هدف پژوهش حاضر بررسی علم و واقع نمایی آن از نظر ملاصدرا و تاثیر آن بر آموزش قرابت نظریه شبح و وجود ذهنی بر مبنای حکمت متعالیه است. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی بوده و نتایج نشان داد که نظریه ملاصدرا می تواند جامع نظریه وجود ذهنی، اضافه و شبح در معرفت شناسی بوده و اشکالات وارد بر نظریات شبح و اضافه را بر مبنای اصالت وجود پاسخ گو باشد. نظریه ای که با نظر علمای فلسفه مغرب زمین نیز در این امر سازگار است. اصالت وجود و التزام به لوازم آن در امر معرفت شناسی، ما را به تفکیک بود و نمود و اینکه ما همواره به نمودها دست می یابیم و از شناخت بودها محروم هستیم، می رساند. شناختی که تنها شبیه به عالم خارج یا بهره مند از آن است. علم تنها حکایت گر معلوم خارجی است و آنچه که در حصول علم نقش اساسی دارد، ذهن و قوای ذهنی شناسنده است و تنها رعایت قواعد حصول علم می تواند ضامن واقع نمایی آن باشد. التزام به اصالت وجود و لوازم معرفت شناسانه آن، در روش تدریس معلم، نحوه ارتباط او با دانش آموز، میزان توجه به سوالات و اشکالات دانش آموز و قطعیت و سندیت محتوای آموزشی و... اثرگذار است.