در ایران، تاریخ شفاهی دوره شکوفایی کمّی خود را طی می کند. این شکوفاییِ کم وبیش، با مباحث نظری و روش شناسی موازی نیست. این روند ممکن است در آینده اعتبارمندی تاریخ شفاهی و جایگاه آن را تهدید کند. غفلت از مباحث نظری و روشی و تولید بی رویﮥ آثاری با نام تاریخ شفاهی در ایران، کلیت این مقوله را به خطر خواهد انداخت. ﻣﺴﺌﻠﮥ دامنه و رویکرد تاریخ شفاهی ازجمله مباحثی است که شفاهی کاران به آن بی توجه یا دست کم، کم توجه اند. در این مقاله، شناخت تعریف تاریخ شفاهی و تفاوت های آن با خاطرات و سنت شفاهی فرض گرفته شده و از تکرار آن پرهیز شده است؛ همچنین دو موضوع بررسی شده است که توجه به آن ممکن است برای پژوهشگران رهیافت های مؤثری داشته باشد و به لحاظ معنایی و دانشی، آنها را در حیطۀ تاریخ شفاهی قدرتمند ظاهر کند. در این نوشتار به این پرسش پاسخ داده خواهد شد: داﻣﻨﮥ تاریخ شفاهی تا کجا امتداد دارد و چه کسان و موضوعاتی را شامل می شود؟ سپس درباره سه رویکرد تأمل برانگیز تاریخ شفاهی، در مقام نظری، بحث خواهد شد. تاریخ شفاهی همچون بیشتر علوم انسانی در وضعیت بینارشته ای قرار دارد؛ بنابراین در مواجهه با این مکاتب، قادر است رویکردهای مختلفی داشته باشد. در این پژوهش، رویکردهای مطرح و انطباق پذیر با تاریخ شفاهی بررسی و ارزیابی خواهد شد.