ضیاء فلاح محمدی

ضیاء فلاح محمدی

مدرک تحصیلی: دانشیار فیزیولوژی ورزشی، دانشگاه مازندران

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۴۷ مورد از کل ۴۷ مورد.
۴۱.

تأثیر شش هفته تمرین هوازی بر شاخص های نروژنز و نروتروفیک در هیپوکمپ رت های جوان و میانسال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ki67 Midkine دویدن بر روی تردمیل هیپوکمپ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹۲ تعداد دانلود : ۲۶۶
هدف از این پژوهش یافتن پاسخ این پرسش ها بود: آیا ورزش می تواند نروژنز را افزایش دهد و فاکتور نروتروفیک که برای نروژنز ضروری است آیا با ورزش افزایش می یابد؟30 سر موش صحرایی به چهار گروه کنترل جوان، تمرین جوان، کنترل میانسال و تمرین میانسال تقسیم شدند. تمرین براساس اصل اضافه بار به مدت 6 هفته و 6 جلسه در هفته انجام گرفت. رت های جوان با سرعت 27 متر بر دقیقه و رت های میانسال با سرعت 20 متر بر دقیقه به مدت 20 دقیقه در روز اول دویدند. هر روز 2 دقیقه به زمان دویدن اضافه شد تا به 60 دقیقه در روز رسید. شاخص ها با روش الایزا اندازه گیری و از طریق روش آماری آزمون تعقیبی tukey تجزیه وتحلیل شد.بین وزن گروه های جوان تفاوت معنا داری وجود نداشت (sig=0.979) و تفاوت بین گروه های میانسال معنا دار بود (sig=0.000). Ki67 در گروه تمرینی جوان و میانسال به طور معنا داری از گروه کنترل بیشتر بود؛ به ترتیب (sig=0.002) و (sig=0.037). Midkine در گروه تمرینی جوان در مقایسه با گروه کنترل جوان افزایش معنا دار نداشت (sig=0.134). این شاخص در گروه تمرینی میانسال نیز افزایش یافت، ولی افزایش معنا داری نداشت (sig=0.557). همبستگی بین Midkine و Ki67 معنا دار بود (r=0.407) (sig=0.029). تمرین مداوم می تواند نروژنز را در رت های جوان و میانسال افزایش دهد. احتمالاً این نوع تمرین برای افزایش نروژنز و ملزومات آن یعنی فاکتورهای نروتروفیک مفید است.
۴۲.

تاثیر شش هفته دویدن روی نوارگردان بر بیان ژن مسیر JAK1/STAT3 در عقده های قاعده ای موش های صحرایی دیابتی نوع 1(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دیابت نوع 1 تمرین استقامتی مسیر JAK1/STAT3 عقده های قاعده ای

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۵ تعداد دانلود : ۱۲۹
هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر یک دوره تمرین دویدن استقامتی روی بیان ژن های مسیر JAK1/STAT3 در عقده های قاعده ای موش های صحرایی دیابتی بود. 40 سر موش صحرایی نر به طور تصادفی به چهار گروه سالم، ورزش، دیابت و دیابت+ورزش تقسیم شدند. دیابت با یک بار تزریق داخل صفاقی استرپتوزوتوسین به میزان 50 میلی گرم/ کیلوگرم وزن بدن القاء شد. برنامه تمرین دویدن روی نوارگردان ویژه موش به مدت 6 هفته و به صورت فزاینده اجرا شد. 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین موش ها بیهوش شده و بافت مغز برای جداسازی عقده های قاعده ای از جمجمه خارج شد. بافت خارج شده برای اندازه گیری بیان ژن به روش qPCR مورد استفاده قرار گرفت. از آنوای یک طرفه و آزمون تعقیبی LSD برای بررسی تفاوت بین گروهها استفاده شد سطح معنی داری کوچکتر از 05/0 در نظر گرفته شد. القای دیابت نوع 1 تغییری در بیان ژن های JAK1/STAT3 عقده های قاعده ای به وجود نیاورد (P≤0/05). اجرای برنامه ورزشی استقامتی موجب کاهش مقادیر بیان ژن های JAK1 و STAT3 شد (به ترتیب P=0/009، P=0/002 ). این کاهش از روند مشابه ای برای هر دو ژن برخوردار بود. در مطالعه حاضر 6 هفته دویدن استقامتی روی نوارگردان با شدت متوسط موجب کاهش بیان ژن های مسیر JAK1/STAT3 شد. لذا می توان این پروتکل ورزشی را به عنوان یک ابزار غیر دارویی و بدون عوارض جانبی برای مهار این مسیر در بیماری دیابت برای حفاظت از نورون های عقده های قاعده ای پیشنهاد کرد.
۴۳.

