مرزهای همجواری فلسفه و کلام (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
اهتمام دانش کلام و فلسفه به موضوعاتی است که در قلمرو تجربه قرار نمی گیرند؛ مبدأ هستی و جهان های فراطبیعی از جمله این موضوعات اند. پرداختن به این دست از موضوعات، عقلی بودن این دو دانش و نیز همجواری آنها در قلمرو عقل محض را آشکار می کند. اثبات اصول دین و اثبات اصول واقع که دو اصول این همانند، به ترتیب بر عهده کلام و فلسفه قرار می گیرد. استواری یا نااستواری هر نظام کلامی و فلسفی، تابع استواری و نااستواری اثبات این اصول در آن نظام است. تنها شرایط صوری و محتوایی برهان می تواند اذهان را به واقع به نحو استوار پیوند دهد. برهان، به مثابه یک روش استدلالی ناظر به واقع، فلسفه و کلام را در کنار یکدیگر قرار می دهد. روش جدلی هرچند با روش برهان ناسازگار نیست، در شرایطی ممکن است کاربرِ آن صرفاً به خاموش کردن طرف مقابلش بسنده کند. دانش کلام در بخشی از تاریخ خود در دوره اسلامی به مسیر جدلی گام نهاد و حسن همجواری این دانش با فلسفه را با روش و شیوه خود بر هم زد. در این مقاله می کوشیم تا ستیزه متکلمان و فیلسوفان این دوره را تبیین کنیم و اصل این ستیزه را از ساحت این دو دانش بزداییم و همجواری و تعامل آنها را، به نشانه کار فلسفی و کلامی عده ای از دانشمندان علوم عقلی، نشان دهیم.Adjacent Borders of Philosophy and Theology
The knowledge of theology and knowledge of philosophy focus on issues that are not in the realm of experience: the origin of existence and supernatural worlds are among these issues. Dealing with such issues reveals the rationality of them and their proximity in the realm of pure reason. Proving the principles of religion and proving the principles of reality, which are identical, are placed on theology and philosophy, respectively. The stability or instability of any theological and philosophical system depends on the stability and instability of the proof of these principles in that system. Only the formal and content conditions of the argument can firmly connect minds to reality. Proof, as a fact-based reasoning method, puts philosophy and theology together. Although the polemical method is not incompatible with the method of proof, in some situations, its user may be satisfied with silencing the opposite person. In a part of its history in the Islamic period, the knowledge of theology took a polemic path, and disturbed the its good adjacent with philosophy by his own method. We try to explain the conflict between theologians and philosophers of this period and end the origin of this conflict from the field of these two knowledge and their adjacent and interaction, by the sign of the philosophical and theological work of some intellectual scholars.