نظام سازی در زبان عرف و بعضاً اهل علم، مشترک معنوی برای چهار مصداق نظام شناسی (در ساحت تکوین)، نظام یابی (در ساحت تشریع)، نظام سازی (در ساحت اعتباریات) و نظام گذاری (در ساحت عینی) است. هرچند به طور خاص، نظام سازی ناظر به اعتبارات و قراردادهای اجتماعی است که در هر خرده نظام وضع می شود، اما نگارنده معتقد است نظام سازی بالمعنی الاعم جامع هر چهار ساحت بوده و قرآن مجید نیز به عنوان منبع معرفت شناسی دینی در ساحات چهارگانه قرار دارد. بر این اساس هر ساحت به حسب آن ساحت است. اگر فرایند نظام سازی مورد غفلت بوده یا ابتناء بر معارف قرآنی نداشته باشد فرایند حل مسائل و چالش های نظام مبتنی بر واقع گرایی و ایده آل گرایی توحیدی صورت نخواهد پذیرفت. بنابراین خرده نظام های مختلف اجتماعی، حلّال مسائل کاذب یا غیراولویت دار، تحمیلی و جهت گیری شده به سوی ایده آل های غیراسلامی خواهند بود. این انحراف از منابع متقن دینی، از یک طرف عامل عدم توفیق نظام اسلامی در تحقق اهداف مادی و معنوی خود و در نتیجه تشکیک نخبگان نظام و عامه مردم در هویت انقلابی نظام اسلامی است و از طرف دیگر منجر به استقرار خرده نظام های اجتماعی غیردینی و زمینه ساز استبداد (هرچند صغیر) و استکبار (هرچند بخشی) و تشکیل حکمرانی سکولار (هرچند به طور نرم و خزنده اما تئوریزه شده) می شود. فرایند نظام سازی، اعتبارسازی در قالب حرکت از مبادی به سوی مسائل (علم اجمالی به مبانی در شناسایی و اولویت دهی به مسائل) و حرکت از مسائل به همراه مسائل به سوی منابع (جهت بازخوانی) و اصطیاد یا اصلاح (بازتعریف) مبادی (علم تفصیلی به مبادی) و در نهایت حرکت از مبادی (تفصیلاً) به سوی مسائل جهت تعریف، تشریح، احساس و حل مسائل است؛ هرچند باید توجه داشت در این حرکت مبتنی بر اجمال و تفصیل، انعطاف درون زای در اصلاح گری، تدرّج در تحوّل و جریانی بودن، جزء متمم نظام سازی تلقی می شود.