اسلوب روایت به شیوه بیان، تدبر و تمهیدی است که نویسنده در بیان یا نوشتن داستان از آن بهره می جوید. هر داستان بنا به تفاوت نگرشی نویسنده شیوه خاصی را برگزیده و آن را دنبال خواهد کرد. در بررسی داستان های قرآنی، اسلوبی که به کار رفته به معنای تألیف سخن و اختیار الفاظ است که این اسلوب منحصری است که نه شعری و نه صورت نثری دارد. داستان قرآن در اسلوب روایی خود بهره گیری هوشیارانه از عناصر داستان داشته به طوری که در عین دوری از غلطیدن در اوهام و خیالات داستان های بشری، حاوی مضامین بلند فطری و طرح داستان و عناصر مهمی چون گفتگو، شخصیت پردازی و...، مانایی عصری مضامین قرآن، خلق اسلوب های جدید داستان پردازی، فاصله گذاری و پرورش نوعی تخیل هنرمندانه و بالاخره تکرار محتوای داستان در زوایای دید مختلف از اصلی ترین جنبه های روایی قرآن می باشد. بسیاری از داستان های قرآنی، شروعش از نقل و در زمانی زنده و حاضر و سپس بازگشت داستان به انواعی از داستان کامل در عین حال متداخل از نظر موضوع و درونمایه با طرحی زیبا، در زمانی پیچیده و مجدداً بازگشت به زمان نقل اولیه با استفاده از همه عناصر داستان پردازی از بدایع قرآن می باشد. شگردهای تربیتی در غالب داستا ن های قرآنی، بزرگترین ارمغان ساختارگرایی در حوزه نظریه ادبی به شمار می آید. در این پژوهش با بررسی سه مولفه ایجاز و تفصیل، فواصل و تکرار این نکته حاصل خواهد شد که داستان های قرآنی در کنار جنبه های تربیتی اش، جنبه های هنری آن نیز به وجه احسن بازگو شده است.