
۴.

تأثیر تمرین ترکیبی بر فتوئین A، پروتئین واکنشگر C و برخی پارامترهای بیوشیمیایی در بیماران همودیالیزی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کیفیت زندگی تمرین ترکیبی بیماران همودیالیزی فتوئین A پروتئین واکنشگرC قلب و عروق و تنفس

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی قلب و عروق و تنفس
تعداد بازدید : ۱۰۴۲ تعداد دانلود : ۵۷۹
هدف از این پژوهش، ارزیابی اثر بخشی تمرینات منظم ترکیبی حین دیالیز بر فاکتورهای خطر مداخله گر در بیماری های قلبی عروقی بود. بدین منظور، 45 بیمار همودیالیزی (با میانگین سنی 9/02± 61 سال و وزن 11/25± 69 کیلوگرم) به طور تصادفی در دو گروه تمرین (24 نفر) و کنترل (21 نفر) جای گرفتند. گروه تمرین در یک دوره برنامه تمرین ترکیبی 16 هفته ای شرکت نمود که تمرینات آن ها شامل: رکاب زدن به وسیله ارگومتر و تمرینات مقاومتی پا با استفاده از وزنه در طول سه جلسه هفتگی دیالیز بود. پیش از شروع تمرینات و پس از پایان دوره تمرینی، پارامترهای مرتبط با بیماری قلبی عروقی (فتوئین A و پروتئین واکنشگر C) و فاکتورهای مرتبط با عملکرد کلیه و کیفیت زندگی اندازه گیری گردید. نتایج نشان می دهند که چهار ماه تمرین ترکیبی فزاینده موجب بهبود کیفیت زندگی و عملکرد بدنی بیماران دیالیزی می شود. براساس نتایج، تغییر معنا داری در مقدار فتوئین A و پروتئین واکنشگر C در اثر تمرین مشاهده نمی شود (P>0.05)، اما تغییر در برخی فاکتورهای مرتبط با کلسیفیکاسیون عروقی و نیز بهبود کیفیت زندگی، نشان دهنده اثر مثبت فعالیت بر این بیماران می باشد. با توجه به این که سطح اولیه پروتئین واکنشگر C در این بیماران بالا بوده و مقدار سطح پایه و اولیه فتوئین A در آن ها بسیار پایین تر از افراد عادی می باشد، تأثیرات غیرالتهابی معنا دار تمرین ورزشی که در جمعیت عادی دیده می شود ممکن است در بیماران دارای التهاب گسترده مانند بیماران دیالیزی کافی نباشد.
۵.

تاثیر هشت هفته تمرینات پیلاتس و تحریک الکتریکی بر شاخص های عملکرد ریوی وظرفیت هوازی مردان معتاد به مت آمفتامین در حال ترک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پیلاتس تحریک الکتریکی ظرفیت عملکردی ریه ظرفیت هوازی مردان معتاد مت آمفتامین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۹ تعداد دانلود : ۲۹۷
هدف: هدف از مطالعه حاضر تاثیر هشت هفته تمرینات پیلاتس و تحریک الکتریکی بر عملکرد تنفسی و هوازی مردان معتاد به مت آمفتامین در حال ترک می باشد. روش: مطالعه حاضر از نوع نیمه آزمایشی بود. جامعه مورد مطالعه مردان معتاد در حال ترک بودند که 50 نفر از آن ها به روش نمونه گیری تصادفی با حداقل سه ماه حضور در کمپ ترک اعتیاد انتخاب شدند. افراد انتخاب شده در چهار گروه، تمرین (پیلاتس) + تحریک الکتریکی، تمرین (پیلاتس) + تحریک کاذب، فقط تحریک الکتریکی و گروه گواه تقسیم شدند. پروتکل تمرین پیلاتس به مدت 8 هفته و سه جلسه در هفته و هر جلسه به مدت 60 دقیقه صورت گرفت. تحریک الکتریکی با استفاده از دستگاه نورواستریم صورت گرفت. یافته ها: براساس نتایج در گروه تمرین + تحریک الکتریکی در شاخص های ظرفیت حیاتی اجباری و حجم بازدمی با فشار در یک ثانیه، از لحاظ آماری تفاوت مشاهده شد. همچنین گروه تمرین + تحریک کاذب در همه متغیرهای مورد ارزیابی به جز عامل نسبت حجم بازدمی اجباری به ظرفیت حیاتی اجباری افزایش یافتند. نتیجه گیری: می توان گفت که تمرینات پیلاتس و تحریک الکتریکی می تواند به عنوان یک راهکار غیردارویی برای افزایش ظرفیت عملکردی ریه و توان هوازی مردان معتاد استفاده شود.
۶.

