چکیده

"صورت شعر نوشته ای فشرده و مختصر است و معنی شعر بیشتر احساسی و اشاره ضمنی است تا لفظی و اشاره عینی. در این نوع نوشته و گفته، صورت و معنی چنان پیوندی ناگسستنی دارند که اگر در فرایند ترجمه از هم جدا شوند بسیاری از آن معانی احساسی غیرقابل بیان و زیباییها و ظرافتهای صوری متن اصلی از بین می روند، چرا که خیلی از ویژگیهای شعر ترجمه ناپذیر و غیر قابل انتقال به زبان دیگرند. هیچ مترجمی نمی تواند صدای خوش آهنگ، وزن و قافیه، اشارات ضمنی، و سایر ویژگیهای اساسی شعر را ترجمه کند مگر با شبیه سازی ها و بدل سازی های کلی که در این صورت نیز تقریبا هیچکدام از محسنات ادبی و زیباییهای طبیعی متن اصلی به ترجمه منتقل نمی شود. حدود ترجمه ناپذیری شعر از مباحث عمده در مطالعات ترجمه است. رابرت فراست معتقد است آنچه در ترجمه شعر از بین می رود خود شعر است. اعتقاد راسخ رومن یا کوبسن بر این است که شعر صراحتا قابل ترجمه نیست، و شلی نیز اساسا به ناممکن بودن ترجمه شعر عقیده دارد. از طرف دیگر، برخی از دانشمندان نیز استدلال می کنند که تمام معانی همیشه قابل ترجمه است و هر چه در یک زبان قابل بیان باشد به زبان دیگری نیز قابل انتقال خواهد بود. ما در این مقاله نظریه های مختلفی را در مورد ترجمه پذیری و یا ترجمه ناپذیری شعر بررسی کرده، به این نتیجه می رسیم که ممکن بودن و یا غیر ممکن بودن ترجمه شعر هیچکدام نباید به معنی مطلق آن در نظر گرفته شود. یک پیام را می توان به هر زبان طبیعی انتقال داد، تنها صورت این پیام است که در زبانهای مختلف و نیز در نظم و نثر متفاوت می باشد. بنابر این گر چه این امکان وجود دارد که بتوان یک شعر را به نحوی ترجمه کرد که در زبان مقصد قابل قبول باشد، اما انتقال تمام ویژگیها و زیباییهای متن اصلی شعر زبان ترجمه امکان پذیر نیست."

تبلیغات