ابو نصر فارابی در عین حال که به معنای واقعی فیلسوف و به نحوی مؤسس فلسفه اسلامی است، گزارش گر و بسط دهنده نظرات فلسفی پیش از خود از جمله ارسطو و افلاطون است. همچنین به عنوان مَشرب و مدخلی برای فلسفه پس از خود از جمله بوعلی و به تبع آن فلسفه اسلامی در شرق و فلسفه اسکولاستیک در غرب است. از این رو بررسی آراء فلسفی فارابی حائز اهمیت ویژه ای است. فارابی در معرفت شناسی خود معرفت را به حسی، خیالی، وهمی و عق لی تقسیم نموده است. چیستیِ ه ر ی ک از گونه های شناخت، تا کنون زمینه بحث های فلسفه بسیاری را فراهم نموده است. بویژه شناخت عقلی که حقیقت آن با نوعی ابهام و پیچیدگیِ افزوده همراه است و در شکل گیری عل وم (که با مفاهیم و گزاره های کلی سامان می یابند) تأثر بسزا دارد. در این مقاله مبتنی بر آثار و متون دست اول حکیم فارابی ماهیت شناخت عقلی و چگونگی تکوّن آن را مورد بررسی قرار داده و کوشیده ایم از منظر او به پرسش هایی نظیر اینکه شناخت عقلی چه ن وع معرفتی است، با چه فرایندی تحصیل می شود و چه سطحی از شناخت اشیاء را پیش روی فهم بشر می نهد و اینکه تفاوت آن با شناخت حسی چیست پاسخ دهیم.