تاثیر رکابزنی در برابر نشستن در آب گرم و خشکی بر میزان CXCL1 و IL-6 سرم و مقاومت انسولینی مردان مبتلا به سندرم متابولیک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سیتوکین کموکین گرما متابولیسم ورزش حاد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۵ تعداد دانلود : ۱۱۳
هدف: ورزش و غوطه وری در آب گرم احتمالا با افزایش بیشتری در مقدار IL-6 و CXCL1 سرمی و مقاومت انسولینی بیماران سندرم متابولیک همراه می شود. اما تاکنون بررسی مستقیمی در این زمینه انجام نشده است. بنابراین هدف تحقیق بررسی تاثیر یک جلسه رکابزنی در آب گرم و محیط بیرون از استخر بر مقدار CXCL1 و IL-6 سرم و مقاومت انسولینی مردان مبتلا به سندرم متابولیک بود. روش شناسی: 15 مرد مبتلا به سندرم متابولیک (سن 17/4±4/58 سال، شاخص توده بدن 27/3±27/31 کیلوگرم بر مترمربع) با طرح تصادفی معکوس در چهار جلسه آزمون(با فاصله 48 ساعت) متشکل از رکابزنی یا نشستن در شرایط غوطه وری سربالا در آب گرم(42 درجه) یا بیرون از استخر(خشکی) را تجربه کردند. هر جلسه رکابزنی شامل 30 دقیقه فعالیت تناوبی با شدت 50% از حداکثر ضربان قلب بود. قبل از آغاز و 15 دقیقه پس از پایان هر جلسه، خون گیری انجام شد. متغیرها به روش آلایزا و آنزیمی اندازه گیری شد و داده ها با آزمون اندازه گیری مکرر(مدل سری های زمانی) در سطح معنی داری(05/0>P) تحلیل شدند. یافته ها: رکابزنی فقط در آب گرم سبب افزایش CXCL1 سرم شد، در حالی که افزایش IL-6سرم فقط در حین رکابزنی در خشکی مشاهده شد(05/0>P). اما مقاومت انسولینی در هر دو شرایط ورزش در آب گرم(002/0=P) و خشکی(001/0=P) کاهش یافت که مقدار کاهش ها تفاوتی نداشت(217/0=P). نتیجه گیری: رکابزنی در آب گرم از لحاظ مقدار تغییر ایجاد شده در IL-6 و CXCL1 سرمی و حتی مقاومت انسولینی مزیت چندانی نسبت به رکابزنی در خشکی ندارد. اما به دلیل کمبود شواهد و محدودیتها، هنوز نیاز به بررسی های بیشتر باقی است.
۷.

تاثیر تمرینات هوازی حین دیالیز بر شاخص پایی- بازویی (ABI)، کیفیت زندگی و کفایت دیالیز بیماران همودیالیزی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بیماران همودیالیزی تمرینات هوازی شاخص پایی-بازویی کفایت دیالیز کیفیت زندگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۶ تعداد دانلود : ۱۳۲
مقدمه: بیماری شریان محیطی، بخش مهمی از عوارض بیماری مزمن کلیه را تشکیل می دهد. اندازه گیری شاخص پایی-بازویی(ABI) معتبرترین روش تشخیص این بیماری است. براساس بررسی ها فعالیت بدنی می تواند با تاثیر بر عملکرد عروق و کارایی همودیالیز، بر وضعیت جسمانی و کیفیت زندگی بیماران همودیالیزی تاثیر بگذارد . در پژوهش حاضر، تاثیر تمرین هوازی حین همودیالیز بر شاخص پایی- بازویی، کیفیت زندگی و کفایت دیالیز بررسی شد. روش پژوهش: در این مطالعه 30 بیمار همودیالیزی(با میانگین سن 02/4± 56 سال) از مراکز درمانی دیالیز، انتخاب شدند. بیماران به دو گروه تمرین(15 نفر) و کنترل(15 نفر) تقسیم شدند. گروه تمرین در دوره 12 هفته ای تمرین هوازی(رکاب زنی در حالت درازکش) حین دیالیز شرکت کرد اما گروه کنترل روال عادی درمان را سپری کرد. قبل و پس از پایان دوره تمرینی، داده های مربوط به اندازه گیری متغیرها جمع آوری شد و تجزیه و تحلیل آماری توسط نرم افزار Spss صورت گرفت. یافته ها: بین میانگین شاخص پایی-بازویی(018/0=P)، کفایت دیالیز(004/0=P)، کیفیت زندگی مرتبط با سلامتی(000/0=P)، عملکرد بدنی(000/0=P)، روابط(000/0=P) و کیفیت خواب(006/0=P) گروه تمرین و کنترل در قبل و بعد از مداخله تفاوت معنی داری وجود داشت. همچنین بین تغییرات شاخص پایی-بازویی و کیفیت زندگی (05/0=P) و بین کفایت دیالیز و کیفیت زندگی (025/0=P) ارتباط معنی داری وجود دارد با این حال بین شاخص پایی-بازویی و کفایت دیالیز ارتباط معنی داری مشاهده نشد(920/0=P). نتیجه گیری: تمرین هوازی حین همودیالیز تاثیر معناداری بر کاهش شاخص پایی-بازویی، افزایش کفایت دیالیز و کیفیت زندگی بیماران دارد. از این رو این نوع تمرین می تواند به عنوان راهبرد مهم در کاهش بیماری قلبی و بهبود کیفیت زندگی بیماران استفاده شود.
۸.

