افغانستانِ پسا2001، وارد مرحله جدیدی از تأمین حقوق سیاسی زنان به ویژه در بُعد حقوقی شد. قانون اساسی جدید افغانستان که در بیست سال اخیر تدوین شده، اساساً حقوق زنان را به رسمیت شناخته و در کرامت انسانی و حقوق بشر، برای زنان جایگاه مساوی و برابر با مردان درنظر گرفته شده است. قانون اساسی افغانستان حقوق فرهنگی و سایر حقوق زنان را به رسمیت شناخته که این حقوق شاملِ حق آزادی بیان با سایر حقوق ملازمه آن؛ حق آموزش؛ حق والدین در انتخاب نوع آموزش که به فرزندانشان داده می شود؛ حق اقلیت ها برای مورد احترام واقع شدن به هویت، زبان، سنت و میراث فرهنگی شان و حق بهره برداری مساوی از میراث مشترک بشریت هستند؛ بنابراین هدف از انجام این تحقیق، بررسی، شناسایی و رتبه بندی موانع حضور سیاسی زنان در افغانستانِ پساطالبان است. تحقیق حاضر توصیفی- میدانی است. جامعه آماری تحقیق شامل کارشناسان و فعالان سیاسی مرتبط با کنسولگری افغانستان در ایران، به تعداد 109 نفر است که براساس روش نمونه گیری تصادفی ساده و جدول مورگان، حجم نمونه 85 نفر برآورد شد. یافته های تحقیق نشان می دهد که به ترتیب، موانع فرهنگی با ضریب 9/6، موانع اجتماعی 1/4، موانع سیاسی 2/3 و درنهایت موانع اقتصادی با ضریب 2/2 بر حضور سیاسی زنان افغان تأثیرگذار هستند. درنتیجه قانون اساسی و سایر قوانین، حقوق فرهنگ و سایر حقوق زنان را پذیرفته است؛ اما بسترهای تحقق آن فراهم نشده است و موانع و چالش های موجود، ریشه در سنت ها و فرهنگ سنتی افغانستان دارد که در بسیاری از موارد باعث عدم تحقق حقوق فرهنگی زنان شده است.