چکیده

هدف: در حال حاضر بسیاری از شرکت ها برای اجرای استراتژی هایی که می توانند پایداری زیست محیطی فرآیندهایشان را با موفقیت افزایش دهند، تلاش می کنند. این مطالعه با تکیه بر نظریه های سرمایه فکری سبز و دارایی های مکمل، به دنبال بررسی مکانیزمی را که به موجب آن شرکت ها می توانند یک استراتژی سبز (به عنوان مثال، محیط زیست) را به عملکرد نوآوری فرآیند سبز برتر تبدیل کند، بوده است. بطورکلی هدف این پژوهش بررسی تاثیر قصد استراتژیک سبز بر عملکرد نوآوری فرآیند سبز با نقش میانجی سرمایه فکری سبز بوده است. روش : این تحقیق از جنبه هدف کاربردی و ازنظر شیوه گردآوری اطلاعات، تحقیقی توصیفی – پیمایشی از نوع همبستگی است. سطوح مدیریت شرکتهای کوچک و متوسط در شهرک صنعتی آراسنج قزوین 213 که حجم نمونه 137 نفر از بین آن ها انتخاب و با پرسشنامه اقتباسی که روایی و پایایی آن تائید شده موردسنجش قرارگرفته است. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها جمعیت شناختی و استخراج شاخص های مرکزی از آمار توصیفی و نرم افزار24 SPSS و برای تجزیه وتحلیل آمار استنباطی از مدل معادلات ساختاری و از نرم افزار PLS2 Smart استفاده شده است. یافته ها: قصد استراتژیک سبز یک شرکت تأثیرات مثبتی بر سه جنبه سرمایه فکری سبز دارد. به نوبه خود، این سه جنبه اثرات مثبتی بر عملکرد نوآوری فرآیند سبز دارند. علاوه بر این، سرمایه سازمانی سبز به طور مثبت اثر سرمایه رابطه ای سبز را بر عملکرد نوآوری فرآیند سبز تعدیل می کند، نتیجه گیری: نشان می دهد که سرمایه فکری سبز نقش واسطه ای در رابطه بین هدف استراتژیک سبز شرکت و عملکرد نوآوری فرآیند سبز ایفا می کند، و همچنین به ادبیات مربوط به اجرای استراتژی سبز کمک می کنند.

تبلیغات