با توجه به ادبیات پژوهش، بررسی تحقیقات قبلی نشانگر فقدان مدلی جامع در حوزه سبک زندگی دینی و مسئولیت اجتماعی اسلامی در نظام سلامت کشور است. هدف این پژوهش ارائه یک الگوی جامع است. این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر گردآوری داده ها یک پژوهش با روش غیرآزمایشی و پیمایشی است و به صورت یک پژوهش آمیخته در دو مرحله کیفی و کمی اجرا شده است. ابتدا عوامل مورد مطالعه با مرور ادبیات تحقیق و مصاحبه با نخبگان حاصل شده است. سپس به روابط بین آنها از طریق نظر 30 نفر از خبرگان تشکیل دهنده تیم تصمیم به روش پرسشنامه، نسبت به ارزیابی روابط بین عوامل با روش آماری معادلات ساختاری و رویکرد حداقل مربعات جزئی، پرداخته شده است. بر اساس نتایج پژوهش و نتایج به دست آمده از نمودار معناداری ضرایب مسیر و آماره t بین عوامل علّی (کسب منافع اقتصادی، مقتضیات قانونی، آموزه های دینی و شخصیت مدیریتی) با مقوله اصلی پژوهش، یعنی فرایند رخداد مسئولیت اجتماعی اسلامی در نظام سلامت، با عدد 1.969 رابطه وجود دارد. بر اساس رابطه راهبردهای پژوهش که شامل: انجام امور مذهبی، امور فرهنگی، امور اجتماعی، اجرای خط مشی های لازم و تدوین خط مشی های آموزشی با پیامدهای آن (پایداری اعتباری، پایداری سازمانی، بهزیستی انسانی و توانمندسازی سلامت) است، عدد 8.420 در سطح اطمینان 99 درصد حاصل شده است که منتج به اجرای مقوله اصلی پژوهش می شود. اگرچه در این پژوهش با هدف بررسی روابط درونی عوامل تعیین کننده خط مشی گذاری موضوع تحقیق، یک مدل ساختاری جامع ارائه شده است، اما می توان با بررسی و اضافه کردن سایر ابعاد مرتبط با موضوع پژوهش و بررسی اختصاصی برخی از ابعاد پژوهش، به تعمیم پذیری و کاربردی کردن آن در حوزه هایی غیر از سلامت نیز اقدام کرد.