بررسی شیوه تبادل معنا در خطبه شقشقیه نهج البلاغه برمبنای رویکرد نقش گرای نظام مند هلیدی (2014) (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
از جمله نظریه های نوینی که امروزه جایگاهی ویژه و کاربرد وسیعی در تحلیل متن و دیگر حوزه های زبان شناختی پیدا کرده نظریه نقش گرای نظام مند هلیدی و متیسن (2014) است. بر اساس این رویکرد، ساختار زبان متأثر از نقش هایی است که زبان در بافت ارتباطی و در جهان خارج به عهده دارد و این تأثیر به شکل سه فرانقش بازنمودی، متنی و بینافردی تجلی می یابد. ازآنجاکه فرانقش بینافردی بر شیوه تبادل معنا بین گوینده و مخاطب استوار است، کاربست آن در تحلیل متون دینی، ضمن ایجاد درک بهتر از چنین متونی، می تواند سنگ محک مناسبی برای ارزیابی قابلیت تعمیم این نظریه نیز فراهم سازد. نگارندگان در پژوهش حاضر، با روشی توصیفی تحلیلی، به بررسی خطبه شقشقیه با رویکرد نقش گرای نظام مند هلیدی و متیسن (2014) در قالب فرانقش بینافردی می پردازند. نتایج عمده پژوهش نشان می دهد که علی رغم بسامد غالب وجه خبری، امام (ع) در سرتاسر این خطبه به نحوی در تبادل و انتقال معنا عمل کرده است که گویی هر دو سوی تعامل، با هم، در ساخت متن شرکت دارند و از این طریق، راه هرگونه یک سویگی تعامل را بسته است. خطبه شقشقیه با انگیزه و هدف احقاق و اثبات حق خلافت از سوی امیرالمؤمنین (ع) ایراد شده است و درعین حال، امام در ایراد این خطبه، از لوازم انشا در جهت اقناع و استماله مخاطب بهره نمی برند؛ دلیل چنین امری را می توان این دانست که ایشان آن چنان به حقانیت خود و جایگاه خود نسبت به خلافت یقین و باور داشته اند که از آن صرفاً خبر داده اند و اصلاً نیازی به استفاده از عبارات انشایی جهت اثبات چنین حقی احساس نکرده اند.The Study of the Way of Meaning Exchange in Shaqshaqiya Sermon of Nahj al-Balagha within Halliday’s Systemic Functional Linguistics (SFL) (2014
Undoubtedly, the use of modern linguistic theories for the analysis of religious texts can pave the way for a better understanding of such texts. Among the new theories, which today have a special place and wide application in text analysis and other linguistic areas, is Systemic Functional Grammar (SFG) of Halliday and Matthiessen (2014). According to this theory, the structure of language is influenced by the functions that language plays in the communication context and in the outside world, and this effect is manifested in the form of three broad metafunctions: ideational, interpersonal and textual. Since the emphasis of interpersonal metafunction is on the way of exchanging meaning between the speaker and the audience, its application in the analysis of religious texts, while making a better understanding of such texts, can be an appropriate benchmark for assessing the ability to generalize this theory. Therefore, using a descriptive-analytical method in terms of the Systematic Functional approach of Halliday and Matthiessen (2014), the present study aims to analyze one of the most famous sermons of Nahj al-Balagha, i.e. Shaqshaqiya Sermon. The main results of the research show that, despite the dominant frequency of indicative mood, Imam Ali (AS) throughout this sermon has somehow acted in the exchange and transfer of meaning as if both sides of the interaction engage in the construction of the text, thus avoiding any kind of one-sidedness and unilateral. Moreover, since the sermon has been delivered by the motive and the purpose of establishing the right of the caliphate by Commander of the Faithful Imam Ali, while at the same time, Imam does not use the Inshai terms for persuasion of the audience in addressing the audience in the sermon, the reason for this can be that Imam was so certain of his rightfulness and position as to the caliphate that he merely has used the indicative mood and he did not even need to use such terms to prove such a right.