اثر هشت هفته تمرین استقامتی با مدت های مختلف بر سطوح پروتئین شوک گرمایی 27 پلاسمای خون در موش های صحرایی نر(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۹۹ تعداد دانلود : ۱۰۵
زمینه و هدف : هدف از اجرای این پژوهش بررسی اثر هشت هفته تمرین استقامتی با مدت های مختلف بر سطوح پروتئین شوک گرمایی 27 پلاسما در موش های صحرایی نر نژاد ویستار بود. روش تحقیق : برای این منظور 40 سر موش نر هشت هفته ای با میانگین وزن 10 ± 189 گرم از انستیتو پاستور شمال ایران تهیه و به طور تصادفی در گروه کنترل و سه گروه تمرینی تقسیم شدند. گروه های تمرینی به مدت هشت هفته، هر هفته پنج روز، با شدت 20 متر بر دقیقه )معادل 50 تا 55 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی( با مدت های 30 ، 60 و 90 دقیقه و شیب صفر درجه روی نوار گردان ویژه جوندگان، به تمرین پرداختند. برای اندازه گیری سطوح پروتئین شوک گرمایی 27 پلاسما پس از هشت هفته تمرین و 72 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، موش ها بی هوش شدند. سطح پروتئین شوک گرمایی 27 پلاسما با استفاده از کیت EIA   و به روش آنزیم لینک ایمنواسی ( ELISA ) اندازه گیری شد. داده ها به روش آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی LSD تجزیه و تحلیل گردیدند. مقدار p<0/05 به عنوان حداقل سطح معنی داری تفاوت میانگین ها مورد استفاده قرار گرفت. یافته ها : نتایج نشان داد که سطوح پروتئین شوک گرمایی27  پلاسما در گروه تمرینی 60 دقیقه، به طور معناداری (P<0/05) بالاتر از سایر گروه ها است. نتیجه گیری : نتایج این تحقیق نشان می دهد که تمرینات استقامتی با شدت و مدت متوسط (60دقیقه) در مقایسه با مدت کوتاه تر و بلندتر، باعث افزایش بیشتری در سطوح پروتئین شوک گرمایی 27 پلاسما می شود.
۴۴.

تاثیر چهار هفته تمرین پلیومتریک همراه با مصرف امگا 3 بر غلظت سرمی عامل نروتروفیک مشتق از مغز و پروتئین واکنش گر C مردان فعال(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۸۶ تعداد دانلود : ۸۶
زمینه و هدف : هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر چهار هفته تمرین پلیومتریک و مکمل امگا 3 بر غلظت سرمی عامل نروتروفیک مشتق از مغز و پروتئین واکنش گر C مردان فعال بود. روش تحقیق: 28 دانشجوی مرد به طور تصادفی به چهار گروه (مکمل+تمرین، مکمل، تمرین، کنترل)، تقسیم شدند. آزمودنی های گروه مکمل امگا 3 +تمرین (ترکیبی) و گروه تمرین به مدت 4 هفته برنامه تمرینات منتخب پلیومتریک را اجرا کردند. همچنین گروه ترکیبی و گروه مکمل روزانه 2000  میلی گرم مکمل امگا 3 مصرف کردند. سطوح عامل نروتروفیک مشتق از مغز و پروتئین واکنش گر C به روش الایزا و ایمونوتوربیدیمتری اندازه گیری شدند. از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه برای بررسی تفاوت بین گروه ها و ضریب همبستگی پیرسون برای بررسی رابطه بین متغیرها استفاده شد. سطح معنی داری   P <0/05منظور گردید. یافته ها : سطوح سرمی عامل نروتروفیک مشتق از مغز پس از 4 هفته تمرین پلیومتریک همراه با مصرف امگا 3 در مقایسه با گروه کنترل، افزایش معناداری یافت ( p =0/04) ، اما پروتئین واکنش گر C تغییر معناداری نکرد .( p =0/53) همچنین بین مقادیر عامل نروتروفیک مشتق از مغز و پروتئین واکنش گر C گروه های مختلف پژوهش رابطه معنی داری مشاهده نشد ( P <0/05) . نتیجه گیری : اجرای تمرینات پلیومتریک همراه با مصرف مکمل امگا 3، موجب افزایش میزان عامل نروتروفیک مشتق از مغز سرم آزمودنی ها شد. احتمالا پروتکل مورد استفاده در تحقیق حاضر می تواند بر سلامت مغز تأثیر بگذارد، اما بین عامل نروتروفیک مشتق از مغز و پروتئین واکنش گر C به عنوان شاخص التهابی رابطه معناداری مشاهده نشد. بنابراین برای نتیجه گیری در رابطه با نقش درمانی یا حفاظتی عامل نروتروفیک مشتق از مغز در مقابله با التهاب، به مطالعات بیشتری نیاز است.
۴۵.