تأثیر تمرین تناوبی شدید بر سطوح سرمی عامل رشد فیبروبلاست- 21، آنزیم های کبدی، نیمرخ لیپیدی و مقاومت به انسولین در زنان مبتلا به کبد چرب(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۰۹ تعداد دانلود : ۹۵
زمینه و هدف: بیماری کبد چرب غیرالکلی، یک التهاب کبدی است که بر اثر تجمع بیش از اندازه چربی در بافت کبد ایجاد می شود و گاها با اختلال در فعالیت طبیعی بافت کبد، از جمله نارسایی کبد یا سیروز کبدی همراه است. تمرین و فعالیت بدنی، به طور بالقوه می تواند در کاهش چربی کبد مؤثر باشد. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر تمرین تناوبی شدید بر سطوح سرمی فاکتور رشد فیبروبلاست- 21، آنزیم های آسپارات آمینوترانسفراز و آلانین آمینوترانسفراز، نیمرخ لیپیدی و مقاومت به انسولین در زنان مبتلا به کبد چرب به اجرا درآمد. روش تحقیق: در مطالعه نیمه تجربی، 28 زن مبتلا به بیماری کبد چرب غیرالکلی به صورت نمونه در دسترس شرکت کردند و سپس به طور تصادفی در دو گروه کنترل (14 نفر) و تمرین (14 نفر) قرار گرفتند. برنامه تمرین تناوبی شدید به مدت هشت هفته، با تکرار سه روز در هفته و هر جلسه 50 دقیقه به اجرا درآمد. متغیرهای وابسته تحقیق 72 ساعت قبل از اولین و بعد از آخرین جلسه تمرین اندازه گیری شدند. نتایج با استفاده از آزمون های آماری t وابسته و مستقل در سطح معنی داری 05/0>p استخراج گردید. یافته ها: بعد از هشت هفته تمرین تناوبی شدید، عامل رشد فیبروبلاست-21 (03/0=p) و لیپوپوتئین کلسترول پر چگال (01/0=p) افزایش معنی داری یافتند؛ در حالی که  آسپارتات آمینوترانسفراز (04/0=p)، آلانین آمینوترانسفراز (03/0=p)، لیپوپوتئین کلسترول کم چگال (01/0=p)، و تری گلیسیرید (005/0=p) سرمی به طور معنی دار کاهش پیدا کردند و مقاومت به انسولین بدون تغییر باقی ماند (24/0=p). نتیجه گیری: با انجام تمرینات تناوبی شدید می توان انتظار داشت شاخص های خطر در بیماران مبتلا به کبد چرب غیر الکلی، بهبود یابد.
۹.

اثربخشی تمرینات جسمی- ذهنی هاتایوگا بر تلومراز،کورتیزول و استرس در زنان میان سال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کورتیزول تلومراز استرس یوگا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۶ تعداد دانلود : ۷۹
زمینه و هدف : تلومرها نقش مهمی در فرآیند پیری به عهده دارند. استرس روانی مزمن و سطوح کورتیزول بالا، به تلومر آسیب می رسانند. مکانیزم اثر تمرین های جسمی- ذهنی در تغییر سطح آنزیم تلومراز به عنوان محافظ تلومر، ناشناخته است. لذا هدف پژوهش حاضر بررسی اثر تمرینات هاتایوگا بر تلومراز، کورتیزول و استرس در زنان میان سال می باشد. روش تحقیق : در یک کارآزمایی نیمه تجربی، 24 نفر از زنان میان سال با  میزان استرس درک شده بالا (27<PSS) به طور هدفمند و در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه تمرین (12 نفر) و کنترل (12 نفر) قرار گرفتند. آزمودنی های گروه تمرین به مدت هشت هفته، با تکرار دو جلسه در هفته و هر جلسه 60 تا 90 دقیقه در تمرینات هاتایوگا شرکت کردند. چهل و هشت ساعت قبل و بعد از مداخله، سطوح سرمی کورتیزول و تلومراز به روش الایزا و سطح استرس به کمک پرسشنامه استرس ادارک شده کوهن اندازه گیری شدند. داده ها با آزمون های تحلیل کوواریانس و رگرسیون خطی در سطح معنی داری 0/05>p مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها : در گروه تمرین در مقایسه با گروه کنترل، سطح سرمی آنزیم تلومراز به طور معنی داری افزایش و کورتیزول و میزان استرس به صورت معنی داری کاهش یافتند (0/001=p). ارتباط معنی دار منفی بین سطوح پیش آزمون کورتیزول و تلومراز در هر دو گروه تمرین (0/02=p) و کنترل (0/001=p) و همچنین بین تغییرات ناشی از هاتایوگا در گروه تمرین مشاهده شد (0/003=p)؛ ضمن آن که 56 درصد از تغییرات تلومراز بر اساس تغییرات کورتیزول قابل پیش بینی بود. نتیجه گیری : تمرین جسمی-ذهنی هاتایوگا با افزایش سطوح سرمی تلومراز و از طریق مکانیزم کاهش هورمون کورتیزول، می تواند روشی مناسب در جهت کاهش فرآیند پیری ناشی از استرس روانی در زنان میان سال با سطح استرس بالا باشد. 

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان