زمینه و هدف: روابط زناشویی به منزله منبع اولیه حمایت و عاطفه هستند و از همسران انتظار می رود تا یک رابطه انحصاری، صداقت، علاقه، عاطفه و نیز صمیمیت و حمایت از خود نشان دهند. هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی اثربخشی زوج درمانی یکپارچه نگر و واقعیت درمانی بر کیفیت روابط زناشویی و نگرش های ناکارآمد در زوجین ناسازگار بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهرستان آمل طی اردیبهشت ماه سال 1400 که به علت ناسازگاری مراجعه کردند و یا توسط روانشناسان مرکز علت تعارض را ناسازگاری تشخیص دادند، بود. حجم نمونه، تعداد 30 زوج (60 نفر) (10 زوج گروه آزمایش اول، 10 زوج گروه آزمایش دوم و 10 زوج دیگر برای گروه گواه) از کل جامعه آماری از روش نمونه گیری خوشه ای استفاده شد که در نهایت با این شیوه از پنج مرکز برای انتخاب نمونه ها استفاده شدند. برای گروه آزمایش اول، زوج درمانی یکپارچه نگر با استفاده از زوج درمانی یکپارچه نگر کریستنسن و جاکوبسون (2000)، برای گروه آزمایش دوم، جلسات آموزشی گروه واقعیت درمانی با استفاده از پروتکل واقعیت درمانی گلاسر (1965) اجرا شد. پرسشنامه های مورد نظر پژوهش، پرسشنامه روابط زناشویی باسبی و همکاران (1995) و پرسشنامه نگرش های ناکارآمد وایزمن و بک (1978) بود. تجزیه و تحلیل یافته ها با استفاده از اندازه گیری مکرر با طرح مختلط انجام شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که نتایج نشان داد که آموزش زوج درمانی یکپارچه نگر بر افزایش کیفیت روابط زناشویی (001/0>P، 30/46=F) و کاهش نگرش های ناکارآمد (001/0>P، 62/35=F) اثرگذار بوده است. نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت زوج درمانی یکپارچه نگر بر بهبود کیفیت روابط زناشویی و نگرش های ناکارآمد زوجین ناسازگار موثر بود.