تاثیر حاد دویدن روی نوارگردان با سه شدت متفاوت بر عامل نوروتروفیک دوپامین مغزی در مخچه موش های صحرایی نر(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۸۴ تعداد دانلود : ۷۴
زمینه و هدف : پروتئین های نوروتروفیک نقش های گوناگونی را در مغز ایفا می کنند. عامل نوروتروفیک دوپامین مغزی ( CDNF ) نوروتروفین حفاظت کننده سلول های دوپامینی در مغز می باشد. تاکنون در رابطه با تأثیر ورزش و فعالیت های بدنی روی تغییرات سطوح این پروتئین در مغز مطالعه ای صورت نگرفته است. هدف از مطالعه حاضر بررسی تأثیر حاد دویدن روی نوارگردان با سه شدت متفاوت بر CDNF مخچه موش های صحرایی نر بود. روش تحقیق :  32 سر موش صحرائی نر نژاد ویستار هشت هفته ای پس از 7 جلسه آشنایی با نحوه ی فعالیت روی دستگاه نوارگردان ویژه جوندگان به طور تصادفی به 2 گروه اصلی کنترل و تمرین تقسیم شدند. گروه های تمرینی (هر گروه 8 سر) به انجام یک جلسه تمرین حاد با شدت های مختلف (پایین، متوسط و بالا) پرداختند. از روش الایزا برای اندازه گیری CDNF مغز استفاده گردید. بررسی تفاوت میانگین گروه ها با روش تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی، با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 19 صورت گرفت. یافته ها : انجام تمرین حاد روی نوارگردان با سه شدت پایین (0/04= p )، متوسط (0/001= p ) و بالا (0/001= p ) موجب افزایش سطوح CDNF مخچه گردید و شدت های گوناگون از این نظر تفاوت معنی داری با هم نداشتند (0/05> p ) نتیجه گیری : بر اساس نتایج به دست آمده، یک جلسه فعالیت استقامتی دویدن روی نوارگردان بدون در نظر گرفتن شدت آن، بهبود سطوح CDNF مخچه را به همراه دارد؛ و احتمالا این راهبرد می تواند برای تنظیم شدت تمرین به منظور تاثیرگذاری مطلوب بر دستگاه عصبی، مورد استفاده قرار گیرد.
۴۶.

