اعمال ارادی انسان، موضوع حکمت عملی هستند که قسمی از موجودات حقیقی و واقعی به شمار می روند. اعمال ارادی به عنوان موجوداتی حقیقی، انسان را به کمال واقعی می رسانند. برای شناخت این اعمال باید از روشی استفاده شود که کاشف از واقعیت باشد و آنها را همان گونه که در خارج محقق می شوند به انسان بشناساند. برهان تنها روشی است که علم حصولی از واقعیات را همان گونه که هستند در اختیار انسان قرار می دهد. از سوی دیگر، اگر علم حصولی که منشأ اعمال ارادی انسان است حقیقی و مطابق با واقع باشد و به اصطلاح برهانی باشد، همان گونه که در ذهن است امکان تحقق در خارج را خواهد داشت و بعد از تحقق در خارج آثار واقعی و حقیقی مورد انتظار را از خود بروز خواهد داد. بنابر این در حکمت عملی و هر علمی که مربوط به اعمال ارادی انسان است، باید از روش برهانی بهره جست. برای تأیید این مطلب می توان درآثار فارابی و ابن سینا شواهد زیادی یافت که در آنها به برهانی بودن حکمت عملی اشاره شده است. با تأیید برهانی بودن حکمت عملی، پژوهش ها پیرامون افعال ارادی انسان (علوم انسانی رایج) را می توان به بهره گیری از روش برهانی سوق داد و انتظار داشت تا محققان به نتایج واقعی و نفس الامری در این حوزه دست یابند.