هدف از مقاله حاضر برجسته کردن نقش «شهرهای جهانی» است. امروزه، به واسطه افزایش نقش سیاسی و استراتژیک شهرها، «شهرهای جهانی» به کانون مطالعات در جغرافیای سیاسی تبدیل شده اند و به عنوان بازیگران اساسی در نظام بین الملل به ایفای نقش می پردازند. اما اینکه چگونه پدیده شهر از نگاه جغرافی دانان سیاسی مورد مطالعه قرار می گیرد پرسشی است که مقاله حاضر همراه با تحلیل نظریه ها و دیدگاه های دو تن از برجسته ترین جغرافی دانان سیاسی که در تحقیقات خود به تعریف و نقش شهرهای جهانی (با تأکید بر ابعاد سیاسی فضای شهری و اقتصاد شهری تمرکز یافته اند) پرداخته اند درصدد پاسخ به آن است. نتایج این تحقیق با روش توصیفی- تحلیلی نشان می دهد پدیده شهر از سوی جغرافی دانان سیاسی با تأکید بر عناصر محوری سه گانه فضا، سیاست، و قدرت مطالعه و بررسی می شود. به اعتقاد جان رنه شورت، بیش از آنکه الگویی از رقابت بین جهان شهرها را برای سلطه بر جهان در ذهن آوریم، دقیق تر آن است که شبکه ای از جهان شهرها را مورد توجه قرار دهیم که در آن نظارت و سلطه اقتصادی فقط در چند شهر متمرکز است. همچنین، پیتر تیلور شهرهای جهانی را با توجه به ماهیت سیال و متحرک قدرت بین شهرهای جهانی و اینکه آن ها چگونه با توجه به ایدئولوژی (مقیاس ملی) و اقتصاد جهانی درون نظام جهانی تعامل برقرار می کنند، در رویکردی کل نگر، بررسی می کند. بنابراین، شهرهای جهانی، در نقش بازیگران رقابت کننده در جهان، معرف جایگاه و نقش دولت- ملت ها در روند توسعه تعاملات و مناسبات در ابعاد سه گانه اقتصاد، سیاست، و فرهنگ هستند.