مزدک: مصلح اجتماعی یا بدعت گر اهریمنی؟ بررسی بازتاب قیام مزدک در منابع عصر ساسانی
آرشیو
چکیده
بر اساس فرهنگ سیاسی ایران عصر ساسانی، نظم موجود در جامعه نمونه ای از نظم آسمانی است و شاه و سایر طبقات اجتماعی مسئولان و کارگزاران ایجاد نظم در جامعه هستند. اما ظهور نهضت اجتماعی مزدک در قرن پنجم میلادی نشانگر وجود اخلال در نظم جامعه بود و نشان داد که ساختارهای سیاسی و اجتماعی و قوانین حاکم بر جامعه از چارچوب اصلی خویش خارج شده بودند. مساوات طلبی و عدالت خواهی به عنوان مهم ترین اهداف قیام مزدک مؤیدی بر وجود بی عدالتی و اخلال در نظم جامعه بود. با این حال مزدک و قیام او در منابع عصر ساسانی (خداینامه) و متون پهلوی پس از ساسانی بازتابی بسیار مبهم و منفی داشته است. مؤلفان متون مذکور مزدک را به عنوان نیرویی اهریمنی و قیام او را علت بی نظمی در جامعه ساسانی معرفی کرده اند. این پژوهش، که با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است، رابطه مزدک و قیام او با مقوله نظم را مورد مطالعه قرار داده است. بررسی دقیق منابع ساسانی و پس از ساسانی گواهی می دهد که قیام مزدک معلول بی نظمی و شرایط حکومتی نامطلوب در جامعه ساسانی بوده است.Mazdak: A Social Reformer or a Satanic Heretic (A Study of Mazdak’s Uprise in Sassanid Sources)
Based on the political culture of Iran during the Sassanid Period, the existing order in society is an example of heavenly order, and the King and other social classes are responsible for the establishment of order in society. However, the occurrence of Mazdak’s social movement in the 5th century was a sign of disruption in the social order of the time and demonstratedthat the prevalent political and social structures and the laws dominating the society had deviated from their main framework. Egalitarianism and justice-seeking, as the most important goals of Mazdak’s uprise, signify the existence of injustice and disorder in society. However, Mazdak and his movement have had an extremely negative and ambiguous reflection in the sources of the Sassanid period (Khwaday-Namag, a Middle Persian history text) and post-Sassanid Pahlavi texts. The writers of these texts introduce Mazdak as a satanic force and his movement as the cause of disorder in the Sassanid society. This study, which was conducted following a descriptive- analytic method, examines therelationship between Mazdak and his movement and social order. A careful study of Sassanid and post-Sassanid sources reveals that Mazdak’s uprise was the outcome of disorder in society and the poor government of the country in the Sassanid period.