ارسطو در سرآغازِ آثار مختلفش به شاکله ی کلی شناخت به مثابه سیر طبیعی و ضروری شناختن اشاره می کند. این سیر، حرکتی است ذهنی از آنچه برای ما شناخته تر و پیشین ترست تا آنچه بر حسب خودِ موضوع و به نحو مطلق شناخته تر و پیشین ترست. بیان این طریق در دانش های گوناگون به نحوی یکسان، نشانگرِ نگرش عامِ ارسطو به شاکله کلی شناخت است از این رو تأمل در آن می تواند تصورِ وی را از سرشت شناخت روشن تر کند. برای تبیینِ تصور ارسطو از این ساختار، اجزای آن و ارتباط آنها با هم می توان از مفهومِ هم بسته با شناخت یعنی آرخه استفاده کرد زیرا در نگاه وی شناختن، آغازیدنِ راهی به سوی کشفِ سرآغازها و مبادیِ موضوع شناخت است. بدین سبب مقاله حاضر تلاشی است برای فهمی روشنتر از شاکله شناخت و دو جزء آن بر اساس تحلیل دو دلالت آرخه در ارتباط با سیر شناخت. از میان معانی گوناگون آرخه، دو دلالتِ آن یعنی آغازِ ما و مبدأ شئ متناظر با دو جزء سیرِ شناخت یعنی شناخته تر برای ما و شناخته تر به نحو مطلق است. آغازِ ما، پیش شناختِ ما از موضوع است که برای ما شناخته ترست و با آن سیرِ شناختن ممکن می شود و مبدأ شئ، انتهای سیر است که دریافت آن به شناختی بر حسب خود شئ و به نحو مطلق می انجامد و با آن شناخت به ضرورت می رسد.