آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۵

چکیده

هدف از پژوهش حاضر تبیین تأثیر اندیشه های رنه دکارت در پیدایش سکولاریسم مدرن و در نتیجه تضعیف نهاد دین در جامعه است تا از این طریق تأثیر فلسفه دوره مدرن بر پیدایش سکولاریسم و تضعیف جایگاه معارف دینی برجسته شود. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و اطلاعات به دست آمده از آثار مستقیم دکارت و هم چنین مفسران برتر آثار وی استخراج شده است. نتایج نشان می دهد که دکارت با ارائه برخی از آموزه های فلسفی به پیدایش سکولاریسم در دوره مدرن یاری رسانده است. این آموزه ها را می توان در سه مورد یافت: نخست، او در فلسفه خود فقط به تصوری از خدا استناد می کند و آن را ضامن شناخت انسان معرفی می کند. دوم، با جایگزین ساختن ذهن متفکر به جای نفس، انسان را تنها بهره مند از خرد جزئی می داند که فقط به سود این جهانی می اندیشد و از این طریق نقش وحی در هدایت انسان نادیده گرفته می شود. بر این اساس، ذهن کارکردی جز تعقل ندارد و مبدأ حیات بودن نیز از آن سلب می شود. سوم؛ مرگ نیز جدایی روح از بدن نیست، بلکه از کار افتادن یکی از اندام های بدن ماشینی است. بوضوح روشن است این آموزه ها نتیجه ای جز تضعیف جایگاه معرفت دینی ندارد.

The Impact of the Ideas of Rene Descartes on the Emergence of Modern Secularism and Weakness of the place of religious education in society

The purpose of the present study is to explain the impact of the ideas of Rene Descartes on the emergence of modern secularism and as a result, weakness of religion institution in society; to highlight the effect of modern philosophy on the appearance of secularism and weakness of the state of religious teachings. The method of study is descriptive-analytic and the obtained information is extracted from the direct works of Descartes as well as what outstanding interpreters inferred from his books. The results show that Descartes by offering some philosophical themes has assisted in the emergence of secularism in the modern era. These themes can be found within 3 categories: First, in his philosophy, he has just referred to a conception of God and regards that as a guarantee for human recognition. Second, by replacing the thinking mind instead of soul, he maintains that humans have just the minor reason that only thinks of this world’s profit and thus, the role of revelation is ignored in human guidance. Accordingly, the mind would have no function but reasoning and would be deprived from being the source of life. Third, death is not the separation of soul from body, but it is as a result of failure in an organ of the automatic body. It is crystal clear that these teachings have no result but to weaken the state of religious insight.

تبلیغات