تأثیر یک جلسه فعالیت ورزشی تداومی روی نوارگردان بر میزان پروتئین شوک گرمایی 72 و ظرفیت آنتی اکسیدانی تام پلاسمای موش های دیابتی شده توسط استرپتوزوتوسین(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۸۴ تعداد دانلود : ۹۲
زمینه و هدف : پروتئین شوک گرمایی 72( HSP72)  و ظرفیت آنتی اکسیدانی تام  (TAC) دو شاخص مهم در دفاع درونی بدن می باشند. هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر یک جلسه فعالیت ورزشی تداومی روی نوارگردان بر میزان HSP72 و TAC پلاسمای موش های دیابتی شده توسط استرپتوزوتوسین بود. روش تحقیق : بدین منظور 40 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار به وزن 165±1 گرم و سن 6 تا8  هفته، به طور تصادفی در 4 گروه (هر گروه 10 سر)، کنترل دیابت، و 3 گروه دیابتی+تمرین حاد استقامتی (گروه های 1، 2 و 3 که به ترتیب 30 دقیقه، 4 ساعت و 24 ساعت پس از ورزش کشته شدند)، تقسیم شدند. موش های صحرایی با تزریق استروپتوزوتوسین محلول در بافر سیترات 1/ 0 مول (PH = 5/4) به صورت درون صفاقی، دیابتی شدند. پروتکل تمرینی با سرعت 10 متر در دقیقه آغاز شد و به تدریج به 18 متر در دقیقه رسید. مدت دویدن تقریبا 60 دقیقه بود. برای تعیین سطوح HSP72 و TAC به ترتیب از روش الایزا و رنگ سنجی استفاده شد. یافته ها : به دنبال اجرای یک جلسه فعالیت در موش های دیابتی، میزان HSP72 پلاسمای تمام گروه ها افزایش یافت. افزایش HSP72 در گروه 30 دقیقه پس از فعالیت، نسبت به گروه کنترل، غیر معنادار بود؛ اما سطوح این شاخص در گروه 2) 4ساعت( نسبت به گروه کنترل(p=0/03) و در گروه 3(24ساعت) نسبت به گروه کنترل و گروه 30 دقیقه، افزایش معناداری را نشان داد (به ترتیب P=0/001 و P=0/005 ) افزایش ظرفیت آنتی اکسیدانی تام  (TAC)  فقط در گروه 3 نسبت به گروه کنترل معنی دار بود .(P=0/03) نتیجه گیری : نتایج به دست آمده نشان دهنده اثرات مفید یک جلسه فعالیت استقامتی حاد بر سطوح HSP72 و ظرفیت آنتی اکسیدانی تام در بیماری دیابت می باشد. با توجه به این، احتمالا می توان فعالیت استقامتی حاد را به عنوان یک توصیه درمانی در مقابله با عوارض این بیماری به کار برد.
۴۷.

تأثیر حاد دو نوع فعالیت بدنی هوازی و بی هوازی بر سطوح سرمی عامل تغذیه ای مشتق از مغز و کورتیزول مردان فعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: BDNF کورتیزول فعالیت حاد هوازی و بی هوازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵ تعداد دانلود : ۱۱
هدف: هدف از این پژوهش مقایسه ی تأثیر دو نوع فعالیت بدنی وامانده ساز هوازی و بی هوازی بر سطوح BDNF و کورتیزول سرمی و ارتباط آن ها با هم می باشد. مواد و روش ها: 16 نفر از دانشجویان فعال به صورت تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. گروه اول تست وامانده ساز بی هوازی کانینگهام و فالکنر و گروه دوم تست وامانده ساز هوازی استراند را انجام دادند. نمونه های خونی قبل و بلافاصله پس از تمرین گرفته شد. یافته ها: نتایج آزمون تی همبسته نشان داد که هر دو نوع ورزش حاد وامانده ساز هوازی و بی هوازی موجب افزایش معنی دار BDNF شدند (05/0< p). همچنین اجرای یک جلسه ورزش تا حد واماندگی از نوع هوازی باعث کاهش معنی دار (05/0< p) و از نوع بی-هوازی باعث افزایش غیرمعنی دار (05/0P>) در سطوح سرمی کورتیزول گردید. بین سطوح کورتیزول و BDNF در هر دو گروه آزمودنی همبستگی معنی داری وجود نداشت (05/0P>). به علاوه، آزمون تی مستقل نشان داد تفاوت معنی داری بین گروه های هوازی و بی هوازی در سطوح سرمی BDNF و کورتیزول وجود ندارد (05/0P>). نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان دهنده ی تاثیرات قابل توجه و مثبت تمرینات وامانده ساز حاد هوازی و بی هوازی بر سطوح سرمی BDNF می باشد. با توجه به عدم ارتباط معنادار بین این دو عامل می توان بیان داشت احتمالاً اجرای فعالیت های حاد هوازی و بی هوازی موجب افزایش کورتیزول تا حدی که باعث سرکوب و کاهش سطوح BDNF در افراد فعال شود نمی گردد و از این رو خطری برای سلامت دستگاه عصبی به شمار نمی رود.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان