مطالعه و تحلیل نظریه انقلاب هانتینگتون با انقلاب تونس از اهداف مهم این پژوهش است. یکی از نظریه هایی که در وقوع انقلاب ها ارائه شده، نظریه توسعه ناموزون و تئوری شکاف هانتینگتون است. تحولات سیاسی و انقلاب تونس براساس نظریه مذکور مورد مطالعه قرار گرفته است. پژوهش حاضر از نوع هدف، تحقیق بنیادی است که به روش کیفی و با استفاده از تکنیک توصیف و تحلیل و با ابزار فیش برداری از منابع کتابخانه ای، اسناد، مدارک و سایت های معتبر علمی انجام گرفته است. نگارنده در این مقاله درصدد پاسخ دهی به این پرسش هست که؛ نظریه هانتینگتون، به چه میزان توانایی تبیین انقلاب تونس را داراست و تا چه اندازه می توان انقلاب تونس را در چارچوب نظریه مذکور تبیین کرد. یافته های توصیفی و تحلیلی پژوهش نشان می دهد، شاخص توسعه اجتماعی و اقتصادی در تونس مطابقت داشته و عدم توسعه سیاسی و بحران در مشارکت سیاسی به عنوان عامل اصلی انقلاب در تونس بوده است. در نتیجه شاخص و نشانه های موجود در نظریه انقلاب هانتینگتون براساس اطلاعات و داده های موجود با انقلاب تونس مطابقت دارد. در نتیجه نظریه انقلاب هانتینگتون دارای سه شاخص توسعه یافتگی اقتصادی و اجتماعی و عدم توسعه سیاسی است. نیاز به مشارکت سیاسی علت اساسی انقلاب تونس بوده و در زمینه توسعه اجتماعی و اقتصادی وضعیت حاکم بر کشور تونس مانع از توزیع و اجرای عادلانه بوده در نتیجه منجر به نابرابری اجتماعی شد. به سخنی دیگر مشکل اقتصادی تونس ریشه در عدم توسعه اقتصادی نداشته؛ بلکه نتیجه شکاف اجتماعی، فساد، رانت و سلطه اقتصادی زین العابدین بن علی و خاندانش بر تونس بود.